حتماً برای شما هم پیش آمده که از دوست و آشنا سؤال ” بهترین کتابی که خوندید ” را بپرسید، یا با خودتان فکر کنید بهترین کتابی که خواندم چه احساسی در من به وجود آورد.
در جواب، اغلب ما فهرستی از جدیدترین و بهترین کتابهایی که خواندیم در ذهنمان میآید و با خودمان میگوییم بهترین کتابی که خواندم ، کدام یک بوده است؟
یا اینکه گاهی از دوستی میپرسیم نام کتابی که هفته پیش خواندی چه بود؟ تا با جوابش از کتابهای تازه چاپ مطلع شویم.
پرسوجو کردن از دوستان و آشنایان روشی است که بیشتر ما برای انتخاب کتاب برمیگزینیم.
یا با جستجو در گوگل، مثل الان، از مطلب بهترین کتابی که خواندم سر درمیآورید!
اگر سؤال بهترین کتابی که خواندید را از هر کسی بپرسید، حتماً متوجه میشوید که پاسخش به تعداد آدمهای پاسخگو، متنوع است.
در نظرسنجیهای مختلفی برای بهترین کتابی که خواندم انجام شده است، کتابهای مختلفی قرار گرفته است که با توجه به سلیقه مخاطب طبقهبندی میشوند.
پس حتماً قبل از پرسوجو کمی زمان بگذارید و حوزۀ مطالعه موردعلاقهتان را مشخص کنید و بعد از آن از بین جوابهای سؤال بهترین کتابی که خواندم، بهترینشان را انتخاب کنید.
همچنین میتوانید از لینکهای زیر شروع کنید و در دنیای بیمرز کتاب غرق شوید:
معرفی کتاب برای شروع کتابخوانی
این شما و این هم لیست بهترین کتابهایی که خواندهام:
۱-شازده کوچولو
مگر میشود لیست بهترین کتابها را نوشت و کتاب شازده کوچولو را در صدر “بهترین کتابی که خواندم” قرار نداد؟
سفری رؤیایی از خارج از جهان، به درونیترین بخش انسانها. دوستی، عشق، غم، جدایی و … به زیبایی در این کتاب به هم گرهخوردهاند.
فکر میکنم شما هم بعد از خواندن این کتاب با من همعقیده باشید که بهترین کتابی که خوانده اید، شازده کوچولو است.
۲–زوربای یونانی
اگر از من بهترین کتابی که خواندی را در این روزها بپرسید، حتماً نام این کتاب را میگویم.
رهایی، رهایی و رهایی…
چیزی به غیر از این احساس بعید است بعد از بستن کتاب به سراغتان بیاید.
احساس آرامشی عمیق در پس برگههای این داستان آمده انقدر قدرتمند است که چیزی جز رقص خود زوربا نمیتواند شکوه آن را نشان دهد.
شما بهترین کتابی که خواندید از نیکولاس کازانتزاکیس را در ذهنتان دارید؟
۳–آنا کارنینا
حتماً برایتان اتفاق افتاده که به بهترین کتابی که خوندید فکر کنید و از بین نویسندههای مختلف برای ادبیات کلاسیک، تولستوی رو انتخاب کنید.
خواندن ادبیات کلاسیک، که عموماً کتابهایی قطور دارد، انتخاب هر کسی نیست. اما اگر دلتان میخواهد یکی از آنها را بخوانید و طعم روزها یا حتی ماهها با کتابی همراه بودن را بچشید، آنا کارنینا را از دست ندهید.
این کتاب در لیست بهترین کتابهایی که خوانده ام ، حتماً در موارد نخستین است.
آنا کارنینا در لیست کتابهای مورد علاقه بسیاری از خوانندگان قرار دارد و امتحانش را به خوبی پس داده است. پس معطل نکنید چای دم کنید و غروب روزهایتان را به عطر چای و طعم عشق، خیرخواهی و صد البته قصه گره بزنید.
۴–تئوری انتخاب
گشتن بین کتابهای روانشناسی و یافتن کتابی که “واقعاً” به درد آدم بخورد کار طاقت فرسایی است! نه به سختی کار در معدن، ولی در حد و اندازۀ خودش آدم را درگیر میکند. اما در لیست کتابهای خودیاری، بهترین کتابی که خواندم کتاب تئوری انتخاب است.
تئوری انتخاب، کتابی بسیار روان، کارآمد و پر دقت است که به خواننده درک صحیح از نیازها، قضاوتها و احساساتش میدهد و از آن مهمتر یک شعار را در ذهن حک میکند:
“تنها رفتار خودت را میتوانی کنترل کنی! کنترل رفتار و احساسات دیگران از دایرۀ تواناییهای هر کسی خارج است.”
این جمله اگر آب سردی بر آتش درون ما نیست، پس چیست؟
مطمئنم شما هم بعد از خواندن این کتاب آن را به لیست ” بهترین کتابهایی که خوانده ام ” اضافه میکنید.
۵–هفت عادت مردمان موثر
این کتاب هم مثل کتاب تئوری انتخاب از آن دسته کتابهای خودیاری و توسعه فردی است که هر جملهاش را باید روی طلا نوشت. و از جمله کتابهایی است که در فهرست ” بهترین کتابی که خواندم “، قرار گرفته است.
عادتهایی که کمک میکنند در حوزۀ فردی هم بتوانیم بهرهوری داشته باشیم و بتوانیم در عین رضایت، موفقیت هم در زندگیمان بگنجانیم.
پیشنهاد میکنم اگر نوجوانی در خانه دارید هم از کتاب “هقت عادت نوجوان موثر” غافل نشوید.
۶–تسلی بخشیهای فلسفه
شروع خواندن فلسفه، اغلب گیجکننده است. معمولاً آدمها با کتابهای قطور و متون سنگین مواجه میشوند و عطایش را به لقایش میبخشند.
حتی اگر از فلسفهخوانهای حرفهای بپرسید بهترین کتابی که خوانده اید چیست، اغلب با کمی تأمل پاسخ شما را میدهند.
ولی میتوان کار را با لقمههای کوچکتر هم آغاز کرد و خرد فلسفه را در زندگی روزمره هم جاری کرد. دوباتن و کتابهایش قهرمان وار در این وادی ظاهر میشوند و دست خوانندههای عام را میگیرند.
خواندن کتاب دنیای سوفی هم برای نوجوانان خالی از لطف نیست و حتی بزرگسالان هم میتوانند دمی در قصه و تاریخ فلسفه با این کتاب شریک شوند.
۷–پدر پولدار پدر بیپول
به نظرم بعضی کتابها، در عین سادگی و روان بودن، دانۀ عقاید خاصی را در ذهن آدم میکارند و دید او را نسبت به خیلی مسائل عوض میکنند.
پدر پولدار پدر بیپول هم به عقیده خیلی از خوانندهها از این دست کتابهاست.
کتابهای بسیاری درباره دید مالی منتشر شدهاند، اما از لحاظ سادگی و ماندگاری در ذهن،بهترین کتابی که خواندم کتاب پدر پولدار پدر بیپول است.
چیزی که من بسیار در این کتاب میپسندم تأکید بر آموزش سواد مالی است که رکن مجهول سالهای تحصیلی ماست.
پس اگر مثل من و بسیاری از خوانندگان این کتاب،میخواهید به نگاه مالیتان سر و سامانی بدهید بد نیست با این کتاب شروع کنید.
۸–عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
سوگ، کلمهای که همگی از آن فراری هستیم و به آن ناگزیر.
همگیمان میدانیم روزی قرار است دردی به جانمان بنشیند که از آن راه گریزی نداریم و در مواجه با آن اغلب انکار را برمیگزینیم.
اما به نظر من خوب است پیش از، یا حتی پس از مواجه با این اتفاق، خودمان را آموزش بدهیم تا این دوران سخت، کمی قابل تحملتر بگذرد.
کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست، کلاس درسی مناسب برای سوگواران و اطرافیانشان است که با نثری روان، خودمانی و تاثیرگذار، مخاطبش را به آرامی در مسیر سوگ پیش میبرد.
در بین بهترین کتابهایی که خواندم ، برای روزهای اندوهناک سوگواری، این کتاب قطعاً بهترینشان است.
۹–یک عاشقانه آرام
شده احساس کنید دلتان عشق، از جنس خودمان میخواهد؟
عشق به زبان خودمان، به همان نوعی که مادرتان، همسرتان یا دوستتان به جانتان میریزد؟
اگر شده، که میدانم حتماً شده، بخوانید، یک عاشقانه آرام را بخوانید و آن را در لیست بهترین کتابهایی که خواندید قرار دهید.
از بین رمانهای ایرانی، بهترین کتابی که خواندم ، قطعاً این کتاب است.
۱۰–آخرین سخنرانی
شاید کمتر کسی در جواب سئوال ” بهترین کتابی که خواندید چیست؟ ” این کتاب را معرفی میکند.
فکر کردن به مرگ برای اغلب ما ناخوشایند است.
احساساتی مثل ترس، سردرگمی، بلاتکلیفی و … معمولاً در مواجهه با آن اولین واکنشهای ما هستند. اما آیا میشود از مردن هم بهانهای ساخت برای بهتر کردن زندگی؟
کتاب “آخرین سخنرانی” میراث فردی است که مرگش فرصتی شد تا بسیاری از آدمها قدر زندگی را بهتر بدانند، شیرۀ زندگی را در همان دم که در آن هستند، بمکند و عشق بگیرند و بدهند.
توصیههای کتاب بسیار کاربردی هستند و شنیدنشان از فردی که زندگی موفقی داشته باعث میشود حس بهتری هم دربارۀ آنها داشته باشید.
پس همان طور که از متن بالا متوجه شدهاید، یکی از جوابهای من به سئوال ” بهترین کتابی که خوانده ام چیست؟” حتماً این کتاب است.
۱۱–هنر شفاف اندیشیدن
فکر میکنم اغلب کتابخوانها با نظرم موافق باشند که مطلع شدن از بیمنطقی انسانها در تصمیمگیریهایشان را با این کتاب شروع کردند.
تا سالهای سال ما انسانها، فکر میکردیم آنچه متمایزمان میکند از دیگر جانداران، توانایی تصمیمگیریهای منطقی است، اما زهی خیال باطل!
رولف دوبلی در این کتاب، به خوبی توانسته خلاصۀ مفیدی از خطاهای شناختی را جمع کند و خواننده را جذب کند. بهترین کتابی که خوانده ام ، از بین کتابهایی که خطاهای شناختی را معرفی میکنند، حتماً این کتاب است.
فکر میکنم با خواندن این کتاب بسیاری از ما به مطالعۀ اقتصاد رفتاری علاقهمند شدیم و شما هم میتوانید بعد از آن به کارهای دیگر این نویسنده یا نویسندگان مشابه مثل دن آریلی، دنیل پینک و … رجوع کنید.
حالا اگر شما بخواهید مطلبی با عنوان “بهترین کتابی که خواندم” بنویسید، چه کتابهایی را انتخاب میکنید؟
پس پیشنهاد میکنم شما هم زمانی بگذارید به این سوالات فکر کنید: ” بهترین کتاب که خواندم ؟” یا حتی “نام کتابی که خواندم و نکتهای که از آن آموختم چیست؟ ” و برایمان از تجربیات خودتان با بهترین کتابهایی که خواندید ، بنویسید.