ادامه تحصیل بدهم یا نه. این سوالی است که فکر کنم برای خیلیها مطرح است. در این نوشته و (اگر عمری باشد) در نوشتههای بعدی به این موضوع خواهم پرداخت. بدیهی است که اینها صرفا نظرات شخصیِ من است و نه بیشتر از آن. سعی خواهم کرد از نگاه خودم به موضوع ادامه تحصیل در مقطع دکتری در ایران و خارج از ایران بپردازم.
در اکثر جاهای دنیا، کسی به دنبالِ ادامه تحصیل در مقطعِ دکترا میرود که علاقه ویژهای به کارِ پژوهشی دارد و اصطلاحا تشنه کار کردن در مرزهای دانش است. اما در ایرانِ ما، ماجرا کمی متفاوت است. بر این اساس ادامه این نوشتار، جوابهای مختلف به سوالِ “چرا میخواهی دکترا بخوانی؟” و بیان مطالبی در خصوص این پاسخها خواهد بود.
طبیعتا ممکن است دلیلِ ادامه تحصیل در مقطع دکترا، ترکیبی از این جوابها باشد و نه لزوما صرفا یکی از اینها.
چرا میخواهی دکترا بخوانی؟ آیا دکتری خوب است؟
چون میخواهم به من بگویند دکتر! چون کلاس دارد!
واقعا این همه سال (۴ تا ۶ سال) برای اضافه شدن یک پیشوند به ناممان میارزد؟ تازه آن هم پیشوندی که چهار سال بعد قطعا ارج و قرب امروز را هم نخواهد داشت. احتمالا یادمان نرفته که چه اتفاقی برای عنوان “مهندس” در سالهای اخیر افتاده. فکر میکنم همین اتفاق هم برای پیشوند “دکتر” خواهد افتاد.
اگر یکی از انگیزههایمان برای دکترا خواندن و ادامه تحصیل در مقطع دکتری، “دکتر شدن” است، فکر میکنم بد نباشد تامل بیشتری بکنیم. نه این عنوان، آن چیزِ لذتبخشی است که فکرش را میکنیم و نه داشتنِ آن (با فرض لذت بخشِ بودن مخاطب قرار گرفتن با عنوان دکتر) برایمان آب و نان خواهد شد. فکر میکنم این وضعیتِ خندهدار خیلی دوام نخواهد داشت: ما مردمان خنده دار
چون بابام/مامانم/همسرم میخواهد دکتر شوم!
استدلالهای مختلفی هم مطرح میکنند: “مگر بده بری دنبال علم؟”
- اولا چه کسی گفته گرفتنِ مدرکِ دکترا و ادامه تحصیل در دانشگاه تنها راهِ دنبال علم رفتن است؟ دوما چه کسی گفته هر علمی، مفید است؟ مگر تعبیر “علمٌ لاینفع” را که از شرش به خدا پناه میبریم را نشنیدهاید؟ این همه خزعبلاتی که توی دانشگاه به حلقمان ریختند به چه کارِ ما یا کسِ دیگری میآید؟ مگر عمرمان را از سر راه آوردهایم که باز هم با این چیزها! هدر دهیم؟
استدلالی دیگر از ایشان: “حیف نیست حالا که تا اینجا اومدی ادامه ندی؟”
- قبلا در این مورد به به تفصیل نوشتهام: استدلالی سخیف هنگام تصمیم گیری: “حیف نیست حالا که تا اینجا اومدی ولش کنی؟”
و توجیهی دیگر: “خب دکتراتو بخون، هرکارِ دیگهای هم خواستی بکن!
- راجع به این هم قبلا نوشتهام: لطفا معمولی نباشیم! (تخصیص “بهینه” منابع یا تخصیص “متعادل” منابع؟)
امان از دخیل کردن احساسات در این مسئلهی غیراحساسی: “خب ما دوست داریم تو دکتر بشی” (یا در پارهای موارد: “شیرمو حلالت نمیکنم!”)
- بهرحال باید مواظب احساساتِ عزیزانمان باشیم. اما این را هم بدانیم که این تصمیم، یعنی تصمیم در بابِ حداقل چهارسال از عمرمان، باید به صورت منطقی گرفته شود. نباید توقع داشته باشیم تا عزیزانمان با اولین دلایلِ منطقی ما توجیه شوند. باید با آنها مدارا کنیم. شاید حرف زدن از خوبیهای راهحلِ جایگزین، برخورد مناسبی باشد. شاید هم نه. فکر میکنم این مسئله خیلی شخصی است، اما فکر کنم این مطلب را هم ببینید، بد نیست: هشت نکته در مورد تعامل با اطرافیان در حین ایجاد تغییر در سبک زندگی
بهرحال بنظر میرسد، متاسفانه اکثرِ والدین، آشنایی چندانی به روندهای موجود ندارند، سرعتِ زیادِ تغییرات باعث شده به این نکته توجه نکنند که راه حلی که برای نسلِ خودشان مناسب بود، لزوما بدرد ما نخواهد خورد. در این مورد هم قبلا به تفصیل نوشتهام:
میخواهم پدر/مادر خوبی باشم! (۲): آینده شغلی فرزندان
چون میخواهم عضو هیئت علمی شوم.
بهتر است با خودمان صادق باشیم. همین الان هم میزان عرضه فارغ التحصیلانِ مقطع دکتری بیشتر از تقاضایِ هیئت علمی است. چه برسد به چند سال بعد که نه دیگر این حجم از جوانانِ دهه ۶۰ای دانشجو وجود دارد و نه این تمایلِ شدید به دانشجو شدن و ادامه تحصیل. کم کم دانشگاههای سرِ کوچهای بساطشان را جمع خواهند کرد و احتمالا بجایش کاسبی دیگری راه خواهند انداخت.
بنابراین اگر میخواهیم به شوقِ هیئت علمی شدن به سمت دکترا برویم، بهتر است خودمان را برای یک رقابت تنگاتنگ در چهارسال بعد آماده کنیم. البته اگر میتوانیم خودمان را راضی کنیم که در یک دانشگاهِ سرکوچهای مدرس باشیم و از شوقِ داشتنِ حق نمره دادن و التماسِ مدرکجوها (مگر در دانشگاههای سرکوچهای کسی هم پیدا میشود که دنبال دانش باشد؟ فکر کنم همه در پی مدرک آمدهاند و عنوان مدرکجو بیشتر برازندهشان باشد) برای گرفتنِ یک ” ۱۰ ناقابل” کیفور میشویم اوضاع فرق میکند. با این وجود احتمالا گزینههای بیشتری پیش روی ما خواهد بود.
راستش از نظرِ من، میشود شوقِ معلمی را در جاهای دیگری هم ارضا کرد: چرا ترجیح میدهم مدرس کنکور و استاد دانشگاه نباشم؟
الان که میشه خوند و ادامه تحصیل داد، باید بخونم، اگر فاصله بیفته بعدا نمیتونم!
عحبا از این استدلال! فکر میکنم این جواب، فرض را بر این گذاشته که “دکترا باید خوانده شود” و در مرحله بعد این پاسخ را داده. به گمانم باید بیشتر تامل کنیم.
آیا واقعا دکترا خواندن کارِ درستی است؟ آیا ادامه تحصیل بدهم؟ آیا این، آن چیزی است که مرا راضی میکند؟ حواسمان باشد که لزوما آنچه مردم به دنبال آن هستند، چیز خوبی نخواهد بود. (اتفاقا در اکثر موارد برعکسش درست است!)
هیچوقت برای فرار از بلاتکلیف بودن (که اکثرا از عدمِ فکر کردن و تعیین اولویتهای خودمان ناشی میشود)، شتابزده به حرف دیگران گوش ندهیم. بعدا پشیمان خواهیم شد.
چون کار دیگری غیر از درس خواندن بلد نیستم!
فکر میکنم این شایعترین دلیلی است که ما را به سمتِ دکترا خواندن میفرستد. البته طبیعتا این دلیل را به کسی جز خودمان (آن هم در بعضی شرایطِ خاص) نمیگوییم. بهتر است با خودمان صادق باشیم و واقعیتها را ببینیم. اگر امروز مهارتی نداریم که کسی بابتش پولی به ما بدهد، تلف کردن حداقل چهار سال دیگر و بالاتر رفتن سنمان اوضاع را بدتر خواهد کرد.
بجای این بهتر است به فکر کسبِ مهارت باشیم. به فکر یاد گرفتن چیزی باشیم که بتوانیم ارزشی ایجاد کنیم. والا گرفتن دکترا و پیدا کردن مقصر برای بیکاریِ بعد از آن دردی از ما دوا نخواهد کرد:
دانشگاه، مهندسین بیکار و چیزهای دیگر
اگر میخواهیم در صنعتِ این مملکت کار کنیم، احتمالا همین مدرک کارشناسی ارشد هم بدردمان نخواهد خورد. مگر ما در ایرانمان چقدر صنعتِ High-Tech داریم که در آنها نیاز به فردی با تحصیلات دکتری داشته باشیم؟
چون میخواهم از سربازی فرار کنم.
در این مورد، اگر پسر نیستید که خوشبحالتان. امان از این سربازی. قبول دارم که اتلافِ عمرِ بزرگی است، اما این شتر به هر حال درِ خانهمان خوابیده. دیر یا زود این شترِ گرامی از درِ خانه برخاسته و پا را درون خانه خواهد گذاشت و به سراغ ما میآید. شاید بعد از گذراندن دوران دو ماهه آموزشی، باقی داستان را بتوانیم جایی بگذرانیم که در کنارِ این رنجِ اتلافِ عمر، کارهای دیگری هم انجام دهیم. در این ایام میتوانیم به صورت فریلنسری کار کنیم و البته به مدد آموزشهای بر بستر اینترنت، بر مهارتهای خودمان هم بیفزاییم.
اینگونه بعد از دو سال، هم کارت پایان خدمت توی جیبمان است و هم اندکی سابقه کار و کسب مهارت داریم که بعدا به دردمان خواهد خورد.
البته تا اینجا فرض را بر این گذاشتم که قرار است کارت پایان خدمت را بگیریم، کسی چه میداند، شاید هم بیخیال این داستان شدیم…
بهرحال باید قبول کنیم که داستان سربازی نقش زیادی در تصمیم درباره ادامه تحصیل دارد.
چون به تحقیق و پژوهش علاقه دارم.
فکر کنم این تنها دلیلِ موجه برای ادامه تحصیل در مقطع دکتراست. اما یادمان باشد که جایی را برای ادامه تحصیل انتخاب کنیم که واقعا خبری از تحقیق و پژوهشِ واقعی باشد.
بررسیهای من نشان میدهد حتی در بعضی از دانشگاههای دولتی هم چیزی از عشق به تحقیق و پژوهش باقی نمانده و چیزی که هست، صرفا یک دورهمی برای انتشارِ مقالات بیشتر و برداشتن سهم بیشتری از سفرهی نفتی است.
اگر واقعا به دنبال کار کردن در مرزهای دانش هستیم، شاید بخواهیم گزینههای خارج از ایران را هم به صورت جدی بررسی کنیم. این دیگر به ما و شرایطمان بستگی دارد.
یادتان نرود در هر صورت در بازار کار امروز صرف داشتن مدرک، شما را به شغل مناسب نمیرساند و بدون مهارت، بیکار میمانید.
اگر فکر میکنید یادگیری مهارت کار سختی است و تلاشهای گذشته شما برای یادگیری مهارت (مثل زبان انگلیسی یا یک نرمافزار) به شکست منجر شده، باید پیش از هر چیز یادگرفتن را یاد بگیرید.
[مطلب مرتبط : دوره آنلاین یادگیری اثربخش]
پس از یادگیری یادگرفتن، شما را به دورۀ تجربه محور تولید محتوا و SEO در کارنکن دعوت میکنم.
فقط در ۸ هفته به بازار کار وصل شوید (و نه ۸ سال و بیشتر):
دیدگاه ها
سلام خسته نباشید
کاش یکی بتونه منو راهنمایی کنه
ارشد شیمی فیزیک دارم. دوترم هس ک تو دانشگاه بعنوان حق التدریس دارم درس میدم. بعد ارشد هر کجا ک دنبال کار رفتم پیدا نشد جز همین کار. چون خانم هستم کار مناسبی برام پیدا نمیشه. ازمونهای استخدامی هم ک ظرفیتشون کمه و هم اینکه خییلی سخته. الان واقعا موندم ک برم دکترا بخونم و بازم بیام همین حق التدریسی رو بردارم یا ک تا زمانی ک با مدرک ارشد منو خواستن حق التدریس باشم. خیلی خسته ام از بس فکرمیکنم.
اگه راهنماییم کنین لطف بزرگی کردین.
سلام. این همه خوبی دارید که همه گفتن و نمیشه کتمان کرد. بگذار از سمت دیگری سوالی بپرسم. اگه شما دانشجوی ممتاز کارشناسی و ارشد نبودید و اگه همه جا نمیگفتید از دکتری بدون آزمون انصراف دادید، و مثلا مثل من دانشجوی دانشگاه آزاد بودید، به هر دانشگاهی که زنگ میزدید برای برگزاری دوره، میگفتند این کیه بابا و سریع رد میکردن و در همه جا به دید یه فرد معمولی مثل این همه مدرس نگاه میکردن. چه بسا اگه دانشگاه زاهدان میخوندید که اصلا جواب سلام هم نمیدادند. و مشکلات پیش روت برای رسیدن به اینجا صد برابر میشد. پس ارشد و دکتری گرفتن اگر کلش بد باشه، اینجاش خوبه که در مسیر رشد، صدها مانع و مشکل و شکستی که ممکن بود برامون بوجود بیاد رو حذف میکنه. اینطور نیست؟
سلام آقای آرامش. امیدوارم که حالتون خوب باشه.
آقای آرامش اولا میخواستم تشکر کنم از مطالبی که مینویسین که واقعا باعث روشن شدن چراغی در ذهن آدم میشه.
سوالم این هست که الان تب مهاجرت خیلی بالاست و چندین نفر از دوستان خودم از ایران رفتن و من هر روز استوریاشونو می بینم که اونجا هستن و سبک زندگیشون و… و من به شخصه صادقانه بگم خیلی حسرت میخورم که جای اونا نیستم. از طرف دیگه به قول شما راهی که مردم میرن لزوما راه درستی نیست. آیا به نظر شما ارزش داره که آدم خودشو به آب و آتیش بزنه و از طریق مهاجرت تحصیلی که روش انتخابی اکثر بچه ها هست و از طریق تحصیل در مقطع ارشد یا دکترا بتونه حداقل یک تجربه ای از زندگی در خارج از کشور داشته باشه؟ با توجه به این که این روش فوق العاده طاقت فرسا هم هست و من هم علاقه چندانی به ادامه تحصیل ندارم.
سلام
میشه یه پست هم در مورد اپلای و این داستانا بذارید.
و اینکه کسایی که شایستگی داشتن اما نرفتن به هر دلیلی، الان چه حالی دارن.
مرسی
سلام وقت بخیر
خوب هستید
من یه سوال دارم
من مهندسی مکانیک میخونم و در حال حاضر ترم دو کارشناسی هستم
من الان تصوراتی که از مهندس مکانیک از دوره دبیرستان داشتم در دانشگاه از بین رفته
در حال حاضر که بخاطر کرونا دانشگاه ها مجازی ( البته میگن شاید ترم های بعد حضوری بشه )
من تا الان ادم درسخونی بودم ولی وقتی درس می خونم و میبینم که این علوم واقعا کاربرد عملی نداره و قراره تا آخرش هم همینطور باشه خب یکم نا امید میشم
من تصوراتم این بوده که در دانشگاه به مهارت های عملی دست میابم ولی خب …
حالا واقعا نیاز به راهنمایی دارم
برای من دانشگاه شاید تنها منفعتی که داره ارتباطاته که در حال حاضر کرونا نمیذاره
و مهاجرت که سوال اصلی من در همین زمینه هست
ایا تحصیل برای مهاجرت ارزش دارد (اگه هم فرصتشم پیش بیاد پولش نیست ) ؟؟
یا دانشگاه را ول کنم و برم وارد بازار بشم ؟؟
الان یکم گیچ شدم
نمیدونم ادامه تحصیل بدم یا ترک تحصیل کنم یا کنار دانشگاه مهارت کسب کنم
اگه میشه راهنماییم کنید
ممنون میشم
منسی پنج سالمه منم مثه مطالب شما از دکترا گرفتن دوری کردم ولی واقعا از صمیم قلب به یه نفر میگن دکتر ناراحت میشم واسه خودم.حس میکنم اگر نرم دنبالش همیشه تا لحطه مرگ تو دلم می مونه الان ارشد مدیریت دارم ولی دوست دارم از اول لیسانس روانشناسی بخونم حتی شده تو پنجاه سالگی دکتر بشم .
با سلام و احترام. من هم دوره کارشناسی رو در یک دانشگاه دولتی معتبر با معدل بالا به پایان بردم و چون معدلم بالا بود مجددا در همون دانشگاه با کسب سهمیه استعداد درخشان وارد مقطع ارشد شدم. زمانی که وارد این مقطع شدم خیلی مسائل برای من اشکار شد که تا قبل از این مشخص نبود. مثل وقت با ارزشمون که سر کلاس ها با مطالبی که هیچ کاربردی چه در زندگی چه در زمینه شغلی داشت در حال از بین رفتن بود. موضوع پایان نامه من به قدری سنگین بود که حتی بیشتر دکتری ها معتقد بودند این برای دوره ارشد به شدت سخت هست. بدون اینکه هیچ کمکی یا راهنمایی دریافت کنم خودم تمام سختیشو به جون خریدم و به تنهایی و تلاش خودم بهترین نتیجه رو گرفتم ولی دیگه نه اعصاب برام مونده بود نه ارامش. برای دادن مقاله هم با مشکلات زیادی مثل عدم همکاری یکسری افراد که در نهایت هم این مقالات به درد اونها میخورد تا من رو به رو شدم. صبح تا شب پای سبستم. بعد هم داده هایی که با هزار زحمت گرفته بودم رو به زور از من گرفتن دادن به بقیه و حق اعتراض رو از من گرفتند. بعدها متوجه شدم که اسم دانشجو رو بدون اینکه متوجه بشن از مقاله خودش حذف میکنند و به اسم خودشون یا یک عده دیگه چاپ میکنند و این منو به شدت اذیت کرد. مجددا با استعداد درخشان در مقطع دکتری در دانشگاه تراز اول دولتی قبول شدم. اما هر جقدر فکر کردم و تحقیق کردم دیدم هیچ نتیجه ایی قرار نیست حاصل بشه. چون رشته من اساسا به لحاظ کاری بسیار شرایط بدی داره. و باز همون استرس ها و تنشها و در نهایت هم یک انسان افسرده حال. به خاطر همین انصراف دادم. هنوز هم خیلی ها وقتی میشنوند تعجب میکنند؛ ولی در حقیقت فکر میکنم اشتباه نکردم. چون اکثر دکتری های حداقل رشته ما حتی یک مقاله انگلیسی مرتبط با خودشون رو هم قادر به ترجمه نیستند حالا فکر میکنند با گرفتن مدرک دکتری قرار هست بعد از ۵ سال وقت و هزینه چیکار کنند. با ارشد هم میشه دنبال کسب مهارت رفت. اما متاسفانه خیلی ها از تغییر مسیر میترسند. این صحبت شخصی هست که دوره کارشناسی حتی یک لخظه رو هم برای کسب علم از دست نداد. مقاله isi معلوم نشد سرنوشتش چی شد. ولی امیدوارم جونهای جامعه ما متوجه بشند که باید با منطقی باشن. صرف گرفتن دکتری هیچ تغییری در بهتر شدن و پیشرفت زندگی نمیکنه. ما دانشجوها به ابزار تولید مقاله برای بقیه تبدیل شدیم. مقاله هایی که هیچ کاربردی ندارند.
متشکرم.
درود بر تو که سر خودت کلاه نذاشتی، به احتمال زیاد پسر باشی، در غیر اینصورت یه دختره به شدت واقعبین
ذرهای شک نکن کار درستی کردی. وقتی حس خوبی به کاری نداری (نمیگم توانایی یا استعداد در انجام اون کار، که مطمئنم داشتیش)باید رهاش کنی، چون عواقبش بمراتب کمتر و قابل جبرانتره
سلام
وقت بخیر چیزایی که میخوام بگم نمیدونم چرا دارم این جا تایپ میکنم شاید واقعا احتیاج دارم ب این ک کمی سبک شم…
من دانشجوی ارشد ورودی امسال رشته شیمی فیزیک علم و صنعتم اولش بعد از قبولیم خب کمی خوشحال شدم ولی همه اون خوشحالی کم کم فروکش کرد و الآن ازم یه آدمی ساخته ک بیشتر حس پوچی دارم
من مقطع کارشناسیم شیمی بود و خب با وارد شدن ب رشته شیمی فیزیک کلا از شیمی فاصله گرفتم در این تقریبا یه ماهی که کلاسا شروع شده اونم مجازی دیدم کلا شده فیزیک ریاضی کوانتوم مشتق انتگرال اثبات روابط اصلا انگار ی نفر از نهضت بره یهو وارد دبیرستان شه کوانتومی ک رنگشم در لیسانس ندیدم رو تازه الآن باهاش روب رو شدم اساتید تند تند درس میدن میرن هر روز هفته کلاس دارم دریغ از فهم و درک در کوانتوم سر کلاس کوانتوم انگار ب قول دوست عزیزی از یه سیاره وارد ی سیاره بیگانه دیگ شدم و کلا نمیفهمم و درکی ندارم و از مجازی هم ک بد تر شده در ضمن من رشته دیگ ایی میخواستم و ب خاطر اشتباه در انتخاب رشتم این رشته رو ناخواسته قبول شدم و اگرم علاقه ایی ب شیمی فیزیک داشتم دیدگاهم همون شیمی فیزیک لیسانس بود و الآن زمین تا آسمون فرق کرده این رشته ب تصوراتم درخواست اولویت بعدی دادم بابت رشته ایی ک میخواستم و قبول نکردن ب خاطر شاید پر بودن ظرفیت ا ن دانشگاه خلاصه حس پوچی میکنم و تمام روز هام پر از تنش و اضطراب هس و دریغ ازحس خوشایند چون نه میفهمم درس رو ن برای امتحانا آمادم و ن از مجازی میتونم درکی داشته باشم و آنقدر سریع داره این اتفاقا میوفته ک نمیتونم دو دو تا کنم با خودم ببینم اصلا چند چندم در این رشته ….خبری هم از تکمیل ظرفیت نیس ک حداقل چیزی مورد نظرمه رو انتخاب کنم و میدونم اگرمم بذارن تکمیل ظرفیت دانشگاه های تراز پایین اونم ن در تهران و فقط ی جاهایی در شهرستان رو میذارن
الآن من موندم و هی فکر درخواست انصراف و هی منصرف شدن چون محرومم میشم از کنکور …
میبخشید زیادی حرافی کردم ولی دردی بود در …..
یه مشورت کن با ترم بالاییات اگه فکر میکنی تا آخرش همین آشو همین کاست، رهاش کن، برو دنبال چیزی که بهش حس خوبی داری. هر روز تعویق در انجام اینکار، منجر به پشیمانی در آینده میشه. هیچی مهمتر از این نیست که زمانتو لااقل صرف کاری کنی که ازش بدت نیاد. با ادامه دادن شرایط فعلیت، در بهترین حالت نهایتش با این وضع فارغ میشی ولی اونوقت مسیر دکتراتو بستی و از کلاً درس دلزده میشی
دوست عزیزم من فار غ التحصیل شیمی هستم اگر درست تموم نشده ببین میتونی از طریق اساتید دانشگاه که قبول شدی تغییر رشته بدی ماهم یاقایی رو داشتیم مثل شما شیمی فیزیک زده بود بعد دیده بوئ مورد علاقش نیست با موافقت اساتید و دانشگاه اومد شیمی آلی دانشگاه خودت قبول کنه اکیه حتی اگر حاضر بشی دروس تئوری در دو تعرم اضافه تر بخونی برو دنبال گرایشی که دوشت داری
سلام وقت بخیر من دو تا سوال داشتم سوال اول : چرا با اینکه معلمان ما سطح تحصیلاتشون از دیپلم تا دکتری تدریس میکنن ولی خروجی اموزش و پرورش مایکسان هست؟
سوال دوم :سوال دوم مدارس ما مدیریت ها انتصابتست یا انتخابی و مدیران ما دارای نبوغ هستن یا صرفا به کار گماشته میشن؟
سوال اول اینکه بهترین خروجیو معلمی داره که دانشآموزو به طرح سوال علاقهمند کنه و بهش انگیزه بده برای رسیدن به جواب سوالای خودش تلاش کنه. حالا برای تربیت همچین دانشآموزی، معلمش چه تحصیلاتی باید داشته باشه!؟ به همین دلیل معلمها با بالاترین مدارک و پایینترین مدارک خروجی یکسانی دارند. چون بهشون یاد ندادند معلم باشند و در بهترین حالت یک دانشآموز خوب به مفهوم کلاسیک باقی میمونند. بدلیل مشکلات اقتصادی کشور انگیزهای هم ندارند که اگر پتانسیل معلم بودن تو وجودشون هست بالفعلش کنند.
سوال دوم: از بالا منتصب و منتخب میشوند نه از پایین. صرفاً وظایفی بهشون دیکته میشود. درصورتی که بنظرم باید استقلال زیادی داشته باشند و توانایی و نبوغ یک مدیر از معلم بیشتر باشد.
بسیار تشکر می کنم از گفته های پر بار و واقعیت دوست عزیمون امیر… واقعیت های کلی و سراسری و حرف دل هایی که مغز می فهمد ولی از سنگینی آن نمی تواند بازگو کند….. عالی… ممنون آقا امیر برداشت من این بود چقدر آدم های اطرافمو دیدم درکی از این موضوع نداشته ولی شما عالی گفتی.
آره اصلا اگر ما همه چیز هم داشته باشیم بازهم اطراف ما پر از حاشیه است یه چیزی ما را رنج می دهد حتی به فرض میلیاردر هم باشی که البته مسئله اصلی پول نیست؛ اگر بدانی بی قانونی هست کوچکترین بی نظمی ای است و… و نمی توانی کاری بکنی و این تو را رنج می دهد که بدترین چیز است، آرامش نخواهی داشت (البته برای آدم هایی که این ها برایشان دغدغه است نه عوض ها و بی شخصیت ها و بی … هایی که در دوران حاضر سرمایه دار و .. شده ان…).
خلاصه در حال حاضر بهترین راه کار بی خیالی، زیر بار زور نرفتن و آزادی و لذت بردن واقعی و خود را همیشه در کنار خدا دانستن… است .
به نظر من هم درس خوندن در مواردی برای دوری از افسردگی و … و مهم ترین مورد کسب علم چون علم به طرف آرامش میده،به شرط اینکه دغدغه کار کم باشد و اینکه کار دیگری نتوان کرد و الا اگر قرار باشد به کار فکر کرد که دیگر هیچ….حرف دیگری نیست. به امید الله.
اشاره به گفته های دوست عزیزمون امیر….
زیاد سخت نگیرید،،،تا بوده درس خوندن سختی داشته،،،ولی بنظرم زمان اون رسیده که ما باید بفهمیم که از زندگی چی می خواییم و باید قدرت ریسک کردن و انتخاب های بزرگ رو داشته باشیم انتخابی که بیشترین آرامش رو برامون به ارمغان بیاره،،راستش دیگه کار کردن رو به تحصیل نمیشه زیاد ربط داد واقعیت اینه که ما حتی اگه کاری مطابق با تحصیلاتمون رو داشته باشیم تضمینی نیست که با اون کار آرامش داشته باشیم،،بنظرم الان نظام سرمایه داری تموم دنیا رو گرفته نظام سرمایه داری قاتل تموم خوبی هاست از علم گرفته و نخبه پروری تا حرمت انسانیت در ضمن کشور عزیز ما ایران بنظرم بیشترین تاثیر پذیری رو از این نظام سرمایه داری داشته چرا که تقریبا تموم چیز های خوب اجتماعی مثل حرمت انسانی و حرمت علم و دانش و غیره رو به لجن کشونده،،،آخه چرا باید ما راهی رو بریم که دیگران دیکه کردن برامون،،تو کشور ما افراد بیکار مینالن و افراد شاغل بیشتر مینالن تو اکثر ارگان های دولتی و غیر دولتی برا کار کردن حرمت آدمی رو خرد میکنن و انسان رو بدون اینکه خودش بفهمه انسانیتش رو از میگیرن تو این جامعه با این تعریف از زندگی تقریبا هیچ کس از جایگاه خودش راضی نیست و هیچ وقت هم راضی نمیشه و اگه هم نتونی خودت رو با این سیستم کاری و اجتماعی تطبیق بدی مثل یه کاغذ مچاله میشی و ذره ذره از درون میسوزی،،واقعیت درس خوندن یا نخوندن زیاد مهم نیست تو این جامعه تو هر چقدر هم که نخبه باشی آخرش این قدرت و پارتی هستش که حرف میزنه به فرض که اشتباهی و بدون پارتی هم جذب یه ارگان دولتی یا غیره بشی اونجا هم با همین تبعیض ها مواجه هستی و کاری نمیتونی انجام بدی چرا که ارتقا و پیشرفت کاری برا کسره که پارتی بیشتری داره و نفوذ بیشتری داره،،آخر سر هم میبینی که تو بازیگر فیلمی هستی که دیگران کارگردان اون بودن و هر نقشی که اونها دوست داشتن تو بازی کردی،،،حرف آخر اینکه دنبال آرامش و آزادی بیشتر برید و خودتون رو محدود به این نکنید که حتما بایستی دکترا بخونید یا اگه هم دوست داشتید که ادامه تحصیل بدید زیاد کار و تحصیل رو به هم ربط ندید…
سلام
انجام انتخاب رشته بدون آزمون در دوره روزانه باشد و تا قبل از ۳۰ بهمن درخواست انصراف داده شود ثبت نام کنکور ۱۴۰۰ و انتخاب رشته با آزمون در دوره روزانه امکان دارد؟
آیا جریمه انصراف نیز خواهد داشت؟
سلام دوستان. من ترم ۶ کارشناسی باغبانی هستم و استعداد درخشانم. میخام که تحصیل همزمان تو رشته زراعت رو داشته باشم.
به نظرتون این کار رو انجام بدم یا همه تمرکزمو بزارم رو رشته باغبانی؟!
سلام به جمع دوستان تحصیلکرده
منم یه تحصیلکرده بلاتکلیفم
ارشد مهندسی مکانیک دارم از دانشگاه دولتی سطح بالا و استعداد درخشان هم بودم. ولی بعد از ارشد با وجود اصرارهای خانواده و همسرم قبول نکردم که دکتری بخونم. حتی شرایط پذیرش خوبی هم در دانشگاه خودم داشتم. نمیدونم…. الانم بیکارم و چون خانم هستم کار مناسبی پیدا نکردم. نمیدونم برای ارشد گرفتنم ناراحت باشم یا برای دکتری نخوندنم؟
الانم باز به سرم زده دکتری بخونم ولی یک گرایشی که اشباع نشده باشه مثلا بیومکانیک یا طراحی صنعتی.لطفا راهنماییم کنید
سلام آقای آرامش
من ۳۶ سال دارم وکارشناس علوم آزمایشگاهی هستم وشاغل بعد چند سال میخواهم ادامه تحصیل بدم ولی توی این دو راهی که کارشناسی ارشد ایمونولوژی بخونم و بعد دکتری همین رشته یا دوباره کنکور شرکت کنم برای دندانپزشکی قرار دارم به هر دو رشته علاقه دارم اگر ممکنه لطفا راهنمایی بفرمایید
بسیار ممنون میشم
پست
سلام زهرا
این مطلب رو بخون:
آنچه در دانشگاه به تو نمیگویند
سلام .
آقا یه سوالی . یکی که ارشد برق داره… الانم شاغل دولتیه … بره ارشد ام بی ای بگیره.؟ بیشتر واسه علاقه هست.
راه اندازی کسب و کار شخصی…دکتری برق به نظرم زیادیه.. منم علاقه ندارم ۴ سال واسش بذارم. ولی دوسال واسه ام بی ای میتونم…بعدش به نظرم دانشگاه بد نیست منتهی ماها بعد تموم شدن درس و دانشگاه..من خودمو میگم.متوجه میشیم که درس و دانشگاه هم مدیریت خاص خودشو میخواد تا بهره وری ما از اون حداکثر بشه..دنبال این نبودیم که واسه هر مطلبی که گفته میشه بریم جست و جو کنیم و کاربرد عملیشو با جزئیات کامل دربیاریم.و متاسفانه بعد ۶ سال هیچ از پوچ…
لیسانس ارشد دکتری تو ایران بی معنیه
این وضعیت اقتصادی نمی بینید اون پولارو که قراره خرج کتابو رفت امد و دانشگاهو….شه بکنید تو بانک یا سرمایه گذاری برنده این من خودم دکترا دارم و حسرت میخورم چرا اون موقه این هزینه هارو پس انداز نکردم یه دکترای حقوق بیکار از وکالتو قضاوتو…هم دراومدن شده رویا مگه سهمیه داشته باشی بالا چنصدهزار شرکت کننده که فقط دو درصدشون قبولن
من ارشد در رشته کشاورزی رتبم ۱ شد و دانشگاه تهران تحصیل کردم بعد از کارشناسی خبری از شغل نبود خودمو گول زدم ک ادامه تحصیل بدم بعد ارشدم اوضاع بی ریخت تر شده بود به علاوه سن هم داشت بالا میرفت با این وجود امتحان دکتری دادم و رتبم ۳ شد ولی هیچوقت واسه مصاحبه نرفتم.و یکسال بعد از این تصمیم خدا رو شکر میکنم متوجه خود فریبی هایم شدم و دست از دل خوش بودن ب اشتغال از طریق مدرک برداشتم با وجود این از درس خوندن تا ارشدم بی نهایت پشیمونم منی که ۱۲ مقاله داشتم و چندین ترجمه کتاب بیکار موندم .از دوستانی که میخان دکتری رو واسه هیت علمی شدن بخونن مواظب باشن بی گدار ب اب نزنن و زودتر به فکر یه کار ازاد باشن ک اینجا ایرانه
سلام.ممنون از نظراتی که دوستان ارسال میکنن
من دانشجوی ترم آخر (در شرف دفاع کردن)رشته مهندسی کامپیوتر در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه دولتی هستم.الان ۱۰ سال دبیرکامپیوتر آموزش و پرورش هم هستم. استاد راهنمام بهم پیشنهاد داده کنکوردکتری بده ، مجاز شدی خود پذیرشت میکنم. علاوه بر آموزش و پرورش بیرون هم کار دوم دارم. اگه بخوام ادامه تحصیل بدم کار دومم شاید از بین بره یا حداقلش اینه که بسیار ضعیف میشه. به نظر شما ارزش داره با این شرایط در مقطع دکتری ادامه تحصیل بدم. از طرفی هم سرم پر از ایده های پژوهشی و پروژه های جدید است که دوست دارم ادامه تحصیل بدم. واقعا موندم سر دو راهی؟
اگه لطف کنید کمکم کنید ممنون میشم
سلام
من کارمندرسمی دانشگاه علوم پزشکی هستم و۲۴ سال سابقه کاردارم ودانشجوی دکترای روزانه شهیدبهشتی هستم ومحل کارم باادامه تحصیل موافقت نموده ولی حاضر به ارسال نامه کتبی مبنی برموافقت با مرخصی بدون حقوق اینجانب به شهید بهشتی نمی باشد متاسفانه شهیدبهشتی هم حاضر به تایید انتخاب واحد نیست .ازطرف شهیدبهشتی خیلی تحت فشارم.
به نظرتون درخواست بازنشستگی یا بازخریدی بدم یا ازدکترا دررشته ای که واقعا عاشقش هستم بگذرم
تنها مطلبی بود کخوندم حض کردم
من دکتر پرتو پزشکی آزاد قبول شدم
و سریعا انصراف دادم
دلیلش این بود خونوادم دوست داشتن دکتری بخونم
رشته ما همینجوری تو هواست
خیلی فکر کردم واقعا واس چی باید انقدر هزینه کنم
پولشو بزارم برای خودم توی بانک
بیشتر سود میکنم
باید دویست میلیون خرج کنم تهش هیچی هیچی
اونم با ی مشت اسناد بیشواد ک خودشون با بند پارتی اومدن بالا
خونوادم همش گیر میدن بخونن
کلن اشتباه کردم مهندسی پرتو خوندم بجاش فکرای دیگبرای آیندم دارم
و التماس تفکر برای اونایی ک فکر میکنند دکتر بشی چخبره
باید بگمشخضیت ب دکتر بودن نیست
به شعور و فرهنگ ودرایت
سلام ببخشید منم دکتری پرتوپزشکی قبول شدم ولی دودلم برای خواندش میتونم بدونم چرا شما این تصمیم را گرفتین
منکه تصمیم گرفتم رشته بی آینده ای هست
تحقیق کردم کلی
درضمن داره مثل برخی گرایشهای رشته فیزیک برداشته میشه
باز هم خودتون مختارید و تصمیم گیرنده
زیاد سخت نگیرید،،،تا بوده درس خوندن سختی داشته،،،ولی بنظرم زمان اون رسیده که ما باید بفهمیم که از زندگی چی می خواییم و باید قدرت ریسک کردن و انتخاب های بزرگ رو داشته باشیم انتخابی که بیشترین آرامش رو برامون به ارمغان بیاره،،راستش دیگه کار کردن رو به تحصیل نمیشه زیاد ربط داد واقعیت اینه که ما حتی اگه کاری مطابق با تحصیلاتمون رو داشته باشیم تضمینی نیست که با اون کار آرامش داشته باشیم،،بنظرم الان نظام سرمایه داری تموم دنیا رو گرفته نظام سرمایه داری قاتل تموم خوبی هاست از علم گرفته و نخبه پروری تا حرمت انسانیت در ضمن کشور عزیز ما ایران بنظرم بیشترین تاثیر پذیری رو از این نظام سرمایه داری داشته چرا که تقریبا تموم چیز های خوب اجتماعی مثل حرمت انسانی و حرمت علم و دانش و غیره رو به لجن کشونده،،،آخه چرا باید ما راهی رو بریم که دیگران دیکه کردن برامون،،تو کشور ما افراد بیکار مینالن و افراد شاغل بیشتر مینالن تو اکثر ارگان های دولتی و غیر دولتی برا کار کردن حرمت آدمی رو خرد میکنن و انسان رو بدون اینکه خودش بفهمه انسانیتش رو از میگیرن تو این جامعه با این تعریف از زندگی تقریبا هیچ کس از جایگاه خودش راضی نیست و هیچ وقت هم راضی نمیشه و اگه هم نتونی خودت رو با این سیستم کاری و اجتماعی تطبیق بدی مثل یه کاغذ مچاله میشی و ذره ذره از درون میسوزی،،واقعیت درس خوندن یا نخوندن زیاد مهم نیست تو این جامعه تو هر چقدر هم که نخبه باشی آخرش این قدرت و پارتی هستش که حرف میزنه به فرض که اشتباهی و بدون پارتی هم جذب یه ارگان دولتی یا غیره بشی اونجا هم با همین تبعیض ها مواجه هستی و کاری نمیتونی انجام بدی چرا که ارتقا و پیشرفت کاری برا کسره که پارتی بیشتری داره و نفوذ بیشتری داره،،آخر سر هم میبینی که تو بازیگر فیلمی هستی که دیگران کارگردان اون بودن و هر نقشی که اونها دوست داشتن تو بازی کردی،،،حرف آخر اینکه دنبال آرامش و آزادی بیشتر برید و خودتون رو محدود به این نکنید که حتما بایستی دکترا بخونید یا اگه هم دوست داشتید که ادامه تحصیل بدید زیاد کار و تحصیل رو به هم ربط ندید…
اه چقدر قشنگ حرف زدی واقعا آفرین
بسیار تشکر می کنم از گفته های پر بار و واقعیت دوست عزیمون امیر… واقعیت های کلی و سراسری و حرف دل هایی که مغز می فهمد ولی از سنگینی آن نمی تواند بازگو کند….. عالی… ممنون آقا امیر برداشت من این بود چقدر آدم های اطرافمو دیدم درکی از این موضوع نداشته ولی شما عالی گفتی.
آره اصلا اگر ما همه چیز هم داشته باشیم بازهم اطراف ما پر از حاشیه است یه چیزی ما را رنج می دهد حتی به فرض میلیاردر هم باشی که البته مسئله اصلی پول نیست؛ اگر بدانی بی قانونی هست کوچکترین بی نظمی ای است و… و نمی توانی کاری بکنی و این تو را رنج می دهد که بدترین چیز است، آرامش نخواهی داشت (البته برای آدم هایی که این ها برایشان دغدغه است نه عوض ها و بی شخصیت ها و بی … هایی که در دوران حاضر سرمایه دار و .. شده ان…).
خلاصه در حال حاضر بهترین راه کار بی خیالی، زیر بار زور نرفتن و آزادی و لذت بردن واقعی و خود را همیشه در کنار خدا دانستن… است .
به نظر من هم درس خوندن در مواردی برای دوری از افسردگی و … و مهم ترین مورد کسب علم چون علم به طرف آرامش میده،به شرط اینکه دغدغه کار کم باشد و اینکه کار دیگری نتوان کرد و الا اگر قرار باشد به کار فکر کرد که دیگر هیچ….حرف دیگری نیست. به امید الله.
سلام. میخام بی مقدمه و بی پروا حرف بزنم. ساده و بدون واژه چینی. دنبال این نباشم که ببینم با موضوع سایت ارتباط داره یا نه، چونکه میخام خودمو محدود نکنم و هرجا رسیدم پیام بزارم. چراکه دیگه جایی برای مکث و تعلل نیست. هر ثانیه مکث ما فقط خلق فرصتی بیشتر برای پستها و دیوصفتهاست. فقط چشم بستن به پایمال شدن این همه رنجها و زحمتها و حق هاست.
نمیدونم از کجاش شروع کنم. از اونجا که یکی درس میخونه و یکی دیگه بجاش میره دانشگاه. از اونجایی که یکی حقشه و یکی دیگه میره سر کار. یا اونجایی که دوستداران علم و دانش زیر پا له میشن و هیچ وقتم شناخته نمیشن. تمومی که نداره از کدومش بگم. از اون پولای زبون بسته ای که میبرن خارجو صرف راه اندازی شبکه های ماهوارهای میکنن و بعدشم به دروغ بمون میگن اینا همون شبکههای ماهوارهای ضد ماست. و هزاران چیز دیگه… بیاییم یکم به این چیزا فکر کنیم.
ای کاش دلا اونقد از مال حرام و شهوت و حسادت پر نبود تا لااقل کمی درک میکردیم که تو چه اوضاعی هستیم. میفهمیدیم از کجا داریم میخوریم. برا هم دیگه ادعای هفت خطی و زرنگی و دهندریدگیمون میشه، به بالادستها که میرسیم گول بچه گانه ترین دروغاشونم میخوریم که اونا هم تو توهم خودشون فکر کنن خیلی سییاسن. اونا اگه سییاس بودن چپ راست حیله هاشون نقش بر آب نمیشد و اونقد تو دنیا منفور نمیشدن. اونا زرنگیشون فقط برا ماست که بیان چند تا دعوا زرگری بین خودشون راه بندازنو ۴ تا وعده و وعید دروغی بدن. اوج به اصطلاح تبحرشون اینه که کرسی دانشگاه بفروشنو یا اینکه با سخت کردن امتحان آیلتس و با کنترل سایتا مانع از خروج دانشجوا بشن. اونا اگه کمی خرد داشتن میفهمیدن سرکوب کردن علم مثل پرس کردن قده سرطان روی بدنه. اگرچه از یک جا حذف میشه، بعدش به صدجای دیگه سرایت میکنه. هر جا حقی پایمال میشه، هرجا زندگی ای نابود میشه ماهم سهیمیم. با چشم بستنامون. با سکوتمون. غافل از اینکه نهایتا یه جایی دامن ما هم میگیره.
بیشتر از این سرتونو درد نمیارم فقط امیدوارم کمی عمیتر به همه چی فکر کنیم.
سلام خدمت شما،امیر هستم دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیک پلاسما ،من توی مرحله ی انجام پایان نامه ام و الان ذهنم درگیره که دکتری شرکت کنم یا نه و به این امید میخوام شرکت کنم که بتونم شریف بهشتی یا تهران قبول بشم که اگه شد بخونم،سربازی سرراهمه و از رفتن وگذروندنش باکی ندارم ولی یه سوال واضح میپرسم امیدوارم جواب واضح بدین،دکتری خوندن و پروژه انجام دادن به جای خدمت درحین تحصیل رو بگذرونم،یا امریه بگیرم و بعدش حالا یا سرکار برم ودکتری بخونم؟
سلام.وضعیت اسفباری دارم.ارشد مامایی هستم.توبیمارستان پیمانی هستم.سال ۹۳ دفاع کردم.سال ۹۷ استخدام.تو این فاصله همش دکترا شرکت کردم همش مرحله اول قبول و مرحله دوم رد میشدم.استخدام که شدم عملا انگیزم برای همه چیز از بین رفت.برای درس خوندن برای زندگی و ….الان همش عذاب وجدان دارم که چرا درس نمیخونم.انگار یکی تو بدنمه همش تنبیهم میکنه.هرکار میکنم اضطراب دارم و ارامش ندارم.
با سلام
من ۳ سال دیگه بازنشسته میشم امسال دانشگاه آزاد دکتری مدیریت قبول شدم برم یا اینکه با توجه به اینکه مدرک آرایشگاهی دارم برم آرایشگاه زنانه بزنم ممنون میشم پاسخ بدید در ضمن مربی و داور ورزشی هم هستم آیا واسه ورزش به درد میخوره یا هزینه هست ؟
سلام آقای آرامش.
عذرمیخوام دو هفته بعد از مصاحبه از طرف دانشگاه ب من زنگ زدن ک پایان نامه مو ب ایمیل مدیر گروه بفرستم و مجددا چند روز بعد زنگ زدن ک اگر این دانشگاه قبول بشم میتونم بیام یا ن و اینکه جای دیگه ای ک مصاحبه نرفتم.
هنوز نتایج رو نزدن، بنظرتون قبولم کردن؟
ب شدت استرس دارم و اینکه نمیدونم اگر قبول نشم ب کجا اعتراض کنم.
رزومه خیلی خوبی دارم.
لطفا جواب رو در ایمیل هم بفرستید برام
سلام آقای آرامش
من نازنین هستم که اردیبهشت ۹۷ میخواستم انصراف بدم.
انصراف دادم راحت راحت شدم از لحاظ ذهنی.کار ندارم و خونه نشین هستم ولی پشیمون هم نیستم.واقعا آرامش پیدا کردم.ولی برای کار اعصابم داغونه?
سلام.وقت تون بخیر.
من کامنت ها را خوندم تقریبا،و سوالی مشابه دوستان دارم.رشته من مدیریت در مقطع کارشناسی بوده.ولی دوره آزاد حسابداری خوندم و الان حسابداری کارمیکنم.ولی واسه پیشرفت مایلم ارشد حسابداری ادامه تحصیل بدم.فقط بخاطر کاربهتر و حقوق بالاتر .به نظرتون عاقلانه است؟ من ۳۸ ساله
سلام آقای آرامش.چرا جواب منو ندادید؟?
سلام و وقت بخیر.من ٢٧سالمه.سال ٩۵از دانشگاه در رشته مهندسی صنایع با معدل ١٧/٩٨فارق التحصیل شدم.میتونیتم به عنوان استعداد درخشان در مقطع ارشد ادامه تحصیل بدم اما از ادامه منصرف شدم.تا امسال که دیدم علاقه ی شدیدی به روانشناسی دادم و در شاخه ی ارشد بالینی کنکور دادم و قبول شدم.اما مشکل اینجاست که چون تغییر رشته ای محسوب میشم بعد از إتمام ارشد نمیتونم مطبی داشته باشم مگر اینکه دو مقطع رو پشت سر هم خونده باشم مثلا ارشد و دکتری.حالا به نظر شما خوندن مقطع دکتری تو این مورد میتونه کاریردی باشه؟اصلا میصرفه بخونم؟اصلا تغییر رشته با اینکه خیلی دوستش دارم کار درسته؟خیلی سردرگم شدم!ممنون میشم اگه راهنماییم کنید…
سلام. فارغ التحصیل هایی که رشته لیسانسشون با ارشد تفارت داره برای اخذ پروانه کلینیک غیر از مصاحبه نیاز هست که یک آزمون رو هم بگذرونم. اگر قبول بشن مشکلی نیست دیگه.
این قانون از سال ۹۳ تغییر کرده برای گرفتن مجوز نظام باید دو مقطع روانشناسی خونده باشید
سلام,من دبیر ریاضی با ۲۱ سال سابقه تدریس واستخدام اموزش وپرورشم ارشد ریاضی محض هستم وامسال دکتری با رتبه ۱۶۰ در چند دانشگاه دولتی دعوت به مصاحبه شدم الان دو دلم گه اصلا برای مصاحبه برم یا نه ضمن اینکه مدرک دکتری تو حکمم اعمال نمیشه یه هفته بیشتر وقت ندارم لطفا راهنمایی کنید
سلام. من شاغل در دانشگاه هست با ۱۲ سال سابقه. الان ۳۸ سالمه. ۶ سال پیش ارشد گرفتم. امسال دکتری شرکت کردم و بدون مطالعه رتبه ام ۲۲۰ شد. توی انتخاب رشته هم روزانه اراک قبول شدم ولی به خاطر دوری راه و شغل و زندگی نرفتم. راستش علت اصلی خوندن دکتری، بیشر انجام کار تخصصی پژوهشی و البته کمی هم اصرار پدر هست، وگرنه با قوانین جدید دولتی، گرفتن دکتری، هیچ تاثیری بر حقوق و مزایای من نداره و به قول شما، فقط یک پیشوند “دکتر” به اسمم اضافه میشه، البته و باز هم به قول شما، شاید تدریس در دانشگاههای سرکوچه که مدرک جوها دنبال مدرک هستن. البته من حوصله انجام دادن کار زیاد رو هم ندارم. دیدم برخی از دوستان که هم شاغل هستن و یا فقط تدریس می کنن. از صبح تا ۸ شب درگیر این ور و اون ور هستن. اما من ترجیح می دم، بعد از کار اداری، در کنار خانواده باشم. البته توی این وضعیت اسفبار اقتصادی من اینجور راحت صحبت می کنم و تعجب شما برانگیخته می شه به این دلیل هست که من و همسرم هردو شاغل هستیم…
با اینحال به شدت بر سر دوراهی ادامه تحصیل دادن یا ندادن گیر کرده ام. از یک طرف احساس می کنم که اگر به دنبالش نروم، فرصت های فعلی از دست می ره و از طرف دیگه فکر می کنم که با ورود به ادامه تحصیل در مقطع دکتر، چیزی حدود ۴ سال از فرصت هایی رو که می تونم در کنار خانواده باشم رو از دست می دم. فعلا گیر کردم. و به شدت در گیر این دو تعارض هستم. راهنمایی می خوام…..
پست
سلام
ببین باید اول بدونی از کل داستان شغل چی میخوای که بعد بر اون اساس تصمیم بگیری در مورد این کیس خاص
موندن توی تصمیم و افتادن به دام “حیفه از دست بدم” یعنی تکلیفمون با خودمون معلوم نیست
به فراتر از شغل باید فکر کنی.
اونوقت نه گفتن خیلی راحت میشه
برادرا دانشگاه باید جایی باشه که شخص مشتاق به علم وتلاش بره ثبت نام کنه و عمر در علم گذراند وهویت علمی برایی خودش پیدا کند .مثلا هر ماه امتحانات و تحقیق ازش گرفته بشه تا روزانه حداقل هشت ساعت وقت برای علم وتحصیل بگذارد .درنتیجه فقط انهایی که این زندگی وتوجه را هین هویت را برای خود برگزیده اند وارد دانشگاه میشوند چراکه عدم تلاش روزانه موجب اخراج از دانشگاه میشود .مانند حرفه نظامی گری که روحیه خاص میطلبد البته در کشورهای سطح یک ورود به دانشگاه تصمیمی سخت میطلبد .دراین حالت داشجو برای خود هویت علمی کسب میکند و این هویت اورا از بقیه گروهها درجامعه تمییز میدهد .درایران دانشگاه مقطعی همگانی شده و همه میتوانند به راحتی اب خوردن با چند صفحه جزوه ومطالعه شب امتحان نمره ۱۲ گرفته وصاحب مدرک شوند .دوست بنده گچ کار بود وبرای تعویق خدمت سربازی در دانشگاه شهرشان ثبت نام کرده و فقط شب امتحان با چند صفحه جزوه که البته بعضا هم یافت نمیشد و البته حذف های عمدی دروس برای دیر گرفتن مدرک الان لیسانس داره .یا دوستان دیگر که مشغول هوس رانی هستند و از ده صفحه جزوه شب امتحانی ده گرفته و کل سال اصلا با درس کار ندارند هم مدرک گرفته اند .و چه ظلم بزرگی که بهان بچه درس خوان میرود وقتی میگوید همه مدرک دارند و هویت دانشگاهی نمیتوانم تعریف کنم برا خودم .درسربازی همه با حداقل مدرک لیسانس امده اند و دیگر مدرک اثری در کیفیت خدمت ندارد .چرا باید در دانشگاه اتلاف وقت کرد درحالی که دانشگاه مثل مدرسه مقطع همگانی است .برادر من خواهر من انسان در یک سنی باید هویت خاص برای خود کسب کند .دیگه در بیست ساسالگی بنا .دکتر .نظامی .و….جامعه شناس .حقوق دان هویت شما باشد .یعنی شما که وارد دانشگاه شده اید هویت داشگاهی برای خود تعریف کنید .بعد دانشگاه که سربازی علافی .فقر .بی پولی به سراغتان امد و هیچ هنری برای درامد ندارید البته جز تجربه شکست های عشقی که هیچ نمی ارزد انموقع هیچ بودن را میفهمید .وقتی در هرخانه سه نفر لیسانس یا فوق بیکار هستند شما هویت متمایز کننده ای برای خود ندارید .
سلام .وقت بخیر.
من تقریبا ۸۰ درصدکامنت های بالا را مطالعه کردم. مشکلی مشابه دوستان دارم. ممنون میشم راهنماییم کنید. من فارغ التحصیل مقطع ارشد از دانشگاه های دولتی تهران هستم. با توجه به شرایطی که خودم از وضعیت دانشجویان دکتری سراغ دارم از خواندن دکتری منصرف شده ام. اگر چه از سوی اطرافیانم به ادامه تحصیل تشویق میشوم. با توجه به گرایش ارشدم خیلی امیدی به قبولی سریع در ازمون های استخدامی ندارم. چند وقت است که مرتب به این فکر می کنم که در دانشگاه پیام نور شهرمان به رشته حقوق وارد شوم به امید ورود به ازمون قضاوت و یا وکالت ( البته نگرانم مدرک این دانشگاه تا هنگامی که من بخواهم فارغ التحصیل شوم برای این ازمون ها اعتباری نداشته باشه البته فعلا مشکلی نداره). و در کنار ان هم برای ازمون های استخدامی بخوانم و هم یک مهارت یاد بگیرم( کار در بورس). اما نمی دونم هیجانی فکر می کنم و یا اصلا کار درستی میخوام انجام بدم یا نه؟؟ هر چقدر هم فکر می کنم نمیتونم از سردرگمی رهایی پیدا کنم. لطفا منو راهنمایی کنید. با سپاس
پست
سلام
این ویدئو رو ببینید:
نقش دانشگاه در مسیر شغلی
سلام. وقتتون بخیر. ممنون بابت متن خوب و مفیدی که گذاشتین. من ۳۱سالمه و مدرک کارشناسی ارشد پرستاری دارم و استخدام بیمارستان هستم. یکی از اهدافم همیشه این بود که تو رشته تحصیلیم ادامه تحصیل بدم و دکترای پرستاری بگیرم. و عاشق تحقیق و پژوهش بودم ولی متاسفانه تو دانشگاه های ما اینقدر ضعیف عمل می کنن که دانشجو بی سوادتر از هر دوره قبلیش از دانشگاه فارغ التحصیل می شه. نمیدونم چرا کاملا بی انگیزه شدم برای ادامه تحصیل و این بی انگیزگی خیلی غمگینم می کنه یا یه جور عذاب وجدان برای از دست دادن تایم.
سلام ممنون از مطالب خوبتون
یک سوال
برای طرحواره ای که دارم نیاز میبینم به صورت پژوهش محور وارد حیطه ی دکترا بشم
من پردیس دانشگاه تهران و دانشگاه ازاد رو قبول شدم
به نظر شما کدوم انتخاب بهتری ه؟
با سلام
سید مرتضی حسینی هستم
چند سال پیش ترک تحصیل کرده بودم در مقطع سیکل و بعد از دو سال دوباره درس خوندن رو شروع کردم و در حال حاضر با مدرک لیسانس علوم سیاسی و دارای. سی . سال سن هستم . به من میگن الاف و بیکار به من میگن تکلیفت چی میخاد بشه هم خانواده و هم دوستان به من این رو میگن ولی نمیدونم چه حسی درون من هست که فاصله گرفتن از درس رو بزرگترین فاجعه برای خودم میدونم . عاشق مباحثه هستم . از اعماق وجودم درس خوندن رو دوس دارم .نا گفته نماند قبل از این که درس خوندن رو شروع کنم آدم نرمالی نبودم و بعد از قرار گرفتن در چرخه تحصیل احساس میکنم انتخاب روشهای مناسب برای برقراری ارتباط و زندگی کردن برای من آسون تر و انتخاب راههای منطقی برای من راحت تر شده . امروز که دارم این متن رو مینویسم بیش از یک سال هست که از تحصیل فاصله گرفتم .چون تو آزمون ورودی دانشگاه علوم پزشکی قبول شدم و رفتم سر کار و غافل از اینکه صلاحیت من رو سازمان اطلاعات رد کرده . خودم از این موضوع نگران هستم نمیگم نیستم ولی از ناراحتی پدر و مادرم نسبت به اخراج من خیلی متاثر هستم و دیدن ناراحتی اونها من رو بسیار متاثر میکنه و نگرانم از اینکه انتخاب اشتباهی رو برای مسیر زندگیم بکنم ولی کماکان عاشق درس خوندن تو رشته خودم هستم و دوست دارم تو دانشگاهی ادامه تحصیل بدم که اساتید قوی و دانشجو هایی با انگیزه باشن و همیشه آرزو میکنم که یک تغییر بزرگ تو زندگی خانوادم از نظر مالی بوجود بیاد تا دغدغه آینده من رو نداشته باشن . مخلص کلام درس خوندن رو دوست دارم ولی یکم کم انگیزه شدم . و دوست دارم برای مسیر آیندم که قطعا درس خوندن در اولویت من هست .امکان پیشنهاد بهترین مسیر برای من فراهم شه . شما هم اگر میخواهید امواج منفی صاعت کنید جواب ندین بهتره . اما اگر راهی رو سراغ داری که میتونه به سلامت ذهنی من کمک کنه ممنون و خوشحال میشم نظرتون رو بشنوم . با تشکر.
سلام سید درس بخون یه جا بدرد میخوره ضمن اینکه تنها دلیل بالاتر بودن مقام انسان نسبت به فرشتگان و سجده آن ها بر انسان همون علم هست
سلام آقاسیدمرتضی
مطمئن باش برای هر هدفی راهی است و تنها چیز بیچاره، مرگ ست و بس/
اگر واقعا به درس و کسب علم علاقه دارید، و قبلا هم تجربه قبولی در آزمون استخدامی علوم پزشکی داشتید، حتما دوباره کنکور دهید! شاید قبولی در رشته های دکترای عمومی سخت باشد (شاید)، اما با تلاش معقول حتما پیراپزشکی ها را قبول می شوید و در آینده یا حیتن تحصیل می توانید در بسیاری از مراکز خصوصی فعالیت کنید.
التماس دعا
دانشگاه آزاد و پیام نور گند زدن به هر چی مدرکه دکترا قبلا یه کلاسی داشت الان دیگه هر کیو میبینی شده دکتر اونم با سهمیه
با سلام و احترام
مطالب و کامنت دوستان و حضرت عالی را مطالعه کردم و برام خیلی مفید بود.
وقتی تصمیم به انجام کاری می گیریم، راه پیش رو کاملا برامون شناخته شده نیست و بعضی جاها ابهام داره/ بعضی وقتا هم شخصیت، علایق، استعدادهای خودمون را نمی شناسیم و بعضی وقتا محیط و شرایط لازم برای طی مسیر را…. همه ی این ها باعث میشه که ریسک اشتباه بودن تصمیم بالاتر بره و خب مگه ما چقدر عمر می کنیم در جهانی با این سرعت تحولات؟ به نظرم کامنت دوستان بسیار ارزشمند است، مثل چراغ قوه ای می مونه ای که برداشتی تو دستت، داری به قسمتی از مسیر که برات تاریک هست نگاه می کنی…
اکثر اوقات با خودت فکر می کنی، اگه این تصمیم را بگیرم، فلان پارامتر چی میشه؟ و کامنت دوستان، مثل گزارشگری هست که در لحظه تو را، در آن موقعیت قرار می دهد.
من ۲۹ سالم هست و مدرک کاردانی برق الکترونیک دارم… سه باری هم برای کارشناسی شرکت کردم که دوبارش را هم روزانه قبول شدم، ولی خب، به قول دوستان برقی، شدت جریان ضعف مالی، آمپرش بالا بود که نشد که زندگی را اون طور که دوست داشتم نقاشی کنم… (در جمع دوستانی که همه در مورد دکتری خوندن یا نخوندن نظر می دن، کامنت من، مثل گاو پیشونی سفید می مون)
نکته ای که خواستم بگم، اینکه با خیلی ها حرف زدم و حتی یک نفر هم پیدا نشد که بگه تصمیمت برای شروع دوباره درس خوندن و از صفر شروع کردن اشتباه هست و همه آدم های امین، تأیید و تشویق کردند… به نظر من، درس خوندن شاید مزایای زیادی داشته باشه، اما هر اولین مزیتش این هست که به انسان یک شخصیت، یک هویت می ده و خودباوری و عزت و در هر مرحله، به شخصیت نوع نگرش و تفکر تو عوض میشه… برای همین می گم، هر چی بیشتر درس بخونی، شخصیتت رشد می کنه… آیا رشد شخصیت چیز بدی هست که می فرمایین در مقطع دکتری نباید تحصیل کرد؟
لذت بردم از نوشته ی مطالب این صفحه/ یا علی
پست
سلام فخرالدین
ممنون از لطفت و بسیار خوشحالم که مطالب برات سودمند بوده
حتما رشد شخصیت چیز خوبیه و خیلی هم عالیه که به فکرش هستی. اما مسئله اینه که آیا با توجه به وقتی که ازمون میگیره، آیا خروجیهای متناسب میده بهمون؟
آیا این رشد شخصیت از راه دیگهای فراهم نمیشه؟
آیا نسخۀ ۴۰ سال پیش (که دانشگاه رفتن حتما خوبه) برای امروز هم لزوما نسخۀ خوبیه؟
سلام..من ۲۷ سالمه.کارمند اداره مالیاتیم.۵سال سابقه کار دارم..وقتی استخدام شدم دانشجو ارشد حسابداری دانشگاه روزانه بودم..متاهل هستم..الان چند وقتیه دکترا خوندن اونم روزانه ذهنمو خیلی مشغول کرده.خیلی دوس دارم بخونم..ولی خیلی ها میگن نخون ارزش نداره رو حقوقت هم بی تاثیره و….ممنون میشم راهنمایی کنین..
پست
سلام شیما
ویدئوی وبینار «نقش دانشگاه در مسیر شغلی» رو دیدی؟
اگر ندیدی ببین لطفا.
پیگیر کانال تلگرام کارنکن و اینجا هم باش.
به زودی یه وبینار در مورد تغییر مسیر شغلی هم میذاریم.
ایشون که نگفتن دکتری نخونین!
گفتن دلیل موجهی داشته باشین برای ادامه تحصیل.
به نظرم مطالبی ک ایشون میذارن کاملا واضح نشون میده که چرا دنبال ادامه تحصیل رفتن.
دقیقا بند آخر.
سلام اقای ارامش ، خدا قوت ، چه خوبه که مطالبی که نیاز داشتم بخونم، به موقع سر راهم سبز شد ( در فکر انصرافم)ً
بنده دانشجوی سال سوم دکتری شیمی ازاد هستم ، امتحان جامع و امتحان زبان دادم و قبول شدم ،
گرچه تا الان هم بی انگیزه بودم برای ادامه ولی خودم و فریب دادم وادامه دادم ( برای فرار از واقعیت)
الان هم در مرحله ی تصویب پروپوزالم هستم ولی از ادامه کاملن ناامیدم ، کاملن نامید…. چون تو این مدت هم به چند جا سرزدم برای کار ، متوجه این قضیه شدم که وقتی میگم دانشجوی دکتری هستم ، بیشتر من و رد میکنن!!!!
فکر کردم ، بیام شصت تومن شایدم بیشتر هزینه کنم و اخرش هیچ ، کل این قضیه ی ادامه تحصیل رو اعتماد به نفس من تاثیر بشدت منفی داشته و دارد ، و الان فکر میکنم رو هر کاری دست بذارم موفق نخواهم شد?
لطفا منو راهنمایی کنید تا تصمیم انصرافمو و قطعی بگیرم و تردید نکنم
متشکرمممم
پست
سلام مهتاب
میتونم تصور کنم اوضاعت رو. اوضاع جالبی نیست.
ویدئوی وبینار «دانشگاه رفتن به چه درد میخورد؟» رو دیدی؟
یک سری حرفها رو اونجا گفتم، واقعیتش توی فضای تنگ کامنت نمیتونم به اون اندازه حرف بزنم. و اینکه اطلاعاتی هم که دادی خیلی کمه و نمیشه نظر داد در این مورد.
و اینکه پیگیر کانال تلگرام کارنکن هم باش، به زودی یک وبینار برای تغییر مسیر شغلی هم میذاریم.
سلام. من ارشد مهندسی کنترل دارم از یک دانشگاه متوسط به بالا. و الان معلم هستم. قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری را داشتم ولی از مهندسی مالی و مدیریت مالی بدم نمیاد.سر دو راهی هستم . که کدومو برم . راستش دوتا رو دوست دارم هم کنترل و هم مالی . در ضمن الان ۲۹ سالمه. لطفا راهنمایی کنید.
پست
سلام میثم جان
این ویدئو رو ببین:
ویدئوی وبینار «دانشگاه رفتن به چه درد میخورد؟» | مشاهده و دانلود
سلام
جالبه برام از وقتی اومدم سایتتون ۱ ساعت گذشته و متوجه نشدم خخخخ
هرچی میچرخم اینجا قسمت هایی که دوست دارم پیدا میکنم
سایت خوبی پیدا کردم ولی سر سری سایتتونو دیدم حالا سایتتونو تو گوشیم سیو کردم وقتم ازاد شد میام دوباره میبینم
ممنون
با سلام دکتری فقط در وزارت بهداشت الان ارزش داره. بقیه رشته ها وقت تلف کردنه. الکی ۴ سال عمرتان را در وزارت علوم و ازاد هدر ندید. فقط وزارت بهداشت. حتی هیات علمی های علوم و ازاد عقده وزارت بهداشت را دارند. برای مثال پرونده یکی از فارغ التحصیلان وزارت بهداشت که در وزارت علوم شاغل بوده توسط اساتید عقد ه ای و کم درامد وزارت علوم برای دانشیاری بررسی شده بود و از شدت حسادت و حقارت. جلوی دانشیاری اون استاد را گرفته بودند. فقط بهداشت و بهداشت. به همه دانشجویان وزارت علوم توصیه می دم انصراف بدن و در اسنپ یا تپسی کار کنند. وقت خودشونو تلف نکنند. خود وزیر علوم و اطرافیانش عقده وزارت بهداشت دارند.
سلام
وقت به شادی
چند تا سوال از شما گرامی
به نظرت دلیل این عقده و حقارت، به خاطر ایجاد انحصار و رانت برای دانشجویان علوم پزشکی نیست؟
وقتی همه ی دانش آموزان، زیر نظر وزارت آموزش و پرورش هستند، چه توجیه ای دارد که بچه های علوم پزشکی، خودشان را تافته ی جدا بافته ای بدانند و برخلاف سایر دانشجویان زیر نظر وزارت بهداشت قرار بگیرن؟
متأسفانه، تصمیمات سیاسی برای اثبات کارایی نظام، باعث این رانت و انحصار شده است و وزارت بهداشت نیز، برخلاف سایر رشته ها، میزان جذب دانشجو را برخلاف سایر رشته ها بسیار بسیار کم و محدود انجام می دهد/ از طرفی، بودجه ی اختصاصی وزارت بهداشت را داریم برای بچه های علوم پزشکی/ در حالی که مابقی جمعیت دانشجوی کشور، تماما زیرنظر وزارت علوم هستند و قطعا بودجه هاشون تناسب نداره/ از طرفی کارآموزی و حضور در عرصه، برای دانشجویان علوم انسانی و فنی مهندسی ها اصلا وجود نداره/ ولی از جهت انحصارگرایی وزارت بهداشت، دانشجویان علوم پزشکی در تمام مدت تحصیل، به صورت عملی کار می کنن و یک پوئن بسیار مهم است/
در آخر، تحمل فقر چندان سخت نیست/ سخت، تحمل تبعیض و نابرابری است…
اون عقده و حقارت که فرمودید به خاطر درآمد پزشکان نیست/ به خاطر تبعیض و انحصاری هست که از بودجه ی عمومی برداشته می شه و برای عده ای خاص هزینه می شه/ سوال: چرا دو نفر زحمت یکسان بکشند و نتیجه ی متفاوت بگیرند؟
علت کاملا مشخص است تفریط در وزارت بهداشت و افراط عجیب در وزارت علوم در جذب دانشجوست هیچ کار کارشناسی و امارگیری تخصصی در کشور بصورت علمی جهت برقراری تعادل بین تعداد جذب دانشجو و فارغ التحصیلان با نیاز جامعه وجود ندارد…..
سلام
من ارشد فلسفه هستم. همسرم وضعیت مالی نسبتا خوبی دارد و اصرار دارد که ادامه تحصیل دهم. البته خودم هم علاقه مند هستم ولی با داشتن دو فرزند و اینکه شغلی ندارم که من را راضی کند، در این زمینه تردید دارم. ضمن اینکه مطمئن نیستم دکتری دانشگاه آزاد جایگاه خوبی برایم به ارمغان بیاورد ولی از طرفی نمی دانم به جای اینکه دکتری بخوانم چه کاری انجام دهد که من را از خودم راضی کند. لطفا مرا راهنمایی کنید.
پست
سلام
مطلب تغییر شغل رو ببنید
و مطالب نگرش کارنکن رو هم بخونید
سلام من ارشد پرستاری هستم.در حال حاضر درحال گذراندن طرح خود به عنوان هیئت علمی متعهد به خدمت برای یک دوره ی سه ساله هستم..شاید شرایطم به نظر خوب برسه اما مشکل من اینه که من اصلا علاقه ای به این رشته ندارم و به اصرار خانوادم این رشته رو انتخاب کردم..تو دوران کارشناسی چند بار سعی کردم رشته ام رو تغییر بدم ولی به خاطر مشکلاتی که سر راهم بود موفق نشدم و تصمیم گرفتم که علاقه ام رو به این رشته معطوف کنم و ارشد این رشته رو گرفتم. الان حس خیلی بدی به کارم دارم و هر روز هزار گزینه رو تو ذهنم مرور می کنم که از این رشته خلاص بشم..یکی از گزینه هام اینه که دکترامو یه رشته ی دیگه بخونم ولی آینده ی خوبی هم برا این گزینه نمی بینم..واقعا تو شرایط فعلی نمی دونم چیکار باید بکنم…الان حدود یک سال از این دوره ی سه ساله گذشته و هیچ انگیزه ای برا ادامه اش ندارم..گاها به سرم میزنه که از کارم انصراف بدم ولی گزینه ی بهتری پیش روم نمی بینم…به نظر شما دوستان تو این شرایط بهتره من چه تصمیمی بگیرم؟
پست
سلام بیتا
مطالب مهارت تصمیمگیری رو از صفحه نگرش کارنکن ببین.
توی کانال تلگرام کارنکن به زودی لینک ویدئوی وبینار رایگانی در مورد شغل گذاشته میشه. اون رو حتما ببین.
و اینکه اصلا توقع نداشته باش که زود به تصمیم برسی. طول میکشه. به خودت فرصت بده و توی این مدت هم تا میتونی مطالعه کن.
این مطالب رو هم ببین:
کتابهای خوب برای کارنکن
چگونه تغییر شغل دهیم؟
من دانشجوی دکتری هستم و واقعا روزی هزابار خودمو لعنت میکنم چند بار تصمیم به انصراف گرفتم که خانواده نذاشتن الان بزرگترین آرزوم زندگی بدون دانشجوی دکتری بودنه مشکل اینه که پذیرش یک مقاله یک سال طول میکشه و باید کلی وقت و انرژی گذاشت آخرش هیچ امیدی نیست. دوستانی که وارد این دوره شدن که هیچی بدبختن!!! ولی من عاجزانه از کسانی که دانشجوی دکتری نیستن میخوام خودشون با دست خودشون جسم و روحشون را به هلاکت نندازن واقعا دوره دکتری باتلاقیه که واردش شدی باید با هزار بدبختی ازش رها بشی
سلام آقای امین آرامش
ممنون از مطالبتون.واقعا آدمو به فکر فرو میبره.
میخواستم نظرتونو راجع به شرایطم بدونم.
من در یک سازمان نیمه دولتی مشغول به کار هستم.به دلیل برخورد زیاد با ارباب رجوع،با راهنمایی و پافشاری یکی از همکاران تصمیم گرفتم برای رهایی از محیط شعبه و ارتقاء شغلی مدرک دکتری بگیرم و فکر میکنم تنها راه ارتقای شغلیم و راکد نموندن در محیط کارم ارائه مدرک دکتری است.
چون بسیاری از همکاران با نشون دادن توانایشون در کار،فقط بار سنگین تری از کارهای اداره به دوششون محول میشه و مهارتشون در کار باعث پیشرفتشون نشده!
درضمن خودمم درس خوندو دوس دارم و ترجیح میدم از زندگی تکراری کار و خونه خلاص شم و یه چیزی یاد بگیرم.
البته که دلایلی که تو مطالبتون ذکر کردینو هم تو ذهنم بود که واقعا با خوندن مطلب شما احساس کردم دلایلم خیلی مسخره ست.
از طرفی به هیچ عنوان در این بحران بیکاری اراده عوض کردن شغلمم ندارم.
با خواندن نظرات کاربرانی که وسط دوره ی تحصیلیشون تصمیم گرفتن انصراف بدن و مطالب شما واقعا حس بدی بهم دست داد و حسابی تو این راهی که انتخاب کردم دو دلم کرد.
میخواستم ببینم نظر شما راجع به شرایط من چیه.خواهش میکنم راهنماییم کنین.
ممنون از وقتی که برامون میذارین.
پست
سلام ریحانه
خوشحالم که به بهانه این مطالب، یکم عمیقتر شدی توی اوضاعت و داری فکر میکنی در مورد اینکه چی خوبه و چی بد. چون احتمالا خودت میدونی که اکثر ما بدون عمیق شدن در احوال خودمون صرفا دنبال مسیری میریم که دیگران میرن و سرانجامش هم معمولا به رضایت ختم نمیشه.
بگذریم.
فکر کنم میفهمم چی میگه ریحانه، راستش من که اصلا نمیتونم تصور کنم توی همچین سازمانی مشغول باشم، اما واقعیت زندگی آدمها متفاوته و به نظرم اصلا نباید نسخه یکسان برای همه بپیچیم. بهرحال دنیای واقعی قسط و خرج خونه و کلی داستانای اینطوری داره.
برای اینکه بتونم حرف بدردبخوری بزنم، باید بیشتر اطلاعات داشته باشم که خب مسیر نیست در حال حاضر، یه وقتی میتونستم مشاوره فردی بدم که الان دیگه میسر نیست متاسفانه.
اما چیزی که به ذهنم میرسه اینه که شاید گزینه دیگهای هم وجود داره که تو بهش فکر نکردی یا به ذهنت نرسیده.
پیشنهاد مشخصم اینه که دو تا کار رو بکن:
۱- مهارت تصمیمگیری رو در خودت تقویت کن: درسهای مهارت تصمیمگیری رو از سایت متمم بخون. (با سرچ بهش میرسی، من هیچ نقشی توی اون سایت ندارم و فقط ازش یاد میگیرم)
۲- کتاب زندگی خود را طراحی کنید رو بخون.
موفق باشی و بازم بهم سر بزن و بگو که چیکا کردی و چه تصمیمی گرفتی.
مخلصم
دقیقا استاد راهنمای من رو توصیف کردید…یک ادم بی سواد به تمام معنا و بی مسئولیت البته
سلام من همونی هستم که در چنتا کامنت قبلی نوشته بودم ارشد باهنر کرمان تبدیل انرژی قبول شدم و…
الان با اجازتون انصراف دادم و دلیل این انصراف هم بطور قطع این مطلب شما بود, واقعا دلیلی برای ادامه تحصیل نداشتم, خلاصه اگه کس دیگه ای میخواد با من مشورت کنه شمارمو پایین نوشتم, به این دلیل که شمارم رو نوشتم چون میدونم کسی که دودل هست برای انصراف بشدت نیاز به مشاوره داره و من این راهو کامل رفتم ۰۹۱۷۶۰۳۴۷۹۰
پست
سلام پدرام جان
میدونم که تصمیم سختی گرفتی و منتظر روزهای سختی هم باش.
بهرحال تو مسیر متفاوتی رو در پیش گرفتی و احتمالا اطرافیان با تصمیمت مخالف بودن.
حالا وقتشه که با تلاش زیاد و کسب مهارتهای لازم و ساختن یک مسیر شغلی خوب برای خودت، سربلند باشی.
صبر داشته باشه پدرام، روزهای خوشی تو راهه. 🙂
مرسی از اینکه این رو نوشتی و شمارت رو هم گذاشتی.
سلام
من کارمند هستم.در حال حاضر کارشناسی ارشد نرم افزار رو از دانشگاه آزاد اراک گرفتم.دکتری سنندج قبول شدم .موندم برم دنبالش یا ولش کنم!!؟؟
تا الان از درس خوندم خیلی راضی بودم.کلا متکی به دانشگاه و استاد نیستم و خودم سعی میکنم پیش برم.
از طرفی میدونم چون ارشد رو آزاد اراک خوندم امکان اینکه بعدا دکتری دولتی قبول بشم خیلی کمه.
چون شنیدم دانشگا های دولتی در مقطع دکتری ،ارشد آزاد رو قبول نمیکنن.
داشتن دکتری برای ارتقای شغلی ام خوب هست و میدونم در این مقطع با مباحثی آشنا میشم که قطعا به درد کارم خواهند خورد.
اما موندم دکتری آزاد با هزینه حدود ۱۰۰میلیون اونم با ۶ساعت فاصله از شهری که زندگی میکنم ایا ارزش داره یانه..
دوستان اگر نظری دارید بفرمایید ممنون میشم.
با سلام و احترام
من دانشجوی ارشد پرستاری یکی از دانشگاه های دولتی تهرانم..شاغلم و استخدام، مدتی خیلی توی دو راهی ادامه تحصیل موندم دلم میخاد انصراف بدم و دوباره واسه پزشکی کنکور بدم ولی میدونم ک خیلی سخته..از طرفیم اصلا اینده خوبی برای ادامه تو رشته خودم نمیبینم و از کار تحقیقاتی خوشم نمیاد..اگرم ارشدمو بگیرم دیگه نمیتونم برای پزشکی روزانه کنکور بدم..میشه راهنماییم کنید…
پست
سلام افسانه
ایمیلت رو چک کن.
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم
وقت بخیر اقای ارامش
ارشد باهنر کرمان در رشته تبدیل انرژی قبول شدم و اول مهرم که دانشگاه شروع میشه
در حال حاضر جایی سرکار هستم و دانشگاه از من موافقت محل کار برای ادامه تحصیل میخواد که این مدرک رو محل کارم بهم نمیده
به نظر شما در صورت عدم ارایه این مدرک به دانشگاه چه اتفاقی میتونه برا من بیفته ؟؟
پست
سلام پدرام
راستش نمیدونم، به نظرم بهتره از دانشجوهای سال بالاتر بپرسی. من قبلا همچین چیزی رو نشنیده بودم که دانشگاه موافقت محل کار بخواد. حداقل این دو-سه تا دانشگاهی که من و دوستام توش بدویم اینطوری نبودن. بعید میدونم این درخواستشون قانونی باشه. بیشتر بررسی کن.
سلام
اگر انسانی وظیفت عبادت خداست و عبادت بدون علم هم حماقت است و تعصب و جاهلیت
پس تا میتونی درس بخون و درس خواندن هم بدون استاد نمی شه و استاد خوب هم در دانشگاه خوب هست
بقیشم وراجی اضافه است
پول….کار…سود…اینها حسابش از علم جداست
علم و عزت نزد خداست
تمام کامنت ها رو خونده بودم , این کامنت شما بی منطق ترین و مذخرف ترین کامنت ممکن بود ….
اولا از کجا معلوم این علم اون علمی باشد که عبادت تلقی میشود! ثانیا تازه اگر علم درست، تلقی گردد با انگیزه اخذ مدرک بعنوان انگیزه اصلی، ایا عبادت است؟….
جالب بود…من خودم معلمم و ارشد روان شناسی بالینی دارم .وقتی به والدین دانش آموز مثلا میگم مشگل اینه میگه من خودم دکترم!(ایشون دکتری حسابداری دانشگاه آزاد دارن!) خب من تا دکتری نداشته باشم مقابل این فرد نمیتونم بهش بقبولونم ک دکتری داری ک داری مگه اینکه خودم دکتر باشم و بعضی رشته ها مثل همین روان شناسی میطلبه ک دکتر باشی و تخصص داشته باشی در کارت…..کارشناسی و ارشد که اصلا کسی قبولت نمیکنه!!!
بهش بگو دکترای دانشگاه ازاد ورودی ۹۳ و بعد از ان افراد داغون به لحاظ علمی هستن و عملا بیسواد هستن یعنی حتی در حد پایین تر از دیپلم….
سلام دوستان
من دانشجوی سال اول دکترا(مهندسی شیمی) در یکی از دانشگاه های دولتی سطح یک کشور هستم، در این لحظه واقعا حس خوبی از خوندن دکترا در داخل کشور رو ندارم، چقدر عطش تحقیق و پژوهش داشتم دیوانه وار، ولی الان با این وضعیت مدرک گرایی تو کشور دارم به مرز جنون میرسم واقعا، نمیدونم راهی هست الان اپلای کنم برم یا نه؟ لطفا اگه کسی اطلاعاتی داره راهنماییم کنه که بسی داغانم(داغانم داغان بدجور)
سلام من مهندسی برق خوندم. ۳ سال بعد لیسانس تو صنعت کار کردم بعدش کارشناسی ارشد خوندم تو هر دو مقطع دولتی خوندم
همزمان با تحصیل کارمم ادامه دادم. چندین شغل مختلفو امتحان کردم الانم استخدام صنعت نفتم ولی هیچ وقت کار تو صنعت نتونسته جذابیت ادامه تحصیل و رقابت در یک محیط آکادمیک رو برام داشته باشه. من واقعا از سیر کردن تو عالم فرمول و نرم افزار و به ثمر رسوندن یه تحقیق لذت میبرم
در عین حال کاملا صحبتهای شمارو تایید میکنم. من احساس میکنم بعضی از افراد ادامه تحصیل میدن اما دلیل ادامه تحصیلشون مثل خود بنده اینه که واقعا از بودن در محیط درس و دانشگاه لذت میبرن. شایدم تو ایران جایگزین مناسبی برای رفع این عطش وجود نداره که افراد علی رغم نقدهای جدی به ادامه تحصیل در مقطع دکتری بازم میرن سمتش
دقیقا ابن رو قبول دارم خود منم همین طورم عطش درس خوندن دارم ولی چون میدونم توی مملکت ما ارزشی برای مدرک قائل نیستن و پارتی حرف اول رو میزنه قید دکتری خوندن رو زدم ولی باز این عطش توی وجودم هست. توی وجودم جنگ هست بهم ریختم هرازگاهی تصمیم میگیرم بخونم ولی وقتی میبینم اوضاع این شکلیه قیدشو میزنم
سلام دوستان من دانشجوی ترم چهارم، دانشگاه ازاد رشته حقوق بودم، تو همین چهار ترم همه پیشفرض هام نابود شد، در محیط کار نه تنها ارتقا داده نشدم، که تنزل هم دادند، متاسفانه برخی از همکاران هم حسادت کردند فقط یک چیز هم فهمیدم که خودمو در خیلی موارد دست کم میگرفتم، مثلا مدرک زبان که با سه ماه خوندن در همان بار اول نمره بالایی گرفتم. ولی خوب ۳۰ تومن هم هزینه داشت، مانده بودم، بین پرداخت ۵۰ تومن دیگه و گرفتن مدرک دکتری ازاد به هر جان کندنی و یا رهایی، خلاصه امروز رفتم و انصراف دادم. بیشتر موارد ذکر شده از سوی اقای ارامش را تجربه کردم و تایید میکنم، در راه انصراف آنچه که بیشتر از هر چیز عامل بازدارنده بود، اصرار پدر و مادر بود که میگفتند تو نیمی از راه را امدی و دو سال زمان گذاشتی و معدلتم ۱۸/۷۵ شده، و ۳۰ تومن پول دادی، که دست آخر نتوانست،مانع شود، اگر پیش از انصراف مقاله اقای ارامش را خونده بودم، راحتر انصراف می دادم، باور کنید گرفتن دکتر به ویژه از دانشگاه ازاد حتی اگر کارمندید یا پول اضافی دارید، یا رویای استادی دارید، مقرون به صرفه نیست، دانشگاه آزاد را در یک صورت توصیه میکنم، شهریه شما بنیاد میدهد و سالها از مدرک ارشدتان گذشته، وقت فراغت هم دارید و میخواهید یک بروزرسانی ناقص در دانش خود انجام دهید
سلام من ۳۰ سال سن و ارشد حسابداری رو دارم واقعا نمیدونم اگه برای مدرک دکتری وقت بزارم و بخونم موفق میشم یا نه گرچه میگن خیلی سخته حسابداری!!
سلام، من امسال اکثر دانشگاه های دولتی رو برای مصاحبه دکتری قبول شدم، فقط ی دانشگاه رفتم، بقیه رو نتونستم برم، هر چی فکر میکنم، ادامه تحصیل در هر مقطعی به ویژه در مقطع دکتری تو ایران عین فرار از واقعیت های محیط و شرایطی هست که باهاشون درگیری، وقتی میام فکر میکنم نزدیک به هفت سال از عمرم رو با هزار امید و آرزو در بهترین دانشگاه های ایران (فردوسی مشهد، تهران) گذروندم و تا حالا هیچ یک از مطالبات بر حق من و امثال من در زمینه شغلی برآورده نشده و نمیشه، پس چه بهتره که از ادامه تحصیل منصرف بشم و بزنم تو کار آزاد!!! ولی واقعا آیا این انصاف بود!!!!!!!!!
کلا درس خوندن تو ایران اشتباهه چون علم تو کشور ما جایگاه اهمیتی نداره همونطور که شما میبینید هر کسی میاد راجع به فرآیند همجوشی هسته ای صحبت میکنه !!!!! .
اونایی هم که درس میخونند یا باید پزشکی بخونند یا هم اینکه تا ارشد بخونند بعد اپلای کنند برند علت تا ارشد خوندن هم اینه که برای دکتری بورسیه یا فاند بیشتر تعلق میگیره تا ارشد .
با سلام و خسته نباشید
ممنون میشم راهنماییم کنید خیلی درگیر هستم و نمیتونم تصمیم بگیرم
من به تازگی از پایان نامه ارشدم دفاع کردم (از رشته های مطرح مهندسی)و بلافاصله درکنکور دکترا(بدون امادگی قبلی) شرکت کرده و نمره مورد نیاز در همان دانشگاه محل تحصیل ارشدم را بدست اوردم. اما باتوجه به اینکه دانشگاه من چندان دانشگاه مطرحی نیست(دانشگاه دولتی) علاقه ای به تحصیل دکترا در این دانشگاه را ندارم(علاقه بسیار زیاد به کار پژوهشی و ادامه تحصیل و یادگیری دارم)، در صورتیکه میدانم استاد راهنمایم طرح های پژوهشی خوبی کار میکنند.(البته نگران این هستم که به فکر ارتقای علمی خودشان باشند و به کار من توجه نکنند)
به نظر شما کدام مناسبتر هست، یکسال بخوانم تا در دانشگاه های مطرح ایران تحصیل کنم(به جهت هیت علمی شدن) یا در شهر خودم و با استادراهنمای دوران ارشدم به ادامه تحصیل بپردازم(روزانه)؟
یا اینکه به فکر اپلای و خروج از ایران باشم( با توجه به اینکه خانم و مجرد هستم علاقه ی زیادی هم ندارم برای این گزینه)
خواهش میکنم راهنماییم بفرمایید خیلی استرس دارم و چندروز دیگه زمان مصاحبه هست
مطالب شما کاملاً درسته. من دانشجوی دکتری دانشگاه امیرکبیر هستم. واقعیت این است که حالا که سال های آخر دکتری هستم و تلاش می کنم که هر طور شده مدرکم را بگیرم و از شر این دانشگاه و استادهای فرصت طلبش فرار کنم، می بینم که همه ی آن باورهایی که قبل از آمدن به دکتری در ذهن داشتم اشتباه بوده. اما به ناچار باید ادامه بدم و مدرکم رو بگیرم.
به نظر من، مهمترین مشکل خواندن دکتری در ایران اینه که:
– استاد راهنما هیچ سر رشته ای از کار شما نداره،
– استاد راهنما هیچ علاقه ای به تحقیق و پژوهش نداره،
– و اصلاً خودش را درگیر کار تحقیق دانشجوی دکتری خودش نمی کنه و حتی گاهی اوقات موضوع رساله شما رو هم نمی دونه.
تنها چیزی که برای استاد راهنما در ایران مطرح است اینه که با گرفتن دانشجوهای دکتری بیشتر و تحت فشار قرار دادن اونها برای نوشتن مقاله هم از افزایش حقوقی که با گرفتن دانشجوی دکتری عائدش میشه استفاده کنه و هم به واسطه مقالاتی که خودش در نوشته شدن اونها هیچ نقشی نداره بتونه خودش رو ارتقا بده و بین دیگر اساتید با مقالاتی که با استثمار دانشجویان دکتری چاپ کرده پز بده. تا شرایط اینطوره و یک استاد علاقمند به تحقیق و پژوهش پیدا نکردید تو ایران ادامه تحصیل ندهید والا روزهای خیلی بدی را باید بگذرانید.
سلام .خوبه که همه از دکترا حرف می زنین ، همیشه موفق و پیروز باشید
بنده ۳۰ سال سن دارم متاهل هستم و دارم تازه ادامه تحصیل میدم و از کلاس دهم شروع کردم رشته ی من تجربی هست .
ایا درس خوندن من اتلاف وقت هستش.
نه اتلاف نیست شما بخونید درحد دیپلم رو نه تنها ضرر بلکه فایده هم داره.حداقلش اینه که دیدتون رو بازتر میکنه. قصدتون اینه که دانشگاه هم برید که شاخه نظری رفتید یا نه فقط تا دیپلم؟به هر حال پیشنهاد میکنم رشته ای که با علایقتون،مهارتتون و شرایطتون سازگاره برید.
سلام آقای آرامش
متشکرم بخاطر نوشته ای که گذاشتید.
بنده ترم ۴و تیرماه آزمون جامع دارم.ترم یک که گذشت فهمیدم هیات علمی فقط پارتی میخواد و کلاس های مزخرفی که برگزار میشه در فکر انصراف رفتم ولی هر بار یک نفر بهم امید داد و الان در حال حاضر ترم چهار هستم.خیلی هزینه داره به مغزم فشار میاره که بخوام واسه پایان نامه بخوام تا سه ترم هر ترم ١۵میلیون بدم و سه مقاله علمی پژوهشی چاپ شده میخواند تا فارغ التحصیل بشم فهمیدم سالها باید ادامه بدم.آقای آرامش واقعا موندم چکار کنم؟خیلی سخته این همه هزینه دادم ولی زور هم میگه این همه هزینه مونده و آینده ای وجود نداره.شما لطفا یک راهنمایی بکنید.متشکرم
پست
سلام نازنین
میفهمم چی میگی. حتما میدونی که من هم دانشجوی دکتری بودم و بعد انصراف دادم.
من در مورد تصمیمگیری قبلا چندین مطلب نوشتم و ازت خواهش میکنم که وقت بذاری و اونها رو بخونی. بهت این اطمینان رو میدم که اینها صرفا حرفهای تئوری نیستن و پشت این نوشتهها درباره تصمیمگیری، تصمیمات سختی هست که خودم گرفتم. امیدوارم بخونیشون و برات مفید باشه:
مطالب درباره تصمیمگیری
اگر حوصله نداشتی همشون رو بخونی، با توجه به چیزهایی که نوشتی، این یکی رو حتما بخون:
حیف نیست حالا که تا اینجا اومدی ولش کنی؟
منتظر دیدن نظراتت بعد از خوندن این مطالب هستم.
من رو در جریان تصمیماتت بذار و اگر کمکی از دستم برمیامد حتما بهم بگو.
مخلصم.
سلام
یه جمله قشنگی خوندم حیفم میاد اینجا نگم (بسیار بهتر است که در پله ی اول یک نردبان صحیح باشم تا پله ی اخر یک نردبان اشتباه ) هدف زندگی چیزی جز لذت بردن نیس ،بیخود خودتونو سر چیزهای چرت اذیت نکنید و به خودتون اهمیت بدید .ایمانتونو هیچوقت ار دست ندید و از خدا بخواید کمکتون کنه امیدوارم همه راهشونو پیدا کنن و خوشبخت بشن .
مطالب بسیار جالب و خوب بود، خوندن تمامی نظرات رو به دوستدارن و مخالفان ادامه تحصیل توصیه میکنم،
خودم ارشد مکانیک دارم و مشغول کارم از مقطع لیسانس، به نظرم اگر (توانایی مطلق مالی) هست، فقط در کنار کار داشتن، ادامه تحصیل برای حس بهتر شدن و اعتماد به نفس حتی تو ذهن خودمون خوبه.
خلاصه راهی نیست کان را نیست پایان ، غم مخور.
سلام آقای آرامش دانش آموز رشته تجربی هستم دو بار کنکور دادم ولی پزشکی قبول نشدم خواهر بزرگترم پس از سال ها تحصیل در رشته پرستاری و گرفتن فوق لیسانسش الان می خواهد دوباره کنکور بدهد تا پزشکی قبول شود. می گوید تحصیل در رشته های پیراپزشکی فایده ای ندارد. من دیگر حوصله درس خواندن ندارم یعنی هیچ راه دیگری برای موفق شدن وجود ندارد! ای کاش می شد سرم بگذارم زمین بمیرم ….
پست
سلام زهراجان
وای بر جامعۀ ما که انگار تنها راه حالِ خوب داشتن در اون پزشک شدنه.
زهرا، امیدوارم به زودی مطلبی درباره کسانی که بعد از لیسانس یا ارشد، مجددا کنکور برای پزشکی میدن بنویسم.
تا اون موقع ازت میخوام که مطالب مختلفِ کارنکن و داستان آدمهاش رو بخونی:
نقشه راه کارنکن
ببین که چطور بعضی از آدمها نه پزشکن و مهندس و نه حتی دانشگاه رفتن، ولی حالشون خوبه و درآمد خوبی هم دارن.
سلام من مهندسی برق کارشناسی روزانه هستم سال پیش تو۷ ترم درسم رو تموم کردم و رفتم خدمت امسال مجددا کنکور ارشد وسراسری دادم رتبه ارشدم ۱۹۰ شده نمیدونم که ارشد برم یا اینکه وایستم پرستاری یا پزشکی قبول شم؟
سلامآقای آرامش وقتتون بخیر
من لیسانس شیمی کاربردی هستمو امسال کنکور ارشد دادم
ابتدا خیلی باانگیزه شروع کردم برای قبولی در یک رشته و یک دانشگاه خوب، ولی به مرور انگیزه ام کم شد و مطالعه ام کم شد به رغم آسون بودن کنکور خیلی خوب ندادم آزمونمو و به لحاظ مالی هم نیاز به کار کردن دارم و داشتندرآمد به شرط قبولی هم نمیدونم دانشگاه برم یا نه لطفا راهنمایی بفرمایید.
پست
سلام
این مطلب رو خوندید؟:
آیا ارشد بخوانیم؟
Pingback: رادیو کارنکن، قسمت چهارم: گفتگو با صدرا علی آبادی - امین آرامش
سلام
واقعا حرف هاتون خوب بود
ولی بعضی وقت ها دوست داشتن درس نمیذاره
من ۳ سال پیش ارشد گرفتم
تو این سه سال مشغول به کاری شدم که واقعا مربوط به رشته نبود
ولی الان زده به سرم برای دکتری برق قدرت شروع به خوندن کنم
ولی همش حرف های بالا که مطرح کرده بودی میاد تو ذهنم
ولی علاقه به درس خوندن خیلی زیاده
بازم به نظرت چه کنم
پا رو علاقه بذارم
یا ادامه تحصیل بدم
در صورتی که فکر کنم من دکتری بگیرم با مدرکش کاری نکنم
ممنون از راهنمایت
یا حق
پست
سلام یوسف جان
من حرفهام در این مورد رو به تفصیل توی نقشه راه کارنکن نوشتم، پیشنهاد میکنم حتما سری بهش بزنی:
نقشه راه کارنکن
سلام به همگی
به نظر من ادامه تحصیل در هر مقطعی که باشه یه جور عشقه و ادم عاشق خودش رو درگیر حاشیه ها نمیکنه
من به شخصه به ادامه تحصیل خیلی علاقه دارم. البته با نظر دوستانمون موافقم که اول به دنبال یک کار مناسب باشید و بعد متناسب با اون در صورت نیاز ادامه تحصیل.
مثلا من خودم الان استاد دانشگاهم و حق التدریس هستم و حتما ادامه تحصیل در کلاس کاریم در خیلی با ارزشه. شرایطتون رو در نظر بگیرید وکاری انجام بدید که به درد شرایط کاری تون بخوره.
سلام .
امید وارم حالتون خوب باشه .
من دانشجو نیستم و اصلا قصد ادامه تحصیل تا دکترا رو ندارم من امسال قرار کنکور بدم
باامید و ارزو یکسال از عمرمو گذاشتم تا دوباره کنکور بدم و یه داشنگاه خوب قبول شم هدف اصلیم دانشگاه صنعتی شریف خیلی هم برام مهم نبود که چه رشته ای مکانیک باشه یا برق یا شاید هم صنایع فقط دانشگاه خوب هیمن تا الان خوب درس خوندم .
ولی مشکل من اینه که نا امید شدم چون اخیرا یک سری فارغان تحصیل دانشگاه های سراری رو دیدم که بیکارن .
من به چه امیدی برم درس بخونم و همین باعث شد که تو فکر یه کار باشم یه جور تولیدی کوچیک که بازار کار داره فقط باید برم اموزش ببینم که البته به همین سادگی ها هم نیست .
من تو وضعیت بدی گیر افتادم از طرفی اطرافیانم می گن درس ولی من عاقبت خوشی تو ش نمی بینم
ممنون میشم راهنمایم کنید .
پست
سلام اسماعیل
بنظرم فعلا تا پیش از کنکور ذهنت رو مشغول نکن و با تمرکز برای کنکور بخون.
دانشگاه خوب اگر برای تو آموزشهای مفید بسیار خوبی هم نداشته باشه، آورده های جنبی بسیار خوبی داره.
البته این رو هم درنظر داشته باش که این حرف من با توجه به کمبود اطلاعات من از تو و همچنین فاصله زمانی کم تا کنکوره (حدود دو ماه فکر کنم).
بعد از کنکور میتونی با تمرکز بیشتری روی ماجرای شغلیت فکر کنی.
نگاه نسل قبل به مدارک دانشگاه و کنکور شاید خیلی بدرد امروز نخوره، اما فعلا در این فرصت دو ماهه بنظرم خوندن با تمرکز بهترین کاره. باقی حرفهام راجع به نسل قبل و این مسائل هم بمونه برای بعد…
موفق باشی و بازم به اینجا سر بزن.
Pingback: ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد؛ ارشد آری یا نه؟ - امین آرامش
با نظر بعضی از دوستان موافقم، منم یه خورده شوک شدم، نمیدونستم شما خودتون دانشجوی دکتری هستین، ما میدونیم وضعیت خرابه ولی آیا شما آینده خودتونم اینقد بد میبینین؟
پست
زهرا، من دیگه دانشجوی دکتری نیستم.
اتفاقا الان آینده خودم رو خیلی هم خوب میدونم. فیلد کاریم رو عوض کردم و در مسیر جدید شغلی، احساس رضایت میکنم.
چیزهای از این تغییر شغل رو در لینک زیر نوشتم (در قسمت “نمود عملی زنده باد تجربه”):
چگونه تغییر شغل دهیم؟
فکر کنم اگر امروز شوک بشیم و با واقعیت روبرو بشیم، خیلی بهتر از اینه که چشممون رو به روی واقعیت ببندیم و بعدها حسرت روزهای رفته رو بخوریم. تو موافق نیستی؟
من هم خودم عاشق تحقیق ئ و پژوهش هستم . با اینکه در مقطع لیسانس هستم ، دو مقاله نوشته ام. ولی با نظرتان کاملاً موافقم. کار علمی در ایران هیچ فایده ای ندارد. کسی علاقمند به کار علمی است ، باید در خارج از کشور به زندگی اش ادامه دهد.
در ایران ، فقط باید آقا زاده باشی یا چاپلوس.
متأسفم …
سلام من با ۳۰ سال سن ارشد ریاضی از دانشگاه دولتی دارم و حدود سه سال تو دانشگاه به عنوان حق التدریس مشغولم. عاشق تدریس هستم ولی خب میدونید که پول زیادی به حق التدریسی ها نمیدن. بیشتر جنبه سرگرمی داره. از استخدامی ها هم ناامید شدم. مهر امسال تصمیم گرفتم برم کنکور تجربی و دندان پزشکی بخونم ولی بعد ثبت نام تو دفترچه نوشته بود اونایی که ارشد دارن برای رشته های تاپ تجربی باید برن پردیس بخونن . بعد چند ماه تلاش حالم اساسی گرفته شد. خیلی دنبال کار بودم این سه سال . خیلی جاها رزومه فرستادم ولی…. خانواده میگن دکتری بخون ولی دکتری تضمینی نداره. خودتون که بهتر میدونید اوضاع علوم پایه داغونه.. حالا موندم واقعا چیکار کنم. البته فکر خوندن لیسانس تو رشته های دیگه مثل عمران یا کامپیوتر به سرم زده. حداقل تو ساخت وساز یا برنامه نویسی بتونم به ی جایی برسم. ممنون میشم راهنمایی کنید. ببخشید طولانی شد.
پست
سلام امیرجان
پیشنهاد میکنم این دو تا مطلب رو بخونی:
مهندسی بیکارم، چه کنم؟ (درباره بازار کار مهندسی و مسائل مرتبط)
شغل مناسب من چیست؟ (بر مبنای مدلی سهگانه برای انتخاب شغل)
بنظرم مخاطب مطلب اول به غیر از مهندسینِ بیکار، بقیه فارغ التحصیلان دانشگاهیِ بیکار هم میتونن باشن.
سلام دوستان…ادامه تحصیل در مقطع دکتری تنها موقعی فایده دارد که کارمند باشی.وبا مدرک ارشد استخدام شده باشی…جدا از بار علمی ودادن لقب دکتر،.خیلی خیلی باید عمرت رو هدر بدی.تا دکتر بگیری..اخرش هم که چی؟؟؟؟
دکتری الان دقیقا مثل فوق لیسانس ده سال پیشه..ب خدا قسم اشتباه هست ادامه تحصیل در دکتری..
۴۵۰۰۰داوطلب هیئت علمی داریم..ب این رقم توجه کنید خواهشا..
ناگفته نماند من الان دانشجوی سیستمها در مقطع دکتری هستم.دانشگاه شهید بهشتی….
با وجود اینکه این رشته بازار کار خوبی داره باز هم عرض کنم خدمت گلتون. واقعا وصادقانه میگم.اشتباه کردم تا الان ادامه دادم…
سلام من امسال میخوام برسی سیستم قدرت تو ارشد بخونم به نظرتون فایده نداره رتبه ارشدم ۱۹۲ شده موندم دوباره برم پرستاری یا پزشکی بخونم یا برم مقطع بالاتر؟
Pingback: در گفتگو با مهشید: دانشگاه، مهندسین بیکار و چیزهای دیگر - امین آرامش
وااااای چقدر این متلب جالب بود کلی لذت بردم از خوندنش خیلی عالیه واقعاا دیدگاهتون نسبت به افراد به اصطلاح بلاتکلیف ها کاملا درست و قابل تامله البته من خودمم به جز سربازی همه این گرینه ها رو دارم؛)
Pingback: مهندسی بیکارم، چه کنم؟ (درباره بازار کار مهندسی و مسائل مرتبط) - امین آرامش
سلام من کماکان منتظر جواب شما هستم.
