نوروزی برای ایران من

ایران من از همایون شجریان و سهراب پورناظری

پیش‌نوشت

بابک عزیز و سامان گرامی، اگر اینجا را می‌خوانید، لطفا تا انتها با این پست همراه باشید.

نوشت

اگر در خیابان‌های تهران، کسی را دیدید که لبخندی به لب دارد و مهیج از آهنگِ هندزفریِ توی گوشش است و احتمالا دست‌هایش را هم دارد تکان می‌دهد، یحتمل منم که دارم اول صبحی قطعه نوروز از آلبوم ایرانِ من را گوش می‌دهم.

دارم دُزِ امروز امید و انرژی صبحگاهی را از همایون می‌‌گیرم تا در ادامه روز کم نیاورم.

این سه قطعه به نظرم بهترین قطعات این آلبومند و پشت سر هم گوش میدهم اینها را:

نوروز

خوب شد

ایرانِ من

پیشنهاد من برای حظ بیشتر از این آلبوم:

به توالی واژه‌ها و شوری که ایجاد می‌کنند در قطعه نوروز دل بدهید. اجازه دهید، موسیقی شما را از زمین بلند کند. شورش را حس کنید.

سکوت ثانیه ۴۰ از قطعه خوب شد را با تمام وجود حس کنید و آن ترکیب کلمات و صدای همایون را بعد از آن سکوت، با گوشِ جان بشنوید: 

من تو را بر شانه هایم میکشم
یا تو میخوانی به گیسویت مرا؟
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا

به صدای سازِ پس زمینۀ این آوایِ زیبا هم گوش دهید و درود بفرستید به خلاقیت سهراب پورناظری برای خلق چنین اثری.

اوج همایون با شعر زیبای پوریا سوری را در قطعه ایرانِ من با تمام وجود بشنوید:

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن…

به تغییرِ جهت مو بر تنتان دقت کنید.

آقا چیه این حس وطن‌دوستی؟

صبر کنید، هنوز تمام نشده، قطعه ایرانِ من باز هم با شما و موهای تنتان کار دارد.

از زمان ۳ دقیقه و ۵۰ ثانیه با دقت گوش دهید:

اینجا صدای روشنت در آسمان پیچیده است…

و آن جواب آوازِ کمانچۀ بعد از آن.

و آن وصل کردنِ این قطعه با مرغ سحر.

به به.

عجب هنری، عجب لذتی.

دمتان گرم، همایون شجریان، سهراب پورناظری و باقی هنرمندان این آلبومِ زیبا.

ویدئوی معرفی این آلبوم رو تماشا کنید:

برای تهیه این آلبوم فوق‌العاده از لینک زیر استفاده کنید:

خرید آلبوم ایرانِ من از بیپ‌تونز

پس‌نوشت ۱:

سامان جان، اشتباه از من بوده نه بیپ‌تونز. حواسم نبوده، بعد از لاگین در بیپ‌تونز، این آلبوم را داشته‌ام و خیال برم داشته که خودم تهیه کرده‌ام.

خلاصه که باز هم از تو به شدت بابت این هدیه ارزشمند، به‌یادماندنی، حال‌خوب‌کن و یادِرفیق‌انداز ممنونم. 🙂 دمت گرم.

جا داره همینجا از بابک هم تشکر کنم. بابک عزیز بعد از کنسرت پارسالِ سی، بروشور کنسرت را برایم آورده بود.

بروشور آخه؟ آدم برای رفیقش بروشورِ کنسرت میاره؟ یاد بگیر از سامان. 😉

[صابون را برمیدارد و به انتظار هدیۀ بلیط کنسرت بعدیِ همایون بر دلش میزند.]

پس‌نوشت ۲ به هردوتاتون و باقی رفقای جان:

خیلی مخلصیم. 🙂

پس‌نوشت ۳:

قبلا هم به بهانه سال نو از این آلبوم نوشته بودم:

عید نوروز و مسائل مربوط و نامربوط

دیدگاه ها

  1. بابک یزدی

    سلام امین.
    با این توصیفاتی که داشتی نتیجه منطقی اینه که دیگه بروشور هیچ کنسرتی رو برات نیارم. به نظر می‌رسه قدر بروشورها رو خوب نمی‌دونی :))
    جدا از شوخی امیدوارم یه روز باهم کنسرت همایون رو بریم، اگه سامان هم تهران بود، ببریمش. راستی می‌دونم الان سوالت چیه: باشه، قبول. بلیطش رو هم من می‌خرم.
    سلامت باشی.

    1. نویسنده
      پست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *