در این قسمت قرار نیست در مورد فرد جدیدی بنویسم. البته اولش قرار بود این کار را برای این هفته هم بکنم و سوژه اش را هم انتخاب کرده بودم، اما چیزهایی در مورد دو نفر از بیکارانِ قسمتهای قبلی “کار نکن” دیدم و شنیدم که بنظرم رسید بهتر است این قسمت “کار نکن” را به آن چیزها اختصاص دهم.
در مورد ارشاد نیکخواه و مریم حسن زاده (رها) قبلا در قسمتهای سوم و هفتم نوشته ام:
کار نکن، قسمت سوم: سفر کن، دنیارو ببین، عشق کن؛ سیزدهم و ارشاد نیکخواه
کار نکن، قسمت هفتم: بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی؛ مریم رها
بچه های سایت سبکتر، شامل مریم، سارا، پری و مهزاد به همراه ارشاد به یک رویداد بین المللی در مورد توریسم دعوت شده اند. قرار است در این رویداد با سفرنویس های های مختلف دنیا و همچنین موسساتی که در این زمینه کار میکنند آشنا شوند و ارتباطاتی برای همکاری آینده بینشان شکل بگیرد.
از ایران فقط همین بچه های سایت سبکتر و سیزدهم دعوت شده اند. نمیدانید چقدر خوشحال شدم وقتی شادی بچه ها برای رفتن به استانبول و شرکت در این رویداد بزرگ بین المللی را دیدم. برای خود من هم باعث افتخار است که این عزیزان با آن تفکرات قشنگشان نماینده ما ایرانی ها هستند و امیدوارم با کارهایی از این دست دنیا نگاهش را به ما عوض کند و در آینده شاهد سفر هر چه بیشتر مردم از نقاط مختلف دنیا به سرزمینمان باشیم.
یادمان باشد که سایت سبکتر تنها حدود شش ماه است که کارش را شروع کرده و با این حال این همه اتفاقات خوب برای اعضایش در حال رخ دادن است و مطمئنم اتفاقاتی بهتری هم در پیش خواهد بود.
عکس زیر را ببینید:
این لبخند زیبای ارشاد است که مدتهاست “کار نمیکند”، این لبخند و شادی لحظاتش را خودش تصمیم گرفته که بدست آورد. او این جرات را داشته که خیلی از چیزها را رها کند و پا در مسیری جدید بگذارد. آیا ما هم میتوانیم؟
پیشنهاد میکنم صفحات اینستاگرام بچه ها در حین این سفرشان را دنبال کنید و ویدئوهای پر از انرژی شان را از دست ندهید:
شما هم میتوانید داستان کارنکن خودتان را بسازید، روی لینک زیر کلیک کنید:
[maxbutton id=”2″ url=”http://bit.ly/2HkNgBV” text=”نقشه راه کارنکن” ]
دیدگاه ها
خیلی کوچیکم. دمت گرم. و اینکه واقعن سایت پُری داری و ادامه بده.
پست
از لطفت و دلگرمیت ممنونم ارشاد.
چه کارِ خوبی کردی نظرت رو برام نوشتی. 🙂
امین جان سلام.
من هم از شنیدن این خبر خوشحال شدم و از دیدن خندیدن ارشاد بسی انرژی گرفتم.
یه آرزو برام کردی چند وقت پیش. نمیدونم یادته یا نه. ولی گفتی امیدواری یک روز کار نکن من رو بنویسی.
میدونی. ما در طول روز و هفتهها، آرزوهای زیادی رو میشنویم. اما مال تو یک چیز دیگه بود.
خواستم من هم همین آرزو رو برای تو بکنم.
منتظر خبرهای خوبی از جانب تو هستم. به زودی زود. انشاالله.
ممنون.
پست
سلام
یادمه محمدرضا جان، خوبم یادمه. من این آرزو رو برای همه عزیزانم دارم.
منم از آرزوی بسیار خوبت ممنونم و از بابت انرژی مثبتی که توی کامنتات به سمتم میفرستی هم خیلی بیشتر ممنونم. دمت گرم رفیق 🙂
ارادتمند.
با این دوستان به لطف نوشته های شما آشنا شده بودم و از این اتفاق خوبی که براشون افتاده هم مشعوف گشتم.
از صفحه خانم پریناز دیدن کردم و ویدیوهای پر انرژی و ذوق کردشون دوست داشتنی بود.
ممنون به خاطر این سری خوب در سایتت آقا امین عزیز
پست
آره میلاد جان، اصلا انرژی توی چشمشاشون موج میزنه، پیشنهاد میکنم صفحه بقیشونم ببینی، خصوصا ارشاد. خیلی بچه باحالیه. دمش گرم و واقعا نوش جانش همه لحظات خوبی که برای خودش خلق کرده. اگر دوست داشتی اون قسمت مربوط به خود ارشاد رو هم ببینی از سری “کار نکن”.
ازت ممنونم میلاد که نظرت رو برام نوشتی و واقعا خوشحالم که خوشت اومده از این سری.
ارادتمند.