کتاب شغل مورد علاقه از آلن دوباتن یکی دیگر از مجموعه کتابهای مدرسه زندگی است. در میان کتابهایی که در زمینۀ شغلی خواندهام، این کتاب یک فضای منحصر به فرد دارد. با توجه به کتابها و مطالبی که از دوباتن خواندهام، به نظرم یکی از ویژگیهای بسیار خوب او تسلیبخشی است. با خواندن کتاب شغل مورد علاقه انگار دوباتن مینشیند کنارت و دستی بر سرت میکشد و تو را تسلی میدهد. میگوید کجاها نباید به خودت سخت بگیری و کجاها بیخود خودت را سرزنش کردهای. و واقعا این تسلیبخشی تو را آرام میکند.
به نظرم کتاب بسیار خوبی است. البته چارچوب پیشنهادی برای مسیر شغلی در این کتاب، به قدرت کتاب زندگی خود را طراحی کنید نیست. با توجه به تخصص دوباتن، انگار قرار هم نبوده با چنین چارچوبی مواجه باشیم. با این حال این کتاب تمرینهای بسیار خوب و الهامبخشی هم دارد که پرداختن به آنها میتواند کمکحال ما در مسیر شغلیمان باشد.
با این نوشته همراه باشید و برای این پست هم پیشنهادم این است که قلم و کاغذی همراه داشته باشید و ایدههایی که به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. و البته حتما به فکر استفاده از این ایدهها هم باشید.
در ادامه این نوشته ابتدا کمی درباره دوباتن و مدرسه زندگی حرف میزنیم و بعد هم کتاب را فصل به فصل مرور میکنیم و بخشهای منتخب آن را خواهیم دید.
در انتها هم درباره نحوه خواندن کتاب، قیمت و نحوه خرید کتاب هم خواهیم گفت و البته خلاصه کتاب هم برای دانلود در اختیارتان قرار خواهد گرفت. یک ویدئوی تد هم از آلن دوباتن برایتان گذاشتهام که بد نیست آن را هم ببینید.
درباره آلن دوباتن و مدرسه زندگی
دوباتن یک نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیون ساکن بریتانیا است. (صفحه ویکیپدیای فارسی دوباتن)
او موسس مدرسه زندگی است. مدرسهای که در وصف خودش در انتهاب کتاب چنین نوشته:
«هدف از انتشار مجموعۀ مدرسه زندگی پرورش هوش عاطفی به یاری فرهنگ است. باورمان این است که طیفی از جدیترین معضلات ما نتیجۀ فقدان خودشناسی، همدلی و ارتباط است. فعالیتهای ما در ده مرکز از اقصی نقاط جهان انجام میشود، از جمله لندن، آمستردام، سئول و ملبورن. فیلمسازی، برگزاری کلاسها، ارائۀ خدمات درمانی و تولید سلسلهای از محصولات در عرصۀ روانشناسی از دیگر فعالیتهای ماست.
موسسۀ انتشارت مدرسه زندگی به انتشار آثاری در باب مهمترین مسائل حیات فرهنگی و عاطفی معاصر میپردازد. مبنای انتشار عناوین، ارائۀ سرگرمی، آموزش، تسلیبخشی و دگرگونی در زندگی خوانندگان است.»
اینجا هم میتوانید مطالب مربوط به دوباتن را از سایت وزین متمم بخوانید.
از کتابهای دیگر مدرسه زندگی در زمینۀ شغلی، قبلا مطلبی درباره کتاب «چگونه شغل دلخواهمان را پیدا کنیم» نوشتهام:
کتاب چگونه شغل دلخواهمان را پیدا کنیم (معرفی و دریافت خلاصه کتاب)
فصلهای کتاب شغل مورد علاقه
این کتاب ۵ فصل دارد:
این فصل حرفهای بسیار خوبی درباره چراییِ تغییر نگاه ما به شغل دارد. چه شد که ما اکنون میخواهیم عاشق شغلمان باشیم؟ توقعی که در سالهای دورتر نداشتهایم.
مقایسه این توقع با توقعی که از عشق در ازدواج داریم، بخش جذاب دیگر این فصل است. و البته این فصل حرفهای بیشتری هم دارد.
بخشهای منتخب این فصل را ببینید:
یکی از خارقالعادهترین ویژگیهای عصر ما، که ناگفته بدیهی فرض میشود، این پیشفرض است که باید بتوانیم شغلی بیابیم که نه تنها برایمان قابل تحمل باشد و کفاف مخارجمان را بدهد، بلکه باید عمیقا آن را شغلی ارزشمند بدانیم، ناظر به هدفی بسیار مهم باشد و دوستی و خلاقیت در آن شکوفا باشد.
***
در بخش عمدهای از تاریخ بشر، این سوال که آیا به شغلمان علاقه داریم یا نه، به نظر همگان سوالی خندهدار یا عجیب و غریب میآمد.
***
یکی از دشواریهای زیست مدرن: ما نیاز داریم هم روحمان را سیراب کنیم و هم مخارج وجوه مادی زندگی را فراهم کنیم.
***
یکی از علائم سرسپردگی ما به غریزه این است که برای ایجاد یک رابطه یا یافتن شغل، خود را چندان نیازمند تمرین و آموزش نمیدانیم.
***
برخی از موانع در راه یافتن شغلی رضایتبخش:
۱- فقدان مهارتهای لازم
۲- فقدان اطلاعات در مورد فرصتهای موجود
۳- فقدان هدف منسجم
***
مهمترین مانع از بین سه مانع این است که ندانیم در پی چه هستیم: اگر این مانع برطرف نشود، تحصیلات و فرصتهای موجود در بازار کار نمیتوانند وعدههای خویش را عملی سازند.
[مطلب مرتبط: هدف از زندگی]
***
آزمونهایی مثل MBTI که مشاغل ایدهآل را بر حسب مقولات و مشاغل موجود پیشنهاد میکنند، ناعامدانه ما را از مسیری دور میکنند که امکان دارد واقعا برایمان جذابترین مسیر باشد.
در این فصل، درباره «اسطوره رسالت» میخوانیم. این هم یکی دیگر از بلاهایی است که معلمان انگیزشی بر سرمان آوردهاند. انگار هرکه در همین لحظه چیزی به نام رسالت شخصیاش را نداند، بیخود زنده است! انگار جرم بزرگی مرتکب شده.
از تسلیبخشی دوباتن در این فصل حظ کنید. 🙂
بخشهای منتخب این فصل را ببینید:
تاثیر چنین نمونههایی (همچون ماری کوری) باعث شده تصور کنیم که اگر در زندگی رسالتی داشته باشیم آنگاه شکی نخواهد بود بر اینکه مقدر شدهایم در زندگی کاری عظیم به انجام برسانیم. در نتیجه، فقدان رسالت در زندگی، نه تنها نوعی بداقبالی محسوب میشود، بلکه همچنین نشانه فرودستی دانسته میشود.
***
بدتر آنکه تصور میکنیم «کشف رسالت در زندگی» کشفی است که همه باید بتوانیم در مدت زمانی کوتاه به آن دست یابیم و اعتقادمان بر این است که برای کشف این رسالت یکسره باید انفعال پیشه کنیم: تنها کار لازم این است که برای فرارسیدن لحظۀ الهام منتظر بمانیم.
***
کاملا منطقی (و حتی نشانه سلامت) است که استعدادهای خویش را نشناسیم و ندانیم باید آنها را چگونه به کار بگیریم. کاملا منطقی است که ندانیم باید سراغ چه کاری برویم.
***
باید دفترچهای دم دست داشته باشیم تا بتوانیم احساسی خاص را به دام بیندازیم و بعدا به آن رجوع کنیم و بکوشیم بین این احساس و دیگر تجربیاتی که ثبت کردهایم ارتباط و پیوندهایی بیابیم.
***
باید این احساسات را تعمیم دهیم و بین آنها و دیگر چیزهای ارتباطهایی بیابیم و در عین حال هوشیار باشیم که تبعات این احساسات تقریبا همیشه غیرمستقیم هستند. مثلا لذت بردن از مطالعۀ مجله نباید به این معنا گرفته شود که باید سعی کنیم شغلی در مجله پیدا کنیم.
***
باید مراقب باشیم در مورد خود مشاغل فکر نکنیم، بلکه در عوض در مورد ویژگیهای مشاغل بیندیشیم. نباید شتابزده به نتایجی مثل «طراح گرافیست» یا «معلم» بپریم، بلکه تا جایی که ممکن است لذاتی را تحلیل کنیم که مشاغل مختلف در بردارند و در کلماتی مثل نظم، رهبری، معنا، آرامش، روحیه کار جمعی و غیره متبلور شدهاند.
***
حسادت نیز راهنمای بسیار مهم و حتی غیرمنتظرهای محسوب میشود.
لذت بردن از شغل، نقش زیادی در رضایت شغلی ما دارد. در این فصل آلن دوباتن تلاش کرده، عواملی که منجر به لذت از شغل میشود را لیست کند.
دوباتن در این فصل از شغل مورد علاقه، ۱۲ جنبه از شغل که به نظر او میتواند لذت از کار ایجاد کند را لیست میکند و در مورد هر یک توضیحاتی میدهد.
بخشهایی از این فصل:
همه ما میدانیم که حتی بهترین مشاغل هم همیشه لذتبخش نیستند و چه بسیار روزها ملال و حتی خستگی هر شغلی از حد بگذرد.
***
دوازده جنبه لذتبخش کار
۱- لذت پول درآوردن
۲- لذت زیبایی
۳- لذت خلاقیت
۴- لذت فهم
۵- لذت ابراز خویشتن
۶- لذت فناوری
۷- لذت یاری به دیگران
۸- لذت رهبری
۹- لذت تدریس
۱۰- لذت استقلال
۱۱- لذت نظم
۱۲- لذت از طبیعت
[مطلب مرتبط: رضایت شغلی چیست و فاکتورهای رضایت شغلی کدامند؟]
***
همه ما به یک اندازه با این لذات ارتباط برقرار نمیکنیم.
***
ما در جستجوی جایگاهی ارزشمند هستیم که استعدادها و لذات ما همچنین نیازهای جهان را برطرف سازد؛ آنجا همان جایی است که باید بکوشیم تا آینده شغلیمان را به سمتش سوق دهیم.
عناوین این موانع از این قرارند:
۱- چارچوبهای شغلی خانواده
۲- والدینی که فرزندان را وابسته خود میکنند
۳- خطرات موفقیت
۴- اعتماد به نفس و نداهای درونی
۵- دام کمالگرایی
۶- دام وظیفهگرایی
۷- سندروم شیادپنداری
۸- دام سرمایهگذاری شغلی
۹- این اگر ایده خوبی بود به ذهن من نمیرسید
۱۰- اصلاحات آری و انقلاب نه
۱۱- نیروی انگیزه بخش مرگ
در مورد سندروم شیادپنداری قبلا مطلبی مستقل نوشتهام: همه دستشویی میروند
مطالبی که در بخشهای دام سرمایهگذاری شغلی، چارچوبهای شغلی خانواده و نیروی انگیزهبخش مرگ بیان شده به نظرم بسیار مفید و الهامبخشند.
بخشهایی از این فصل:
گرچه والدینمان دیگر حق قانونی ندارند که حسابهای بانکی ما را مسدود کنند یا عملا ما را حبس کنند، اما کماکان ابزار مهم کنترل روانی را در اختیار دارند: هرگاه آرزوهایی که برای ما دارند را نقش بر آب کنیم، ما را تهدید به قطع مهر و محبتشان میکنند. عشق همانقدر میتواند ما را کنترل کند که زور یا قانون در گذشته قادر به کنترل ما بودند.
[مطلب مرتبط: هشت نکته در مورد تعامل با اطرافیان در حین ایجاد تغییر در سبک زندگی]
***
در پسزمینههای ذهنمان همواره چیزی در کار است که میتوانیم «چارچوبهای شغلی خانواده» بنامیم.
[مطلب مرتبط: پدران، مادران! ما نمیخواهیم کار کنیم]
***
باید نقش مشروع و لازم شکست را بپذیریم و به خودمان مجال دهیم که تا مدتها کارها را ناکامل و سرشار از نقایص انجام دهیم.
***
بینش و بلوغ بسیاری میطلبد که این حقیقت را از یاد نبریم که هنگامی بیشترین خدمت را به دیگران میکنیم و بیشترین سهم را در جامعه خواهیم داشت که پرتخیلترین و اصیلترین جنبههای شخصی وجودمان را وارد شغلمان کنیم. تصمیمگیری بر حسب وظیفه، درآمدی حداقلی را برایمان تضمین میکند اما تنها کار خالصانه و پرلذت است که به موفقیتهای عظیم میانجامد.
***
نکتهای که درکش دشوار – اما حیاتی- است این است که اوضاع در آینده مثلا در ۵۶ سالگی چطور خواهد بود. از آن سن نگاه کنیم دو سال کاملا معنای متفاوتی خواهد داشت و صرفا یک بیستم (یا ۵ درصد) ۴۰ سالی خواهد بود که بین ۱۶ سالگی (که به شکل جدی به فکر امکانهای گوناگون شغلی افتادیم) و اوج میانسالی قرار دارد.
[مطلب مرتبط: حیف نیست حالا که تا اینجا اومدی ولش کنی؟]
***
ریشۀ میانمایگی این است که بیشتر از کارها و حرفهای عموم مردم پیروی کنیم تا افکار و احساساتی که در ذهن خودمان در گردش است.
[مطلب مرتبط: لطفا معمولی نباشیم!]
***
تصور ما از تغییر و دگرگونی با تصورات دراماتیک و انفجاری گره خورده است. احساس میکنیم با انقلابی در زندگیمان روبرو هستیم و همهچیز زیر و رو خواهد شد؛ و چنین چیزی اغلب چشماندازی رعبآور و ناخوشایند است.
[مطلب مرتبط: چرا باید مغزمان را تبدیل به قورباغه پخته کنیم؟]
***
ما به قدر کافی تمرین نکردهایم تا ارتباط بین گامهای کوچک و دگرگونیهای کلی بزرگ را ببینیم.
[مطلب مرتبط: چگونه خودمان را برای تغییر آهسته راضی کنیم؟]
***
اندیشین به مرگ نیرویی بیهمتا دارد تا ما را از رخوت ابدیمان به درآورد و وادارمان کند ذهنمان را با جدیت معطوف به این مسئله کنیم که واقعا میخواهیم در زندگی چه کنیم.
***
اندیشۀ مرگ، دعوتی جدی است به سوی تعیین تکلیف اولویتهایمان در زندگی.
***
وقتی افق نابودی و نیستی در ذهنمان باشد میتواند ما را به سوی شیوهای از زندگی بکشاند که از اعماق جان ارزشمند میدانیم. این را نمیتوان بیرحمانه دانست؛ بلکه لطیفترین چیز میتواند این باشد که در جستجوی شغل موردعلاقهمان آگاهی ژرف از مرگ همراهمان باشد.
[مطلب مرتبط: فکر کردن به مرگ، توصیه ای اخلاقی یا رفتاری منطقی؟]
این فصل، تخصص اصلی دوباتن است و این عبارات را در هیچ کتابی اینقدر تاثیرگذار ندیده بودم.
دوباتن متخصص تسلیبخشی است. اینکه ما آدمها، اینقدرها هم نباید از خودمان پرتوقع باشیم و اینکه بر خلاف آنچه مدرنیته به ما القا کرده همهچیز هم دست ما نیست.
دوباتن در این فصل در مقابل شغل ایدهآل، شغل به قدر کافی خوب را معرفی میکند و تاکید دارد که انتظارات زیاد ما از خودمان باعث میشود بلاهایی زیادی بر سر خودمان بیاوریم و از زندگی لذت نبریم.
بخشهایی از این فصل را در ادامه میبینید:
هرگونه تحلیل و بررسی مفهوم شادمانی، مستلزم به حساب آوردن یک مولفۀ دیگر نیز هست: مسئلۀ انتظارات. اینکه در هر زمینهای چقدر شادمان هستیم وابستگی فراوانی به این دارد که چه حدی از شادمانی را انتظار داریم. شادمانی ما صرفا وابسته به این نیست که اوضاع چقدر خوب است، بلکه همچنین بستگی به این دارد که شرایطمان در قیاس با شرایطی که تصور میکردیم دست یافتن به آن محتمل است، چگونه است.
***
فنون چاپ بهینهتر، استفاده از جوهرهای رنگی، سیستم جادهکشی قابل اطمینان و هزینههای پستی ارزانتر دست به دست هم دادند تا امکان بیسابقهای برای انزجار از خویشتن فراهم آید. [با آگاهی از وضعیت زندگی دیگران و افزایش توقعمان.]
***
ما لزوما نسبت به کسانی که داشتههایشان از ما بیشتر است حسادت نمیکنیم. بلکه به کسانی حسادت میورزیم که به ما یاد دادهاند خود را با آنها مقایسه کنیم؛ در حالی که خود را از جهاتی با آنها برابر میدانیم.
***
نقطۀ شروع حسادت این است که دستکم روی کاغذ این امکان وجود داشته باشد که شایستۀ داشتن چیزهایی باشیم که دیگری هماکنون در تملک خویش دارد.
***
مدرنیته تاکیدی بیامان دارد که موفقیت روزی به نحوی از آن ما خواهد شد. اما این روایت که توانهای بالقوه بروز خواهند کرد و شایستگی سرانجام پاداش خواهد دید حاوی نوعی بیرحمی غیرعمدی و دلسردکننده است. دادهها به وضوح حاکی از آن هستند که فقط معدودی از ما به موفقیت میرسیم.
***
تعحبی ندارد که در جهان مدرن نرخ خوکشی به شکل نمائی بالا میرود. زیرا اکنون بر برجهای فقیران، زخم بار روانی شرم و سرشکستگی نیز اضافه شده است.
***
مدرنیته بیشمار انتخاب پیش رویمان گذاشته است، اما این اصل تراژیک را فراموش کرده است که ما هرگز به قدر کافی در مورد خودمان و جهان شناخت نداریم که بتوانیم همیشه دست به انتخابهای درست بزنیم. ما فاقد اطلاعات و تجربههای لازم و مربوطه هستیم، با این حال مجبوریم تصمیمهای بگیریم که تبعات عظیمی در زندگی خودمان و نیز زندگی دیگران خواهند داشت.
***
«زندگی فارغ از حسرت» فقط در ترانهها و شعرها وجود دارد. راه از میان برداشتن حسرت، کاستن از این احساس است که این اختیار را داشتهایم که به درستی انتخاب کنیم اما نتوانستهایم. نومیدی وجهی گریزناپذیر از وضع بشر است؛ که هیچیک از وجوه مدرنیته حاضر نیست به این حقیقت اذعان کند.
***
تقریبا به قطع یقین در شرایطی خواهیم مرد که بسیاری از توانهای بالقوۀ خود را رشد ندادهایم. بسیاری راهها که میتوانستید بروید، نرفته میمانند.
***
ما وارثان انتظارات و توقعاتی عظیم هستیم. اینها به دلایلی بسیار والا در تاریخ رخ دادهاند. اما در عین حال نتیجۀ جانبی خطیری دارند. زیرا در این شرایط بسیار در معرض آن هستیم که سرانجام احساس نومیدی کنیم، در حالی که به لحاظ عینی در وضع خوبی به سر میبریم.
***
رسانهها بیآنکه نیت شرورانه داشته باشند، مدام امور خلاف قاعده و غیرمتعارف را پیش چشمانمان میآورند؛ زیرا اینها همان چیزی است که دوست داریم تماشا کنیم و حاضریم بابتش پول بپردازیم.
***
بهترین حالت این است که علائق و استعدادهایمان را را با یکی از امواج سودآور اقتصاد همسو کنیم.
[مطلب مرتبط: شغل مناسب من چیست؟ (لزوم توجه همزمان به علاقه، مهارت و نیاز بازار)]
***
به جای اینکه به خاطر شیفتگی یکباره به یک شغل خیالی، احساس ناکامی کنیم، گاهی اوقات بهتر است این امکان را در نظر بگیریم که بیاموزیم عاشق شغل نسبتا خوب کنونیمان شویم.
[مطلب مرتبط: از شغلم خسته شدم، چیکار کنم؟]
***
یک شغل به قدر کافی خوب دارای طیف کاملی از نقایص معمول است: گاهی اوقات حوصلهمان را سر میبرد، جنبههای پرزحمت و مایوس کننده دارد؛ گاهی اوقات اضطراب آور است؛ هرچند از گاهی مجبور میشوید مورد قضاوت کسانی قرار بگیرید که اصلا برایشان احترام قائل نیستید؛ از شایستگیهای شما به طور کامل استفاده نمیشود و …
و البته این مطلب که قبلا در مورد تغییر شغل نوشتهام، میتواند مرتبط به این فصل باشد:
چگونه تغییر شغل دهیم؟ (به همراه نقشه راه تغییر شغل)
کتاب شغل موردعلاقه را چطور بخوانیم؟
این کتاب هم از آنهایی نیست که بخوانید تا تمام شود. ایده زیاد دارد و تمرین هم. برای اثرگذاری کتاب، به نظرم تمرینهاش را انجام دهید. اساسا نباید توقع داشته باشیم که کسی به ما از بیرون بگوید برای مسیر شغلیمان دقیقا باید چه کاری انجام دهیم. نسخه آمادهای که دوای همه باشد نداریم. کسانی هم که ادعای داشتن چنین نسخهای دارند، احتمالا یا کلاهبردارند یا نانخور سیستم فشلِ آموزش رسمیاند.
