کار نکن، قسمت دوازدهم: پزشکی که پیگیر علاقه و دغدغه اش شده

نمی دانم چقدر با فضای دانشکده های پزشکی و دانشجوهای پزشکی آشنا هستید. فضای عجیبی است. توضیحات بیشتری نمیدهم و به همین عجیب بودن بسنده میکنم، بنظرم کسی که در آن فضا، خلاف جهت شنا میکند و به دنبال علاقه اش میرود، واقعا قابل تحسین است.

این قسمت سری کار نکن را به پزشکی اختصاص داده ام که پیگیر دغدغه هایش شده. در راه این پیگری البته او به پیشرفتهای بسیار خوبی هم رسیده.  او مسائل مربوط به بهداشت جهانی را پیگیری کرده و امروز هم برای ادامه تحصیل در رشته ای مرتبط به همین دغدغه قرار است به یکی از ده دانشگاه برتر دنیا برود.

او از معدود پزشکانی بوده که وقتی دیده علاقه اصلی اش چیزی غیر از کار بالینی است، این جسارت را به خرج داده که پیگیر آن شود. او در طول دوران دانشجوییش به واسطه حضور در نشست های مرتبط به دغدغه اش و جایگاه ویژه ای که او داشته به ۳۰ کشور مختلف سفر کرده.

پزشکِ قصه ما، این روزها احتمالا دارد بساطش را کم کم جمع میکند تا برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه اش به یکی از دانشگاه های برتر دنیا برود. او این جرات را داشته تا تن به کلیشه پزشکِ متخصصِ پولدار ندهد و رویایش را دنبال کند. آیا ما هم این جرات را داریم که وقتی مسیر پیش رویمان را دوست نداریم، حتی اگر این مسیر آرزوی دیگران باشد، آن را رها کنیم و خودمان را زندگی کنیم؟

صفحه اینستاگرام زهرا

یک پست مهم در صفحه اینستاگرامش

یک پست مهم دیگر

پستی راجع به ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه اش

مطالب مرتبط:

کار نکن، قسمت هشتم: پزشکی که پیانو میزند، خیلی هم خوب میزند

پزشکان، آینده و یک سری حرفها


شما هم می‌توانید داستان کارنکن خودتان را بسازید، روی لینک زیر کلیک کنید:

[maxbutton id=”2″ url=”http://bit.ly/2HkNgBV” text=”نقشه راه کارنکن” ]

دیدگاه ها

  1. Sunflower

    منم پزشکی خوندم و دارم کار میکنم ولی تصمیم گرفتم رها کنم واقعا دیگه نمیتونم کار کنم. ولی حتی نمیدونم علاقه ام چیه. هربار تست شخصیت شناسی میدم یه نتیجه متفاوت می‌ده. لطفا اگه کسی میتونه راهنماییم کنه بهم ایمیل بده

    1. نویسنده
      پست
  2. سایه

    خلاف جهت آب شنا کردن قابل تحسین است اما نه زمانی که فرد از موهبت های ویژه ای به واسطه خانواده ژن برتری داشته. کمی بیشتر در مورد خانواده ایشان سرچ کنید…

  3. Pingback: کار نکن، قسمت سی ام: و بازهم لبخندها نصیب کسانی است که کارنکنند - امین آرامش

  4. Pingback: و باز هم داستان‌های کارنکن: تخصص پزشکی یا سلامت عمومی، حرف مردم یا کارنکردن؟ - امین آرامش

  5. جواد عزیزان

    امین جان
    دو نکته نظرم رو در پست های اینستاگرامی زهرا جلب کرد.
    یکی اینکه قبل از شروع هر کاری با خود بگویید چرا (چرا باید ادامه تحصیل بدهم؟ چرا باید تغییر در سبک زندگی ام بدهم؟چرا باید این رشته را بخوانم؟)
    دوم اینکه ایده ی راه اندازی مدرسه تابسانی رهبری سلامت، ایده جالبی است. حتما مطلعید چند سالی هست مدرسه ایی شبیه این مدرسه منتهی با نام مدرسه تابستانی کسب و کار به همت دکتر فیض بخش و سایر همکاران اشان در دانشگاه صنعتی شریف فعالیت می کند. به نظرم کشور ما هم به چنین مدارسی برای آموزش مهارت های رهبری و تقویت حس همدلی در دانشجویان رشته پزشکی نیاز دارد.
    ممنونم از پست آموزنده ات

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      جواد جان
      ازت ممنونم که نظرت رو به تفصیل برام نوشتی.
      آره، در جریان مدرسه تابستانی هستم. در مورد بچه های رشته پزشکی هم باهات موافقم، هرچند بنظرم با زیاد شدن تعدادشون در سالهای آتی و شکستن انحصار عجیبی که الان هست، عاقلهاشون خواهند فهمید که برای داشتن مشتری زیاد، صرفِ پزشک بودن کافی نیست و باید مهارتهای دیگه ای از جمله همین مهارت همدلی که شما گفتی داشته باشن.

  6. میلاد کا

    سلام
    زمانی که اینستا داشتم ایشون و نوشته هاشون دنبال می کردم و واقعا غبطه می خوردم. بسیار فعال و بسیار پرتلاش هستند.
    ممنونم

    1. نویسنده
      پست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *