اگر دچار افسردگی هستید و به دنبال بهترین کتاب ها برای درمان افسردگی میگردید، این مطلب برای شماست.
در دنیای امروز، افسردگی یکی از مشکلات بسیار رایج است. سازمان بهداشت جهانی در دهه ۸۰ میلادی اعلام کرد که افسردگی شایعترین بیماری در جهان غرب است. بنابراین، باید بدانید شما تنها نیستید و افراد بسیاری با این مشکل روبرو هستند.
در این مطلب، بهترین کتاب های درمان افسردگی معرفی شدهاست. با مطالعه این کتابها از علائم، ریشهها و راههای مقابله با افسردگی آگاه میشوید. برخی از این کتابها از جمله کتابهای مارتین سلیگمن و دیوید برنز برای من بسیار مفید بودهاند.
برای مقابله با مسائل روانی، آگاهی نقش مهمی دارد و خواندن کتابهای درمان افسردگی در این زمینه به شما کمک میکند. اما اگر شدت افسردگی شما به گونه ای است که زندگی روزانه شما را مختل کرده است، حتما میبایست به متخصص مراجعه کنید. به گفته بسیاری از روانشناسان، مطالعه کتابهای درمان افسردگی، به تنهایی باعث درمان نخواهد شد. بلکه این کتاب ها می توانند مکمل روند درمان باشند.
۱- شناخت درمانی روانشناسی افسردگی
کتاب شناخت درمانی روانشناسی افسردگی، بهترین کتاب برای درمان افسردگی است. دیوید برنز در این کتاب ذکر می کند که افسردگی مسئله شماره یک سلامت در دنیاست. او میگوید افسردگی نوعی بیماری است، اما با روشهایی ساده میتوان بر آن غلبه کرد
البته در ابتدای کتاب، یک پرسشنامه وجود دارد تا با استفاده از آن، میزان افسرده بودن فرد مشخص شود. در صورتی که امتیاز به دست آمده، از حد مشخصی بالاتر باشد، توصیه شده که به روانپزشک یا روانشناس مراجعه شود.
این کتاب، یکی از اولین کتابهایی است که با استفاده از رویکرد شناخت درمانی، به بررسی افسردگی و شیوههای مقابله برای عموم مردم پرداخته است.
براساس رویکرد شناخت درمانی، حال شما، نتیجه باورها، تفکرات و شناختهای شما است. در حقیقت، نحوه برداشت و تفسیر شما از وقایع، احساستان را میآفریند.
به گفته دیوید برنز، در شرایط افسردگی، افکار شما از واقعیت تحریف شده و تحت منفی گرایی شدید قرار میگیرند. این افکار، توهم قدرتمندی از حقیقت ایجاد میکنند و باعث میشوند که دنیا را تیره و تار ببینید. اما نباید فراموش کرد که احساس و واقعیت، لزوماً یکی نیستند.
در رویکرد شناخت درمانی، به اصلاح افکار و تحریفهای شناختی پرداخته میشود که در نتیجه آن، احساس و حال شما نیز رو به بهبودی خواهدرفت.
برخی از تحریفها و خطاهای شناختی که میتوانند باعث افسردگی شوند
۱- تفکر همه یا هیچ
افراد دارای این طرز فکر، همه چیز را سفید یا سیاه میبینند. آنها از هر اشتباه و کار ناقصی هراس دارند. این افراد، با جزئی ترین خطایی که از آنها سربزند، خود را بیارزش و بازنده تلقی میکنند. اما این برداشت، واقعبینانه نیست. در دنیا هیچچیز کامل نیست و اگر کسی بخواهد همهچیز به طور مطلق کامل باشد، دائما در افسردگی به سرخواهدبرد.
۲- تعمیم مبالغهآمیز
فردی که دارای این تفکر است، بدون دلیل و منطق اینطور نتیجه گیری میکند که حادثه ناخوشایندی که یک بار پیش آمده، در آینده مرتباً تکرار خواهد شد. بدون این تفکر، ناراحتی زودگذر خواهد بود. اما تعمیم مبالفهآمیز، باعث دوام احساس ناراحتی و در نتیجه افسردگی خواهد شد.
۳- فیلتر ذهنی
در هنگام افسردگی، عینک بدبینی به چشم میزنید که باعث میشود فقط موارد منفی به ذهنتان راه پیدا کند و چون از وجود این عینک بیاطلاع هستید، نتیجه میگیرید که همهچیز منفی است.
۴- بی توجهی به امر مثبت
در برخی افراد افسرده، نه تنها تجربههای مثبت نادیده گرفته میشوند، بلکه به تجربه منفی و کابوس مبدل میشوند. فرد دارای این تفکر در برخورد با هر تجربه منفی، نتیجه میگیرد: ” درست است، این همان چیزی است که من هستم.” و در خصوص تجارب مثبت به خود میگوید: “اتفاقی بود، اهمیتی ندارد.” این نحوه تفکر، فرد را از همه تجربههای خوب محروم میکند.
۵- نتیجه گیری شتابزده
بدون علت، نسبت به حوادث و وقایع اطرف خود، نتیجه گیری منفی میکنید. دو نمونه از نتیجهگیری شتابزده، “ذهنخوانی” و “اشتباه پیشگو” هستند.
۶- درشتبینی- ریزبینی
فرد افسرده یا حوادث را بزرگ میبیند و از آنها برای خود غول میسازد یا برعکس، بدون کوچکترین توجه، از کنار حوادث میگذرد. مثلا اشتباهات خود را بسیار وحشتناک تلقی میکند و دستاوردهای خود را ناچیز و بیارزش میداند.
۷- استدلال احساسی
در استدلال احساسی، احساس را عین واقعیت میبینید. مثلا به خود میگویید: ” چون احساس میکنم آدم بدی هستم، پس حتما بد هستم.”
۸- عبارات دارای باید
به کار بردن انواع و اقسام بایدها، زندگی را تلخ میکند. در زندگی، نمیشود همیشه براساس بایدها و نبایدها عمل کرد و اگر شما چنین انتظاری داشته باشید، در اغلب اوقات احساس ناراحتی خواهید کرد.
۹- برچسب زدن
برچسب زدن، شدیدترین نوع تعمیم مبالغهآمیز است. مثلا اگر قیمت سهامی که خریدهاید، تنزل کند، به جای اینکه بگویید ” در خرید سهام اشتباه کردم”، به خود برچسب میزنید و میگویید ” آدم اشتباهات هستم.”
درباره دیوید برنز
دکتر دیوید برنز، روانشناس، شناخت درمانگر و استاد بازنشسته دانشگاه استنفورد است. برنز تا به حال چندین کتاب پرفروش روانشناسی نوشته است. او در این کتابها از روش درمان شناختی استفاده کرده است. این روش، یکی از موثرترین روشهای رواندرمانی است که توسط دکتر آرون بک بنیانگذاری شدهاست.
سایر کتابهای دیوید برنز که از جمله بهترین کتاب ها برای درمان افسردگی هستند
- از حال بد به حال خوب
- ده قدم تا نشاط، فنون رهایی از افسردگی و تقویت عزت نفس
برای تهیه کتاب، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
۲-درمان افسردگی؛ سرماخوردگی روانی
این کتاب، یکی از بهترین کتاب ها برای درمان افسردگی است و توسط گیلیان باتلر و تونی هوپ نوشته شده است. در فصل اول کتاب به این نکته اشاره شده است که مارتین سلیگن، روانشناس معروف، افسردگی را به عنوان “سرماخوردگی روانی” میشناسد. این تشبیه به دلیل شیوع فراوانی این اختلال است.
در این کتاب راهکارهایی برای غلبه سریعتر بر افسردگی و راههای پیشگیری از آن ذکر شده است. البته به این نکته هم اشاره شده است که افسردگی یک پریشانی روانی است و پیش از همه، رواندرمانی میتواند آن را بهبود دهد.
به گفته نویسندگان کتاب، افسردگی روحیه فرد را ضعیف کرده، شادمانی را از او سلب میکند و باعث کاهش روابط فرد با اطرافیان و گوشهگیری او میشود. در این شرایط، متاسفانه دوستان و نزدیکان فرد دارای افسردگی، غالباً از او دوری میکنند، چون واهمه دارند که این جالات بر آنها هم اثر بگذارد و دچار سردی و سیاهی افسردگی شوند. اما اگر فردی از نزدیکان شما دچار افسردگی است، باید این را بدانید که او نیاز به یاری، مهربانی و صبوری از جانب شما دارد.
برخی از علائم شایع افسردگی که در این کتاب توضیح داده شدهاست
۱- تاثیر افسردگی بر تفکر
- ناتوانی در تمرکز حواس
- ناتوانی در تصمیمگیری
- سرزنش خود
- همه کارها به نظرش بیهدف و بیفایده است
- بدبینی
۲- تاثیر افسردگی بر احساسها
- غم اندوه، غم شادمانی
- احساس خرد شدن در زیر فشار نیازهای روزمره، احساس تحمیل
- کاهش اعتماد بهنفس، خودکمبینی
- احساس ضعف، ناتوانی و کرختی
- تنش، اضطراب و نگرانی
۳- تاثیر افسردگی بر رفتار
- کاهش فعالیت نسبت به همیشه در همه امور
- بیتوجهی به آراستگی ظاهری از قبیل مو و لباس
- گوشهگیری و انزواطلبی
- آه کشیدنهای مکرر، گریه
۴- تاثیر افسردگی بر جسم
- کاهش اشتها یا گاهی افزایش اشتها
- اختلال خواب، بهویژه پریدن از خواب در هنگام سحر
- کاهش میل جنسی
- خستگی و ضعف و ناتوانی
فصل های کتاب
در فصل اول به این موضوع که افسردگی چیست و علائم شایع آن پرداختهشدهاست.
در فصل دوم، در خصوص راههایی برای رهایی از افسردگی توضیحاتی دادهشدهاست. از جمله، اصلاح فعالیتهایتان، برای خود کار بتراشید، برنامهریزی و یادداشت، اصلاح افکارتان. در ادامه، الگوهای فکری افسردگی، چرخهی ایجاد و تشدید آن و درمان فکری افسردگی توضیح دادهشدهاست.
فصل سوم در خصوص خیال آسیب رساندن به خود و مشاوره با پزشک و همچنین توضیحاتی درباره افسردگی عمیق و شدید است.
در فصل چهارم، به این موضوع پرداخته شده که چگونه میتوان به دوستی که دچار افسردگی شده است، کمک کرد.
فصل پنجم کتاب به پیشگیری از افسردگی اختصاص داده شده و تکنیکهایی در این خصوص ذکر شده است:
تکنیک اول: اصلاح خواب، خوراک و ورزش
تکنیک دوم: مشخص کردن ارزشها و هدفها
تکنیک سوم: از تفریح و لذت غافل نشوید
تکنیک چهارم: همهی تخم مرغها را در یک سبد نگذارید
تکنیک پنجم: رابطهی دوستانهی صمیمیو عمیق داشته باشید
فصل ششم و آخر نیز، به درمان دارویی افسردگی پرداخته است.
برای تهیه کتاب، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
۳- افسردگی: راهی برای خروج از زندان خودتان
این کتاب پرفروش توسط دوروتی رو نوشته شده و به افراد بسیار زیادی کمک کردهاست تا از افسردگی رهایی یابند. کتاب همچنین برنده جایزه سال کتاب دانش شده است.
در این کتاب، افسردگی به یک زندان تشبیه شده است. زندانی که فرد در آن، قادر نیست همدردی و محبت دیگران را لمس کند و گویی، دیواری فرد را از آنها جدا میکند. دوروتی رو میگوید:
“تا وقتی در این طرف دیوار نه تنها خود را به عنوان فردی آرام نپذیرید و خود را با کلمات و رفتارها مجازات میکنید، افسردگی زندانی است که شما هم زندانی رنج کشیدهی آن هستید و هم زندانبان ظالم آن. این تنهایی و جداسازی خاص است که افسردگی را از ناراحتی متفاوت میسازد.”
احتمالا میدانید که برخی از روانپزشکان معتقدند افسردگی بر اثر عدم تعادل شیمیایی در مغز به وجود میآید.
در بخشی از کتاب آمده است
“بسیاری از افراد نمیخواهند درباره زندگی خود و دنیاییای که در آن بهسرمیبرند، فکر کنند. آنها میخواهند افسردگی را از دریچه پیامد بیوشیمیایی در مغزشان ببینند. اندرو سالامون (روانپزشکی که در اینباره تحقیق میکند) به این موضوع اشاره میکند که عبارت: “من افسردهام، اما این به دلیل وضعیت شیمیایی مغز است، برابر با این جمله است که بگوییم: من آدمکش هستم، اما این به دلیل وضعیت شمیایی مغز است.” اگر کسی بخواهد از این دریچه به موضوع نگاه کند، هرچیزی درباره فرد به دلیل وضعیت شیمیایی بدن اوست.”
بنابراین نویسنده معتقد است که افسردگی را فقط نباید به تغییرات شیمیایی در مغز نسبت داد. او میگوید، هیچ چیز در زندگی آنقدر ساده نیست که فقط یک علت داشته باشد. اما، لطفاً به این نکته توجه داشته باشید، که در موارد افسردگی شدید، نیاز به مراجعه به روانپزشک است و پاراگراف بالا، به معنی رد این موضوع نیست.
به عقیده نویسنده، افسردگی دفاعی علیه درد و ترس است و بعضی از ما، هروقت از مصیبت و بدبختی رنج میبریم و زندگیمان آنطور نیست که گمان میکردیم باید باشد، از آن استفاده میکنیم. اما همانطور که افسردگی را برای خودمان ایجاد میکنیم، میتوانیم آن را برچینیم.
همچنین ذکر شدهاست که افسردگی نتیجهای ناخواسته از چگونگی دیدگاهمان به خود و دنیا است. ما این توانایی را داریم که تعبیرمان از وقایع را انتخاب کنیم و به این ترتیب زندگی شادتری داشته باشیم.
دوروتی رو در پاسخ به این سوال که چرا در موقعیت های مشابه، برخی از افراد افسرده میشوند و برخی از افراد نه، می گوید: این موضوع به نحوه تعبیر و تفسیر افراد از موقعیتهای اضطرابهای و بسیار سخت برمیگردد.
در کتاب به این نکته اشاره شدهاست که مسائل به تنهایی برای ما مشکل ایجاد نمیکنند. بلکه عقایدی که در مورد این مسائل داریم، برایمان مشکلساز است.
به طور کلی این کتاب درباره عقاید ما است و اینکه چطور میتوانیم آنها را تغییر دهیم تا از زندان افسردگی رها شویم. این کتاب، یکی از بهترین کتاب ها برای درمان افسردگی است.
برای تهیه کتاب، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
۴- درماندگی آموختهشده
مارتین سلیگمن، نویسنده این کتاب، نظریه درماندگی آموخته شده را در دنیای روانشناسی مطرح کرد. ابتدا این نظریه را توضیح داده و سپس ارتباط آن با افسردگی را بیان میکنم.
آزمایشهای منجر به شکلگیری نظریه درماندگیآموختهشده
سلیگمن از طریق انجام آزمایشهایی رو سه گروه از سگها به نظریه فوق دست یافت. او و همکارانش هر گروه از سگ ها را درون جعبهای قرار دادند و به جعبه، شوک الکتریکی وصل کردند.
به سگهای گروه اول، شوک گریزپذیر دادند. در این گروه، سگ میتوانست به کمک بینی خود، صفحهای را فشار دهد و شوک را قطع کند. به این ترتیب، سگ کنترل شوک را در دست گرفته و میآموخت که یکی از واکنشهایش موثر واقع میشد.
سگهای گروه دوم، به همان منبع شوک گروه اول وصل میشدند، با این تفاوت که هیچیک از واکنشهای آنها موجب قطع شدن شوک نمیشد.
سگهای گروه سوم نیز هیچ شوکی دریافت نمیکردند.
بعد از پایان این مرحله از آزمایش، سگهای هر گروه به جعبهای دو دهنه منتقل شدند تا با پریدن از مانع میان جعبه، فرار از شوک را یاد بگیرند.
سگ گروه اول که کنترل شوک را آموخته بود، ظرف چند ثانیه دریافت که میتواند برای فرار از آن، از روی مانع بپرد.
سگ گروه سوم هم که تا پیش از آن شوکی دریافت نکرده بود، پس از چند ثانیه به همین موضوع پی برد.
اما سگ گروه دوم که دریافتهبود تلاشهایش به نتیجه نمیرسد، هیچ اقدامی برای فرار نکرد. طولی نکشید که سگ به رغم شوکهای مکرر، به طرزی رقتانگیز از نشان دادن هرگونه عکسالعلملی ناامید شد و کف جعبه دراز کشید.
بعدها آزمایشات مشابهی بر روی انسان انجام شد و نتایج به دست آمده از آزمایشات فوق، تایید شد.
تعریف درماندگیآموختهشده
به گفته سلیگمن، وقتی فردی چندین مرتبه با موقعیتهایی مواجه شود که برای او قابل کنترل نیستند، به این نتیجه میرسد که بین اعمال او و اتفاقاتی که در اطرافش میافتد، ارتباطی وجود ندارد. در حقیقت این فرد، درماندگی را میآموزد.
از آنجایی که فرد درمانده باور دارد که کارهایش بینتیجه است و نمیتواند شرایط را تغییر دهد، در برابر مسائل و مشکلاتی که برای او پیش میآید، هیچ تلاشی نمیکند.
سلیگمن معتقد است که افراد بدبین بیشتر از افراد خوشبین، دچار درماندگیآموخته شده میشوند.
نحوه تفکر (سبک تبیین) افراد بدبین و خوشبین در برابر اتفاقات ناراحتکننده
تداوم
کسانی که به آسانی ناامید میشوند، باور دارند که علت رویدادهای ناگوار، پایدار و مداوم است. آنها ذر برخورد با این رویدادهای، واژههایی مثل همیشه و هیچوقت را به کار میبرند. مثال: “رژیمهای غذایی هیچ فایدهای ندارد”
کسانی که دربرابر درماندگی مقاومت میکنند، معتقد هستند که علت اتفاقات ناراحتکننده، موقتی و گذرا است. آنها در برخورد با اتفاقات ناراحتکننده، از واژههایی مثل گاهیاوقات و اخیراً استفاده میکنند. مثال: “وقتی بیرون غذا بخوری، رژیم غذایی فایدهای ندارد.”
فراگیری
افراد بدبین با ناکامی در یک زمینه از زندگی، از همه چیز دست میکشند. وقتی رشتهای از زندگیشان پاره شود، مثلا اگر از کار خود اخراج شوند، کل آن از هم میپاشد. آنها برای شکستهای خود، تبیینی عام دارند.
افراد خوشبین در برخورد با وقایع، تبیینی خاص دارند. یعنی اگر در بخشی از زندگی خود شکست بخورند، آن شکست را فقط به آن حوزه خاص مربوط میدانند و در بخشهای دیگر زندگی، مصممانه پیش میروند.
شخصی سازی
این افراد در برابر رویدادهای ناگوار، خودشان را سرزنش میکنند و علت آن را به خود نسبت میدهند (درونی سازی). افرادی که به هنگام شکست خود را سرزنش میکنند، عزت نفس پایینی پیدا میکنند و خود را بیارزش و بیاستعداد تصور میکنند.
افرادی که عوامل بیرونی را ملامت میکنند، دربرخورد با رویدادهای ناگوار، عزت نفس خود را از دست نمیدهند.
نکته مهم: البته این به این معنا نیست که مردم باورهای خود را به طور کلی از درونی به بیرونی تغییر دهند. اما به گفته سلیگمن، در یک وضعیت که آن هم افسردگی است، این کار لازم است. چون افراذ افسرده غالباً بیش از حد، مسئولیت پیشامدهای بد را برعهده میگیرند.
ارتباط درماندگیآموخته شده با افسردگی
یکی از نشانه های اصلی افسردگی، احساس ناتوانی در کنترل کردن وقایع زندگی است. از نظر سلیگمن، افسردگی همان نهایت بدبینی است. افرادی که شدیداً افسرده هستند، معتقدند درماندهاند. آنها برای بهتر کردن شرایطشان هیچ کاری نمی کنند، چون باور دارند که هر کاری انجام دهند، فایدهای ندارد.
همه ما وقتی در برخی جنبه های زندگی شکست می خوریم یا وقتی که تحت فشارهای خانوادگی یا شغلی سخت قرار میگیریم، گاهی دچار درماندگی می شویم. تفاوت مهم بین افرادی که از افسردگی موقتی بهبود می یابند و آنهایی که بهبود نمی یابند، سبک تبیینی آنهاست. وقتی کسی که شکست می خورد، بدبین باشد، درماندگی آموخته شده به افسردگی تمام عیار تبدیل می شود. در خوشبین ها، شکست فقط یاس و ناامیدی مختصر ایجاد می کند.
سبک تبیین خوشبینانه برای مقابله با افسردگی
خبر خوب این است که افراد بدبین میتوانند مهارتهای خوشبینی را بیاموزند و زندگی خود را برای همیشه بهبود دهند. در ادامه کتاب، تکنیک های مفید برای پرورش خوش بینی معرفی میشوند.
مهمترین تکنیک در این خصوص، الف،ب،پ (A,B,C) است. هر وقت با اتفاق ناراحتکنندهای (الف) روبرو میشویم، با فکر کردن واکنش نشان میدهیم. افکار ما به سرعت به قالب باورها (ب) درمیآیند. این باورها، پیامدهایی (پ) دارند. علت مستقیم احساسی که داریم و آنچه بعد انجام میدهیم، به باورهایمان بازمیگردد.
در این کتاب میآموزیم که چگونه با استفاده از این تکنیکها سبک تبیین خوشبینانه را یاد بگیریم و در موقعیتهای مختلف زندگی از آن استفاده کنیم.
درباره مارتین سلیگمن
مارتین سلیگمن مدرک دکترای خود در رشته روانشناسی را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرد. او به نوعی، پدر روانشناسی مثبتگرا است. روانشناسی مثبتگرا را نباید با تبلیغات زرد و کلیشهای برای مثبتاندیشی اشتباه گرفت. این زیرمجموعه از روانشناسی، در پی سالها تحقیق در آزمایشگاه، شکل گرفته و دارای زیربنای کاملا علمی است.
سلیگمن معتقد است که در دنیای روانشناسی، بسیار زیاد بر اختلالات و ناهنجاریها تمرکز شده و احساسات مثبت، خوشحالی و رشد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، او تمرکز خود را بر این حوزهها قرار داده است.
با توجه به اینکه سلیگمن بر اساس تحقیقات علمی، کتاب های خود را نوشته است، کتاب های او از جمله بهترین کتاب ها برای درمان افسردگی هستند.
سایر کتابهای مارتین سلیگمن که میتوانند برای شما مفید باشند
- خوش بینی آموخته شده
- شادمانی درونی
برای تهیه کتاب درماندگیآموختهشده، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
۵- روابط از دست رفته
جوهن هری، نویسنده این کتاب روانشناس نیست، اما سال های زیادی ازعمر خود با افسردگی دست و پنجه نرم کرده است. به همین دلیل شروع به تحقیق درباره دلایل افسردگی کرده تا به این ترتیب بتواند مرهمی برای درد و رنج خویش بیاید.
از آنجایی که در این کتاب هم به تجارب شخصی نویسنده و هم تحقیقات علمی اشاره شده است، یکی از بهترین کتاب های درمان افسردگی است.
وقتی هری برای درمان افسردگیاش به روانپزشک مراجعه میکند، با همان پاسخ همیشگی برای علت افسردگی مواجه میشود. روانپزشک به او میگویذ که تعادل شیمیایی مغزش به هم خورده و باید دارو مصرف کند.
هری میگوید با مصرف داروها، برای مدتی افسردگیاش تسکین پیدا میکرد. اما برای همیشه دست از سرش برنمیداشت و بعد از مدتی، دوباره سر و کلهاش پیدا میشد.
بنابراین، او سفری را به سراسر دنیا آغاز کرد تا دریابد که در جوامع مختلف، چه عواملی باعث افسردگی و اضطراب میشود و چه راه حلهایی وجود دارد.
توجه داشته باشید که این به این معنا نیست که داروها برای درمان افسردگی بیتاثیر هستند. در برخی افراد، افسردگی منشا زیستشناختی داشته و نیاز به مصرف دارو باشد. بلکه نکتهای که هری مطرح میکند این است که دلایل زیستشناختی، تنها عوامل ایجاد کننده افسردگی نیستند.
هری که دانشآموخته علوم اجتماعی است، بعد از تحقیقاتی که انجام داد، به این نتیجه رسید که طبق شواهد علمی، ۹ دلیل مختلف برای افسردگی و اضطراب وجود دارد. بیشتر این دلایل به روش زندگی امروز برمیگردد.
به گفته هری، عامل افسردگی، روابطی است که از دست دادهایم. رابطه با دیگران، رابطه با شغل معنیدار، رابطه با ارزشهای معنیدار و …
کتاب به این موضوع اشاره میکند که چه نیازهایی از انسان در زندگی امروز بهدرستی پاسخ داده نشدهاست که منجر به افسردگی و اضظراب میشود. با این دید متفاوت به مسئله افسردگی، راهکارهای متفاوتی نیز در این کتاب ارائه شدهاست.
برای تهیه کتاب، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
[مطلب مرتبط: خلاصه صوتی کتاب روابط از دست رفته در پادکست بیپلاس]
۶- انسان در جستجوی معنا
گاهی اوقات، افسردگی ناشی از احساس پوچی و پیدا نکردن معنا برای زندگی است. این کتاب، قدری متفاوت از دیگر کتابهای درمان افسردگی است. اگر دلیل افسردگی شما، بیمعنایی در زندگی باشد، این کتاب برای شما مفید خواهد بود. زیرا با استفاده از لوگوتراپی یا معنادرمانی، به شما کمک میکند که هدف و معنای زندگی خود را بیابید.
دکتر ویکتور فرانکل در این کتاب به بیان تجربههای خود میپردازد که در نتیجه این تجربیات، لوگوتراپی را ابداع کرده است.
کتاب، روایتگر بخش هایی از زندگی فرانکل در اردوگاه کار اجباری نازیها و سپس تلاشهای او برای زنده ماندن و نجات یافتن از اردوگاه است.
او با اشاره به تجربیات شخصیاش، بیان میکند که چطور میشود با وجود تجربه درد و رنج عظیم، باز هم به زندگی امید داشت و زنده ماند.
در بخش دوم کتاب، دکتر فرانکل در خصوص لوگوتراپی یا معنا درمانی، توضیحاتی ارائه میدهد.
فرانکل معتقد است که انسان باید در هر رنج و سختی، معنایی پیدا کند. او همچنین باور دارد که انسان در واکنش به هر موضوعی قدرت انتخاب دارد. او میگوید هر چیزی ممکن است از انسان گرفته شود، به جز آزادی. حتی در اردوگاه نازیها، او انتخاب کرد به سیمهای خاردار که دارای جریان برق بودند، دست نزند و به اینترتیب از خودکشی خود جلوگیری کرد.
خواندن این کتاب به شما کمک میکند که در موقعیتهای دشوار زندگی نیز معنایی برای زندگی و درد و رنج خود پیدا کنید و از پوچی نجات پیدا کنید.
در بخشی از کتاب آمدهاست
«من تردید دارم که پزشکی بتواند پاسخی به این پرسش بدهد که معنای زندگی هر فردی چیست؟ زیرا معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر است. از این رو، آنچه مهم است معنای زندگی به طور اعم نیست، بلکه هر فرد میباید معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد. هیچ معنای انتزاعی که انسان عمری را صرف یافتنش نماید وجود ندارد، بلکه هر یک از ما دارای وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی است که میبایست به آن تحقق بخشد.»
برای تهیه کتاب، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
نکاتی در خصوص کتابهای درمان افسردگی
مطالعه بهترین کتاب ها برای درمان افسردگی میتواند برای شما بسیار مفید باشد و دید خوبی در خصوص جنبههای مختلف مسئله افسردگی به شما بدهد. با این حال، جایگزین مراجع به متخصص نخواهد بود.
به خاطر داشته باشید که در هر صورت، تشخیص شدت افسردگی و نیاز یا عدم نیاز به دارو و رواندرمانی، به عهده متخصص است.
زندگی با افسردگی میتواند طاقتفرسا باشد. اما خبر خوب این است که هر چقدر هم این بیماری سخت و رنج آور باشد، باز هم قابل درمان است.
خرید کتاب با تخفیف
وضعیت فعلی باعث شده که قیمت کتابها نیز دچار افزایش شود؛ اگر میخواهید که کتابهایتان را با تخفیف تهیه کنید، بدنیست نگاهی به لیست کتابهای تخفیف دار دیجیکالا نیز بیاندازید:
محبوبترینها در یک نگاه
بعضی از کتابها به راحتی در قلب آدم جا باز میکنند و خواندن این کتابها قطعا تجربهٔ زیبایی را برایمان رقم خواهد زد.
اگر قصد خرید کتابهایی را دارید که غوغا به پا کردهاند، سری به لینک زیر بزنید:
محبوبترین کتابهای دنیا در دیجی کالا
به دنبال کتاب جدید هستید؟ این قسمت برای شماست.
به دنبال کتاب جدید هستید؟ کاری ندارد. کافیست سری به لینک زیر بزنید تا با جدیدترین کتابها آشنا شوید.
در لینک زیر به لیست کاملی از جدیدترین کتابها دسترسی خواهید داشت. بد نیست که این کتابها را نیز امتحان کنید.
جدیدترین کتابهای دنیا در دیجی کالا
مطالب مرتبط
بهترین کتابها برای افزایش اعتماد به نفس
بهترین کتابهای روانشناسی که خواندهام
در قسمت نظرات بگویید که از دید شما بهترین کتاب برای درمان افسردگی، کدام کتاب است؟
کتابهایی که اینجا معرفی شد را خواندهاید؟ نظرتان در مورد آنها چیست؟
این مطلب توسط مریم بزرگان نوشته شده است.