مشاوران و کتابهای خوب میتوانند با طرح سوالات بجا و مناسب، به ما در کشف خودمان و برنامهریزی مسیر شغلی منحصربه فردمان کمک کنند. دوباتن در طرح این سوالات، عملکرد بسیار خوبی در این کتاب داشته.
درباره اینکه از مشاور شغلی باید چه توقعی داشته باشیم، قبلا مطلبی مستقل نوشتهام:
خرید اینترنتی کتاب شغل مورد علاقه آلن دوباتن
برای خرید کتاب شغل مورد علاقه از دیجیکالا روی لینک زیر کلیک کنید:
کیفیت ترجمه و چاپ کتاب شغل موردعلاقه
این کتاب توسط محمدهادی حاجیبیگلو ترجمه شده و به همت نشر کتابسرای نیک منتشر شده است. کیفیت ترجمه به نظرم خوب است و متن روان ترجمه شده. خواندن این ترجمه را پیشنهاد میکنم و از آن راضیام.
دانلود کتاب شغل مورد علاقه آلن دوباتن (خلاصه کتاب)
بارها گفتهام: «خلاصههای کتاب هیچوقت جایگزین خود کتاب نخواهند شد. به نظرم همراه شدن با جملاتی که نویسنده برای پرورش ایدههای اصلی کتابش نوشته، نقش زیادی در فراگیری و بکارگیری آن ایده توسط ما دارد.»
این کتاب هم سرشار از تمرینهای کاربردی است و برای بهرهگیری از آن لازم است حتما کتاب را تهیه و مطالعه کنید.
با این توضیحات، میتوانید خلاصه کتاب شغل مورد علاقه از آلن دوباتن را از لینک زیر دانلود کنید (فرمت pdf و خلاصه شده توسط خودم):
دانلود رایگان کتاب شغل مورد علاقه از آلن دوباتن (خلاصه کتاب)
ویدئوی تد از آلن دوباتن
این ویدئو مربوط به سال ۲۰۰۹ است. با دیدن این ویدئو با فضای گفتههای دوباتن آشنا خواهید شد و احتمالا شما هم در آن تخصص تسلیبخشی دوباتن با من همنظر میشوید. 😉
مطلبی که خواندید از سری مطالب مربوط به سری کارنکن بود.
در کارنکن مطالب زیادی با موضوع شغل مناسب و نحوه رسیدن به آن وجود دارد. برای خواندن رایگان تمامی این مطالب روی لینک زیر کلیک کنید:
دیدگاه ها
خیلی خوب بود …ممنون امین عزیز.
سلام دوباره
خلاصه کتاب رو دانلود کردم
سطر اولش نوشته
کتاب زندگی خود را طراحی کنید
اصلاح بفرمایید
با احترام . قمری
پست
سلام
اصلاح شد
ممنون
سلام. مطالب زیادی از سایتتون خوندم و رزومتون رو هم دیدم. میتونم بپرسم شغل فعلیتون چیه؟
این سایته دیگه
من میخوام به کتاب خوادن علاقه پیدا کنم این کتابها شاید بدرد بخورد
آلن دوباتن رو نمیشه یک فیلسوف قلمداد کرد ولی نگاه جذابش به مسائل همیشه آدمو جذب میکنه. خوشبختانه خیلی از کتاباش هم در ایران ترجمه شده. به نظرم بهترینش جستارهایی درباب عشق هست و نگاهش به مسئله عشق.
امین عزیز مطلب جالبی بود و از خواندش لذت بردم . مدل خلاصه نویسی شما هم از این کتاب برای من خیلی لذت بخش بود .
پست
مخلصم رسول 🙂