با عرض سلام
من لیسانس مهندسی شیمی دارم و خدمت سربازیم هم تموم شده، ولی الآن دو دلم که ارشد بخونم یا برم سر کار لطفا دوستان منو راهنمایی کنید.
پست
سلام
عباس، اینایی که گفتی اطلاعات خیلی کمیه برای اینک کسی بتونه راجع به تصمیمت بهت کمکی بکنه، من قبلا در مورد فواید مکتوب فکر کردن و تصمیمگیری یه چیزایی نوشتم، شاید دوست داشته باشی بخونی اونها رو:
مکتوب فکر کردن
تصمیم گیری (۱): چیزهایی در مورد فرایند اتخاذ تصمیم
مطالب بیشتر راجع به تصمیمگیری
سلام و درود و ممنون از مطالب خوبی که گذاشتین
حقیقت من ۱۰ سال پیش لیسانس مکانیک گرفتم و الان در یک شرکت معتبر با حقوق مکفی مشغول کار میاشم.منتها از دوران کارشناسی علاقه مند به کار پژوهشی داشتم و دارم. الان به سرم زده که برا ارشد متالوژی (به دلیل علاقه و داشتن ایده) سعیمو بکنم و احتمالا هم قبول بشم.میخواستم نظرتونو در این مورد بدونم که آیا امکان کار و تحصیل همزمان در دانشگاهای معتبر وجود دارد؟آیا کسی تجربه مشابهی داشته؟
پست
محمدجان، سلام
پیشنهاد میکنم مطلبی رو که در مورد هدف گذاری نوشتم بخونی.
هدف از زندگی؛ چیزهایی در مورد پیدا کردن هدف در زندگی و اینکه چگونه برای خود هدف انتخاب کنیم؟دانشگاه و رشته های دانشگاهی یه ابزارن، میتونن به ما در رسیدن به اهدافمون کمک کنن. اما قبل از این ما باید بدونیم که اساسا هدفِ ما چیه؟ اونوقت میتونیم بررسی کنیم که آیا این ابزار به کار ما میاد یا نه؟
درود و وقت بخیر؛
نوشتار شما رو خوندم.بنای اون ندارم که به این نوشته بپردازم اما چند نکته رو یادآور میشم:
الف) نخست اینکه، ارزشی که برای مدارک پاره ای از دانشگاه های خاص قایل هستید یک پیش فرض نادرسته. فراتر از اون، بسیاری فکر میکنن که دانشجوهای دانشگاه آزاد هوشمندی به خرج دادن که به تست زدن های مداوم کنکور، متن های کسالت بار و بی خوابی های بی امان برای پذیرش در یک دانشگاه دولتی تن ندادن.
ب) نمی تونیم برای همه نسخه ای یکسان بپیچیم. با همه خوبی هایی که این نوشتار داشت اما در پی این بود که این نسخه یکسان رو بپیچه. درسته که شما می خواین دیدگاه خودتون رو ثابت کنین اما بهتر بود که به سودمندی ها هم می پرداختین؛ سودمندی هایی که شاید نامحسوس و کمی انتزاعی باشن اما کارکردهای خودشونو دارن. به عنوان نمونه:
– بودن در یک محیط دانشگاهی میتونه به خودی خود جذاب باشه
– گفتگو و در ارتباط بودن با متخصصین رشته ای که بهش علاقه دارید میتونه در دانش و آرامش شما اثرگذار باشه. شاید اینها شعاری به نظر برسه. اگر اینگونه فکر می کنید آماده ام که در یک گفتگوی رودررو و یا تلفنی درباره مصادیق این دانش و آرامش سخن بگم.
– شمار زیادی از مردم از همین راه به جایگاه مناسبی رسیدن و میرسن
– این D بزرگ و r کوچیک به برند شخصی شما کمک می کنه. می تونید در مهمونی ها بدرخشید، خطاب با نام دکتر اعتماد به نفستون رو بالا می بره. بله درست خوندین، اعتماد به نفس رو بالا میبره. ساده گذشتن از همین جذابیت های به ظاهر پیش پاافتاده ست که سبب شده پیوسته از سیل مشتاقان این مدرک شگفت زده بشیم.
ج) کار و فرصت های شغلی تنها از دریچه تلاش فزاینده در صنعت، خدمات و کشاورزی و یا آزمون های استخدامی به دست نمیاد. بسیاری از موقعیت های شغلی با همین عنوان “دکترا” دست یافتنی شده. کسی رو میشناسم که با همین مدرک مشاور شهردار یکی از کلان شهرها شده. کاری که رقبا با مدارک پایین تر نتونستن انجام بدن. البته در اینجا خوب یا بد بودن و موضوع اخلاق مورد بحث نیست.
د) شما به دلایلی که پیشتر گفتین ( و برخلاف نظرتون در این نوشتار) خودتون دانشجوی دکتری هستین. البته هیچ ایرادی در این نمی بینم. فقط خواستم بگم که من هم از چیزی دفاع می کنم که خودم در پی اون نبودم.
پست
دوست عزیز
نمیدونم چرا متوجه نشدید که از قضا همه تلاش این نوشته برای این بوده که بگه “همه راهها به دانشگاه ختم نمیشه و اصلا پیچیدن نسخه یکسان برای همه کار اشتباهیه”
پیشنهاد میکنم این مطالب رو هم بخونی:
چرا ترجیح میدهم مدرس کنکور و استاد دانشگاه نباشم؟
سری کارنکن و خصوصا قسمت هجدهمش
مطالب دیگر با موضوع آموزش دانشگاهی
بند آخر این نوشته رو هم که در مورد تحقیق و پژوهش گفتم لطفا بخونید.
راجع به بند آخر حرف شما هم باید عرض کنم که چرا فکر میکنید همیشه شروع یک مقطع تحصیلی به معنی پایان اون هم هست؟
درود؛
نوشتارهای پیشنهادی شما رو خوندم.
گمان می کردم به مصادیقی که در نوشتار پیشین اشاره کردم می پرداختید. به هر روی شما که چیزی رو با این جدیت منتشر می کنید باید نقدها رو هم موشکافانه بررسی کرده و به سادگی از کنارشون نگذرید.
پست
دوست عزیز
اتفاقا من از کنار کامنت شما به سادگی عبور نکردم و به همین دلیل مطالبی رو از حرفهای گذشته خودم خدمتتون معرفی کردم. لازم بود به عبارت “نوشتارهای پیشنهادی شما رو خوندم.” اکتفا نمیکردید و دنبال پاسخهای مصداقی خودتون در اون نوشتهها میبودید و در مورد اون مصادیق حرف میزدید.
ممنون آقای سلطانی .مچکرم از متن زیباتون
سلام من دانشجوی دکتری رشته کشاورزی دانشگاه آزاد شهرستان هستم.از ترم دو تقریبا هر بار با این فکر میرفتم دانشگاه که انصراف بدم ولی هربار تحت تاثیر حرف های خانوادم، استادام منصرف می شدم.از این ناراحت بودم که چرا علوم تحقیقات تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب نکردم و خودم را با این جواب ها که علوم تحقیقات دور بود رفت و آمدش سخت بود هزینش بیشتر بود ،موقتا آرام میکردم.با شک دو سال را گذراندم الان ترم پنج هستم در مرحله پروپزال نویسی واقعا دلزده شدم و هیچ توانی برای ادامه مسیر ندارم.نه کارمندم نه امیدی دارم که در چند سال آینده استخدام بشم اگر بخوام انصراف بدم چهل میلیون و سه سال از عمرم رو به باد دادم.ولی چهل میلیون بعدی رو دیگه هزینه نمیکنم.ولی اگر انصراف ندم هشتاد میلیون هزینه با یک مدرک دکتری دانشگاه آزاد دارم.به نظرتون چه کار کنم کمکم کنین راه درستو انتخاب کنم
پست
سلام منا
این مطلب رو خوندی؟:
استدلالی سخیف هنگام تصمیم گیری: “حیف نیست حالا که تا اینجا اومدی ولش کنی؟”
هیچ کس بهتر از خود آدم نمیتونه چنین تصمیمات مهمی رو بگیره. پیشنهاد میکنم این مطلب رو هم بخونی:
تصمیم گیری (۱): چیزهایی در مورد فرایند اتخاذ تصمیم
و البته شاید دوست داشتی باقی مطالب با موضوع تصمیمگیری رو هم بخونی:
مطالب با موضوع تصمیم گیری
امیدوارم فرداها از تصمیم امروزت راضی باشی.
سلام من ارشد دانشگاه باهنر مهندسی شیمی گرایش طراحی فرایند قبول شدم البته برای قبولی خیلی زحمت کشیدم اما همون ترم اول از درس و دانشگاه زده شدم و انصراف دادم چون باید بهترین سالهای عمرم و میزاشتم پای چیزی که بعد از فارغالتحصیلی به درد هیچ جایی نمیخورد به نظرم کار کردن و تجربه کاری بدست اوردن بهتر از این هست که همش قرار باشه بصورت تئوری چیزی و یاد گرفت که حتی بعد از امتحان هم هیچی ازش یادمون نمیمونه.
سلام دوستان من مدرک کارشناسی ارشد بیوتکنولوژی کشاورزی دارم هفت سال پیش با رتبه تک رقمی دانشگاه تهران قبول شدم اما اواسط راه متوجه شدم به رشته ام علاقه ای ندارم با اینکه اگر دکترا ادامه میدادم حتما قبول میشدم اما ادامه ندادم و کاری هم مرتبط با رشته ام پیدا نکردم و الان پشیمونم دوستان من الان دیگه دکتراشونو گرفتن و هییت علمی ان اما من پشیمونم .اونا با همین اهداف دکتر شدنی کهگفتین دکترا گرفتن و سر کار هم رفتن و من با همون دلایل شما دکترا نخوندم و الان پشیمونم
منم وقتی میخواستم ارشد بخونم یه چیزایی شبیه اینا رو میشنیدم از دوستام و فامیل اما خوندم و واقعا همین ارشد باعث شد شغل مورد علاقمو بدست بیارم حتی یکبار جایی پیش نیومد بگن چون آزاد خوندی مدرکت به درد نمیخوره اینکه چقد اهل کار باشیدو علم کار رو داشته باشین و البته تحمل سختیهای اول هرکاری،تعیین میکنه که موفق بشین
اگه دکتری خوندن با انگیزه درونی باشه دیگه نمیگی عمرمو تلف کردم که چی
برای من دکتری خوندن حرکت تو مسیریه که حالم توش خوبه اصلا مگه فلسفه زندگی چیزی غیر از اینه؟
Pingback: پزشکان، آینده و یک سری حرفها - امین آرامش
Pingback: گفتگو با دوستان: درس خواندن به عنوانی ابزاری برای مهاجرت، تاثیرگذاری اساتید دانشگاه و احترام به دارندگان مدرک دانشگاهی - امین آرامش
Pingback: گفتگو با دوستان: چرا ترجیح میدهم مدرس کنکور و استاد دانشگاه نباشم؟ - امین آرامش
سلام امین جان
من همچنان منتظر جواب ایمیلم به شما هستم
هر چند میدونم سرتون شلوغه!!!
و دلیل آخر که در کامنت قبلی فراموش شد بهش اشاره کنم و توی یکی از کامنتا(فاطمه غیثی۳۱/۰۶/۱۳۹۶ at ۱۱:۱۸ ق٫ظ). دلیل دیگه ای که مانع من میشن که به دکترا فکر کنم
۴- اینکه یادگیری و تحقیق رو میشه جاهای خیلی بهتر از دانشگاه انجام داد و یاد گرفت، مثل انجام ایده های استارتاپی. و توی همین فرایند میشه خیلی بهتر از دانشگاه یاد گرفت، چون همونطور هم که میدونید توی دانشگاه شما خودتون هستید و خودتون. معمولا در نهایت خودتون هستید که باید کار رو به سرانجام برسونید. گرچه مثلا توی دانشگاه های خارج از کشور میتونن به عنوان کارآموز توی شرکتهایی مثل گوگل یا مایکروسافت تابستون رو به عنوان کارآموزی تحقیقاتی بگذرونن اما اینجور هم که بنظر میرسه وضعیت خیلی بهتری اونجا حاکم نیست و دانشجو باید خودش به نتیجه برسه. کتاب The Ph.D. Grind – Philip Guo رو به علاقه مندان پیشنهاد میکنم بخونن، سرگذشت دانشجوی دکترایی هست که ۶ سال دکتراش طول کشیده و توضیح داده که چطور پیش رفته.
اگر ممکن هست این دلیل رو به کامنت قبلی اضافه کنید، با تشکر
با سلام
من هم مدت زیادی هست که به این قضیه فکر میکنم. البته فکر میکنم که اون چیزی که دغدغه من هست رو اینجا زیاد پیدا نکردم. در حال حاضر دانشجوی ارشد نرم افزار هستم. دلایلی که برای ادامه تحصیل برای دکترا دارم این موارد هست
۱- علاقه به انجام تحقیقات: با اینکه هیچوقت نگاهی به تدریس و حضور در دانشگاه و هیئت علمی نداشتم اما واقعا از تحقیق لذت میبرم و این رو به عنوان یک تخصص دوست دارم که داشته باشم، گرچه توی ارشد هم فکر میکنم این رو بدست آوردم اما مدرک دکترا مهر تاییدی هست به این مسئله
۲- رشد شخصی: علاوه بر مزایای اجتماعی که شامل حال شما میشه، نوع فکر شما نسبت به دنیا تغییر میکنه و بهتر درک میکنید که دنیا چطور کار میکنه. علاوه بر این شما متخصص در یک حوزه خاص در دنیا هستید که به شما حس خوب و اعتماد بنفس بالایی هم میده.
و اما دلایلی که مانع من میشن
۱- من با علاقه به نرم افزار وارد این حوزه شدم، اما کارهای دانشگاه همیشه فرصت رو از من گرفت تا تمرکز کامل رو روی علاقه اصلیم بزارم. و الان فکر میکنم که شاید باید اگر هم دکترا میخوام بخونم، وقفه ای ایجاد کنم تا همه کارهای مورد علاقم رو انجام بدم و بعد برم به سمت دکترا.
۲- مسئله مالی: با اینکه بعضیا میگن میشه همزمان کار هم کرد اما من اعتقاد دارم که اگر کسی میخواد این کار صحیحی نیست و این روال مناسب کسی هست که میخواد مدرک بگیره. اگر واقعا میخواید یک دوره تحقیقاتی خوب بگذرونید باید تمام وقت در اون زمینه کار کنید تا نتیجه مناسبی بگیرید. گرچه دانشگاه های خوب هم اجازه اینکار رو نمیدن، چون از شما مقاله در ژورنال های معتبر میخوان و وقتی شما میتونید به این هدف برسید که کار خوبی انجام داده باشید. به همین جهت با توجه به اینکه الان نیاز دارم که از نظر مالی زندگیمو مقداری تغییر بدم کار کردن رو خیلی ضروری تر میدونم.
۳- ایجاد محدودیت کاری: دکترا گرفتن باعث میشه شما توی یک فیلد خاص متخصص بشید، درسته که مهم یادگیری انجام تحقیق هست که توی این دوره یاد میگیرید و میتونید موضوع تحقیقاتی خودتون رو عوض کنید، اما با این حال ترجیح بر این هست که با فیلد تخصصیتون کار مرتبط انجام بدین. در اینصورت گزینه شما یا دانشگاه هست یا سمت های خاص. در صنعت ایران معمولا این سمت ها محدودن. البته توی نرم افزار در جاهای دیگه این مسئله زیاد وجود نداره اما باز هم یک عامل محدود کننده هست. از طرفی هم شخصی که دکترا گرفته خودش دیگه هرکاری رو قبول نمیکنه و باز هم از طرف دیگر کسی که دکترا گرفته قدرت ریسک پایین تری داره و کمتر میتونه به ایده ها و راه اندازی ایده های استارتاپی فکر کنه، حداقل تا وقتی که از نظر مالی به شرایط خوبی نرسیده باشه.
به هرحال این کشش های دو طرفه وجود داره، اما ترجیح الان من این هست که تا مدتی کار کنم و زمان به تصمیم گیری درست کمک میکنه.
امیدوارم که این فکرها و تبادل نظرها به تصمیم گیری بهتر همه ما در جهت پیدا کردن مسیر واقعی زندگی هرکدوممون کمک کنه، با تشکر
سلام آقا امین
ممنون از وقتی که واسه آگاه کردن بقیه میزارین
چند روز پیش یه ایمیل واستون فرستادم هنوز جواب ندادین
ممنون میشم اگه لطف کنین جواب بدیت
پست
رسول جان، ایمیلت رو دیدم و در صف پاسخ هست. مشغلهی زیاد این روزها و کسالتِ من، قدری از توانم کم کرده. بابت تاخیر در پاسخگویی عذر میخوام ازت.
ایشالا هر چه زودتر سلامتیتون را به صورت کامل بدست بیارین
ممنون از توجهتون
سلام دوستان من ترم ۶ کارشناسی باغبانی هستم و استعداد درخشانم. میخام که تحصیل همزمان تو رشته زراعت رو داشته باشم.
به نظرتون این کار رو انجام بدم یا همه تمرکزمو بزارم رو رشته باغبانی؟!
جناب آرامش پیشنهاد میکنم شما هم خودتو بدبخت نکنی و انصراف بدی.
سلام
از مطلب خوبتان متشکرم. من دانشجوی ترم ۳ دکترای دانشگاه دولتی هستم و مدتی هست که تردیدم نسبت به ادامه ی این مسیر بسیاااار شدیدتر از قبل شده. فکر میکنم علاقه ای به ماندن در این محیط شیک و غیر عملیاتی ندارم و واقعا میخواهم وارد کار صنعتی بشوم.
