داستانهای خیالی را رها کنیم، در دنیای واقعی معمولا انتخابها بین گزینههای بد و خوب نیست. هر گزینهای خوبیها و بدیهای خودش را دارد و ما با هر انتخابی خوبیِ یک گزینه را در پایِ انتخابِ گزینۀ دیگر فدا میکنیم.
چنین است که “باید” برای انتخابهایمان هزینه بدهیم. هزینه دادن جزء لاینفک انتخابهای مهم است.
حالا که قرار است تن به این انتخابهای هزینهدار بدهیم، چه خوب که هزینه را بابت انتخابهای خودمان بدهیم، انتخابهایی برخاسته از اعماق وجودمان.
خیلی دردناک خواهد بود، وقتی سالها بعد به پشت سرمان نگاه کنیم و ببینیم هزینههای زیادی برای تصمیماتمان دادهایم، و این هزینهها را بابت تصمیماتی دادهایم که انگار تصمیمِ درونیِ ما نبوده است.
گاهی هزینه یک “بهبه” شنیدن از دیگران، عمری است که رفته. گاهی هزینۀ مخاطب قرار گرفتن با واژههای پرطمطراق، حس نکردنِ لذتی ناب از جنس رضایتی درونی است. رضایتی که میتوانست در پی شناسایی خواستهی قلبی خودمان و حرکت در جهت تحقق آن خواسته محقق شود.
خیلی مواظب هزینۀ انتخابهایمان باشیم.
مطلب مرتبط
گزینه های خوب آدم را بیچاره میکند
دیدگاه ها
Pingback: ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد؛ ارشد آری یا نه؟ - امین آرامش
بعدشم “کاملا طبیعیه” که برای پیدا کردن این مسیر، زمان نیاز داشته باشی. به خودت زمان بده.
امین جان من همیشه از صبر متنفر بودم دوست دارم سریع دست پیدا کنم و اینکه در بعضی چیزا تکلیفم با خودم مشخص نیست اذیت میشم هنوز نمییدونم واقعا باید ارشد بخونم یا نه ۱۶ زمان ثبت نام شروع میشه و من هنوز اندر خم ۱ کوچه ام
سلام امین جان ممنونم از لطفت
مطالبی که اشاره کرده بودی را خواندم ممنونم
امین عزیز
انصافا چند وقت بود از این تم نوشته ها تهیه نمی کردی ، وبازم یک منطق جالب ، اینکه اگر قرار بر پرداخت هزینه باشه حداقل هزینه انتخاب های خودمون رو پرداخت کنیم .
با اینحال تصدیق می کنی که واقعا کسی که تصمیم میگیری خودش مسیرش رو انتخاب کنه و هزینه هاش رو پرداخت کنه خیلی حرففففه
پس خیلی خوبه که نه تنها خود شما که واقعا من که می دونم چقدر تغییرات در مسیر زندگی ات ایجاد کردی و در آینده تجارب زیادی از این سالها خواهی داشت که بلکه حتی خودم بیشتر روی این مقوله و چالش ها و دلهره هاش فکر کنیم و بنویسیم.
کوچکترین مسائل کلی سرش بحث می شه، موضوعی به این مهمی و دلهره آوری هر چقدر هم روش فکر و بحث شه بازم کمه.
پست
حق با توئه وحید، در این مورد باید خیلی حرفها گفته بشه. من هم به سهم خودم سعی میکنم در این مورد بیشتر بنویسم. همین الان هم دو تا مطلب نسبتا طولانی در همین مورد توی درفت دارم که فکر میکنم توی همین هفته منتشر بشه.
منتظر مطالب تو هم در این زمینه هستم.
مخلصم وحیدجان. 🙂
باید” برای انتخابهایمان هزینه بدهیم. هزینه دادن جزء لاینفک انتخابهای مهم است. ای کاش این جمله را ۴ سال پیش کسی بهم میگفت که متوجه بشم دارم چیکار میکنم بر فرض اگر دانشگاه امدم اگر چنین رشته ای را انتخاب کردم و خیلی اگر های دیگر هزینه هایی که از دست میدم ( زمان- ثروت ) است باید این سوال را از خودم میپرسیدم ایا چیزی که به دست مییام ارزش از دست دادن موقعیت های با ارزش دیگر را دارد یا نه؟
یک مشکل دیگه هم هست که رضایت دیگران خیلی مهم تر از رضایت خودمان است من اگر نتونم رضایت دیگران به خصوص خانوادم را به دست بیارم خودم سرافکنده میشوم و حس بدی پیدا میکنم.
پست
شبنم
چقدر خوب که نوشتن وبلاگ رو شروع کردی، نوشتن ابزارِ خوبیه برای بهتر فکر کردن.
در مورد “افسوس خوردن” قبلا یه چیزی نوشتم که شاید بد نباشه بخونیش:
افسوس خوردن
از نوشتۀ وبلاگت دیدم که در مورد آشفتگی این روزهات نوشته بودی. شبنم، میدونم که با تلاشی که داری برای پیدا کردن “مسیر خودت” میکنی، اون رو پیدا خواهی کرد، فقط یادت باشه که اولا معدود آدمهایی هستند که به هدفِ زندگیشون اینجوری که تو داری فکر میکنی، فکر کنن و این اتفاق خوبیه که داری برای خودت رقم میزنی. بعدشم “کاملا طبیعیه” که برای پیدا کردن این مسیر، زمان نیاز داشته باشی. به خودت زمان بده.
مطالبی رو هم پیشنهاد میکنم بخونی:
درباره یادگیری، زندگی و چیزهای دیگر
هدف از زندگی؛ چیزهایی در مورد پیدا کردن هدف در زندگی و اینکه چگونه برای خود هدف انتخاب کنیم؟
از آینده نترسیم (یک داستان واقعی و ماجرای ترس از آینده )