اما امان از آدمهای ترسو و شاید هم واقع بین اطراف. “هیئت علمی شدن برای خانم ها خیلی بهتر از کار در صنعت است”. “کلاس کاری یک استاد دانشگاه واقعا بالا است” “تو روحیه ت به محیط خشن صنعت نمیخورد” و …
این صحبتها مخصوصا وقتی نمراتت خوب باشد و از نظر بقیه شاگرد زرنگی باشی با شدت بیشتری توی صورتت میخورد طوری که خودت هم دچار شک میشوی که نکند من هم اگر از دکترا انصراف بدم و وارد صنعت بشم( که آن هم پروسه ای است برای خودش و از کارآموزی رایگان شروع میشود)، بعدا دچار پشیمانی شوم و فکر کنم بقیه آن موقع درست میگفتند و کاش به حرفهایشان گوش میدادم.
واقعا دوراهی انصراف یا ادامه سخت تر از شروع کردن یا شروع نکردن است.
شما کسی رو میشناسید که از دکترا انصراف داده باشه و الان راضی یا ناراضی باشه؟ میخوام از تجربه ش استفاده کنم.
پست
سلام بهناد
فکر کنم یه حرفایی برات دارم. اگر اجازه بدی در اسرع وقت همینجا یا در قالب یک پست مجزا، چیزایی که به ذهنم میرسه رو مینویسم.
سلام امین آرامش عزیز
سپاس از اینکه برای خوندن نظرات وقت میگذارید
من این روزها واقعا با کراهت مسیر دانشگاه را طی می کنم. شک و تردیدم نسبت به ادامه مسیر فقط بعضی وقتها کمرنگ تر میشود اما باز با فکر به اینکه باید چندسال از بهترین سالهای عمرم رو توی دانشگاه و در مسیری صرف کنم که احساس میکنم بهش علاقه ندارم، حالم بد میشه. من عاشق درس خوندن بودم و هنوز هم دوستش دارم. اما حس میکنم تا همینجا فعلا برام کافیه و نیاز به تجارب عملی دارم. مثل کسی که سالهای زیادی را صرف رفتن به کلاس سلفژ کرده باشه و واقعا احساس میکنه باید شروع به نواختن ساز کنه.
چند راه پیش روی خودم میبینم.۱) کار در کنار درس ۲) رها کردن دکتری و فقط کار ۳) فعلا درس و بعدا کار. راه اول رو قبلا توی ارشد امتحان کردم. باعث شد نتونم پایان نامه ی خوبی ارائه کنم (متاسفانه فکر میکنم یا نباید کاری را انجام داد یا باید به بهترین شکلی که میشه انجامش داد). راه سوم هم واقعا از نظرم مردوده چون هدفم کار کردن هست و این راه من رو خیلی عقب میندازه. راه دوم الان بهترین به نظر میاد اما هزینه ش زیاده. شاید اولین هزینه ش اینه که بعدا ممکنه حسرت بخورم که چرا همون دکتری رو ادامه ندادم. البته الان هم دارم هزینه ی زیادی میدم. همین درگیری فکری و دغدغه ای که هر روز دارم.
بعضی ها میگن ما هدفمون از خوندن دکتری صرفا همون عنوان “دکتر” هست که وقتی بخوایم کار کنیم امتیازات زیادی با خودش داره که یکی از مهمترینهاش، دید بقیه نسبت به آقا یا خانم “دکتر” هست.
دارم دنبال هدفی میگردم که دکتری خوندن منو برای خودم توجیه کنه. به نظر شما وقتی کسی نمیخواد هیئت علمی بشه (بگذریم که الان واقعا موقعیتهاش هم کمه ولی کسی اگر بخواد میره دنبالش)، چرا باید دکتری بخونه؟
سلام.
من کارشناسی ارشد مدیریت دولتی هستم از دانشگاه تهران.خیلی دو دلم که دکتری شرکت کنم یانه.. واقعا تصمیم گیری برام سخته. از بیکاری متنفرم.البته به صورت پاره وقت کار دارم و ترجمه هم میکنم که در بهترین حالت ماهی ۸۰۰ تومن درآمد دارم.درس خوندن و دوست دارم و موقع بیکاری واقعا احساس گناه می کنم. تنها دلیلم برای تصمیم به شرکت در آزمون دکتری صرفا علاقه به درس خوندن هست و اینکه موقع بیکاری افسردگی میگیرم.از دوستان و مدیر محترم سایت تقاضا دارم راهنمایی کنن و تجربیات شون و در اختیارم بزارن.. تشکر ویژه از مدیر محترم سایت جناب آرامش
سلام دوست عزیز
مقدمه:تقریبا میتوانم بگویم که من و شما هیچ شناختی از هم نداریم، بنابراین چیزی که میگویم به هیچ وجه راهنمایی نیست (البته حتی اگر همدیگر را میشناختیم باز هم نمیتوانستم شما را راهنمایی کنم) و صرفا یک نظر شخصی است که براساس زندگی خودم و تجربههای دوستانم به آن رسیدهام. آنچه مینویسم را تنها به عنوان نکات قابل تامل بخوان.
اصل مطلب:برای اینکه بهتر دلیل پاسخ دادنم به سوالت را بدانی بد نیست (مثل خود شما توضیح کوتاهی بدهم و) موقعیت فعلی من را -که چندان باعث رضایتم نیست- بدانی. من دانشجوی سال پنجم دکتری شیمیفیزیک در دانشگاه اصفهان هستم. زمانی که فرم مخصوص مصاحبهی دکتری در دانشگاههای مختلف را پر میکردم، در قسمت انگیزهها و علایق، علاقه به یاد گرفتن و یاد دادن را یکی از دلایلم برای ادامه تحصیل نوشتم، هنوز هم (مثل همان روزها) وقتی با موضوع جدیدی آشنا میشوم و چیز جدیدی یاد میگیرم احساس میکنم ده پانزده سال جوانتر شدهام.(این حس فوقالعاده دوستداشتنی است)
حال یک سوال مطرح میشود، برای تجربهی این حس آیا تنها یه راه وجود دارد و آن هم وارد شدن به دانشگاه است؟ خیر، من میگویم که رفتن به دانشگاه بدترین راه است. علاوه بر این، من ترجیح میدهم این شوق به یادگیری را به نحو بهتری خرج کنم. برای من، دهها مهارت هیجانانگیزتر و صد البته ضروریتر از شیمیفیزیک وجود دارد که واضح و منطقی است که عمرم را برای یادگیری و حتی یاددادن آنها مصرف کنم.
نکتهی مهم دیگر این است که مطمئن شویم که این رشتهی تحصیلی را به درستی و منطبق بر علایق و استعدادهایمان انتخاب کردیم. صرف کردن وقت برای فهمیدن این موضوع -حتی به اندازهی چند ماه- قبل از ادامه دادن این مسیر ارزشش را دارد.
نکات دیگری هم در رابطه با تحصیل در مقطع دکتری هست:داشتن روحیهی پژوهش (بطور عام برای پژوهش در هر نقطه از دنیا)، داشتن استقامت پژوهشگری (بطور ویژه برای تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاههای کشور عزیزم،ایران) و نهایتا داشتن یک ایدهی پژوهشی بسیار ناب و باارزش. بدون این سه مورد صلاح نیست و اصلا لزومی هم ندارد عمرمان را صرف تحصیل در مقطع دکتری کنیم.
اگر همهی این نکات را بررسی کردهای و تحصیل در مقطع دکتری هدف توست، پیشنهاد میکنم تا جایی که امکان دارد در شهر محل سکونت خودت تحصیل کن.
اینها مهمترین نکاتی بودند که در حال حاضر به ذهنم میرسند. البته دربارهی همین نکات هم توضیحاتم خیلی بیشتر از این است. فکر نمیکنم درست باشد کامنتم را طولانیتر کنم.
برایت آرزوی موفقیت میکنم. نمیدانم اهل متمم هستی یا نه.اگر نیستی به متمم سر بزن، مطمئنم پشیمان نمیشوی.
پینوشت:تشکر ویژه از امین آرامش عزیز.( وبلاگ و مطالبی که مینویسی رو خیلی خیلی دوست دارم. خیلی وقته منتظر حرفهای تازه هستیم.)
شما برای پذیرفته شدن در دکتری باید رزومه خوبی داشته باشید و هر رشته هم نهایتا ۶-۸ نفر در دانشگاه های سراسری روزانه قبول میشن. بنابراین لزومی نداره انقدر نگران افرادی باشیم که این راه رو انتخاب می کنن . فکر می کنم این مقاله بیشتر به درد افرادی میخوره که مطمئن هستن پذیرفته نمیشن و اینطوری میخوان خودشون رو راضی بکنن. یا اینکه بدون داشتن رزومه پژوهشی حاضر هستن مبلغ بالایی پول برای دریافت مدرک پرداخت بکنن که البته ارزش و جایگاهی هم نداره. شما اگر فارغ التحصیل پردیس یا دانشگاه آزاد باشید هیچ جایگاه علمی خاصی رو براتون درنظر نمیگیرن و به عنوان هیئت علمی هم پذیرفته نخواهید شد. به هر حال اینکه کار مثبتی انجام بشه اصلا بد نیست و نیازی نیست انقدر وقت بذاریم و دلیل و برهان بیاریم که نباید ادامه تحصیل داد 🙂
پست
نیوشا، واقعا فکر میکنی عرضه و تقاضا برای دانشجویان دکتری به یک میزانه؟
والا من که از نزدیک بهترین دانشجویان دکتری کشور توی رشتههای مهندسی رو میشناسم، چیزی غیر از اینکه شما میگی میبینم. باید ببینی اوضاع روحی دانشجوی دکتری بهترین دانشگاههای کشور چطوریه، وقتی توی اون سن، آیندهی خوبی هم برای خودش نمیبینه.
پیشنهاد میکنم یه سری به “درباره من” بزن و ببین از چه موضعی این رو نوشتم.
این موضوعی که الان می فرمایید کاملا متفاوت هست با بحث اولیه . در نوشته اول شما گفتید دنبال ادامه تحصیل نباشید . اینکه شخصی با مدرک دکتری آینده برای خودش نمیبینه به این موضوع چندان مربوط نمیشه بلکه به شخصیت اون فرد ربط داره . برای مثال خدمتتون میگم من سال اول دانشجویی ام در کارشناسی ارشد در یکی از بهترین دانشگاه های تهران در شرکتی کار میکردم که ماهی ۳۰۰ تومان حقوق میگرفتم و تمام همکلاسی هام این کار رو بی فایده و خودمونی بگم بی کلاس میدونستن . حتی یادم هست در یک نمایشگاه من رو دیدن و گفتن چطور با مدرک ارشد این کار رو قبول کردی. حالا من دانشجوی دکتری هستم با شغل نسبتا مناسب و سابقه کار. متاسفانه یک طرز فکر غلطی در بین دانشجویان وجود داره اینکه منتظر هستن از اول پشت صندلی مدیریت بنشینن خب واضحه که اتفاق نمیفته و این موضوع ربطی به ادامه تحصیل نداره. اینکه میگم واقعا وجود داره . افراد به واسطه ی مدرک دچار خودبزرگ بینی میشن. ادامه تحصیل هیچ ارتباطی به کار و درآمد نداره و من تنها فایده اش رو در رشد شخصی میبینم.
واقعا این جمله “شما اگر فارغ التحصیل پردیس یا دانشگاه آزاد باشید هیچ جایگاه علمی خاصی رو براتون درنظر نمیگیرن و به عنوان هیئت علمی هم پذیرفته نخواهید شد.” تو این دوره زمونه خیلی خنده داره. =)) من خیلی از افراد رو دیدم که با مدرک دانشگاه آزاد از دانشگاه های نسبتا خوب کانادا و آمریکا پذیرش گرفتن و الن اونجا مشغول تحصیلن.
منظور مدرک دکترای این دانشگاههاست…
سلام
من مهدی دانشجو دکتری کامپیوتر هوش مصنوعی هستم
با امین کاملا موافقم
الان دانشگاه ها الکیه قبلا مثلا سال ۸۲ یا ۸۳ وقتی میخواستی لیسانس دانشگاه قبول بشی کلی دعا میکردی و کلی استرس و …
وقتی قبول میشدی میگفتن واییییی پسرمون یا دوستمون مهندسی … قبول شده، اما الان چی… میگن داره فلانی دکتری میخونه… خوب همه میخونن …
انتهاش چیه واقعا الان دکتر بشی بازدهی چیه؟!!!!!!!!!!!!!!
دوستم تا فوق بیشتر نخوند تازه فوقشم مهندسی نخوند. مدیریت IT خوند اما الان شیراز داره برنامه نویسی میکنه و بسیار هم موفقه هم از نظر علمی هم مالی…
خودش میگفت سال ۹۵، ۶ ماه اول سال و کم کم ۶۰ میلیون خالص درآمدش بوده.. خوب بده آیا!!!!
الان بروز هم داره پیش میره تو همه زمینه ها به جرات میگم از دکتری کامپیوتر دکتر تره…
داشتیم امسال طرف لیسانس دانشگاه جامع خونده … بعد سر جلسه نشسته کیک و آب میوه و قبولی ارشد دانشگاه سراسری روزانه ….
خودتون قضاوت کنید..
گنج در خرابه هاست نه اونجایی که فکر میکنی طلاست و قصر و …
یا حق
پست
آفرین مهدی، با جمله آخرت خیلی حال کردم. بیشتر برام بنویس.
امیدوارم تو هم روزی مسیری خودت رو پیدا کنی و اهل “کار نکردن” باشی.
چقدر رک و بی تعارف توضیح دادی. ممنون. من ۳۴ سالمه و بیکار. ارشد کامپیوتر رو تازه دفاع کردم و فقط برای هیأت علمی شدن قصد ادامه دارم اما بشدت تردید دارم وقتم رو بزارم روی کنکور دکتری یا اینکه قید استاد شدن رو بزنم و دوباره کنکور سراسری به نیت پرستاری شرکت کنم تا بلکه ۴-۵ سال دیگه بتونم توی بیمارستان خصوصی کار پیدا کنم؟! میشه راهنمایی کنی از این دو راه کاملا متفاوت کدومش زودتر منو به شغل میرسونه؟
پست
مینا، برای حرف زدن در مورد این دو تا گزینهای که گفتی باید اطلاعات بیشتری داشته باشیم. این مطلب من راجع به تصمیمگیری رو دیدی:
تصمیم گیری (۱): چیزهایی در مورد فرایند اتخاذ تصمیم
اونجا هم گفتم که بنظرم:
«آنچه به عنوان ضعف در تصمیمگیری از آن یاد میکنیم، اغلب به ضعف در “شناخت اولویتهای ذهنی خودمان” و “اطلاعات لازم برای آن تصمیم” مربوط است.»
اگر وقت داشتی اون مطلب رو بخون و در صورتی که لازم دیدی باز هم برام بنویس، خوشحال میشم.
به نظر بنده داشتن رزومه خوب به صرف علاقه به پژوهش برای بالا بردن مرز دانش فعلی و هم سطح قرار گرفتن با پژوهشگران در سطح جهانی خیلی تاثیر برانگیز و جالب هست و در کنارش کار و تدریس البته بار علمی بالا نه با مدرک و بدون علم.پژوهش کردن خوب است اگر کاربردی باشد.علم خوب است اگر علاقه به رشته باشد نه صرفا پسوند و یا پیشوند نام.آقای دکتر دردی را دوا نمیکند و کسی که به دنبال این استدلالها بوده به جایی نرسیده اونی موفق هست در هر زمینه ای که علاقه داشته باشد.برای مثال در جامعه امروز به قول جوانان ازدواج خوب نیست.تحصیل خوب نیست.کار کردن خوب است.اما با وجود کار عارشان می آید با مدرک لیسانسی که با تقلب اونو کسب کردن کار خورده بکنند . اینطور باشه شما میفرمایید دکترا خوب نیست یک حرف ببخشید پاراگرافی بیشتر نیست.عشق داشتن به هرچیز از انسان یک بزرگ مرد میسازه و اینکه عزیزان دل از همونجایی که هستین هیچوقت مایوس نشین بنده ای که علاقه به پژوهش دارم اگر هزار نفر بگن خوب نیست به خاطر اینکه دوست دارم توجه نمیکنم و مهم هم نیست.و یاد بگیریم کاری را بکنیم و حرفی را بزنیم که خودمان عمل میکنیم نه اینکه شما درحال تحصیل هستید و میگید خوب نیست.به امید روزی که فقدانهای عده ای باعث یاس جوانان سرزمین اصولی ایران اسلامیم نشود.پژوهش.علم.مدیریت.تلاش برای بهبودی و افزایش بار علمی اینها صرفا و صرفا برای علاقه هست نه کار و وای به حال اونروزی که برای کار افراد درس بخوانند.
و من االله توفیق
سلام ممنون نوشته قشنگی بود ولی به این راحتی ها نیست وقتی سالها با یه فرهنگ غلط بزرگ شدی که نباید جا بزنی اگه بگی نمیتونم برات بد میشه ابروت میره ادم های ضعیف جا میزنن و …… حالا یهویی بخواهیم با اعتماد به نفس بر خلاف نظر وعرف جامعه و بر پایه عقل تصمیم بگیریم بخدا کار خیلی سختیه ونیاز به تمرین داره . ما بچه های دهه شصت از هر تغییری میترسیم و نسبت به تغییری مقاومت نشون میدیم البته تقصیر ما نیست اینجوری با دلهره و ترس بزرگ شدیم و همیشه احساس ناامنی کردیم و میکنیم امیدوارم نسلهای بعد ما افرادی مقتدر و شجاع تربیت شوند بازم ممنون از کمکتون
پست
واقعا در آن لحظه آخر، به فکر ضعیف انگاشته شدن از نگاه دیگران هستیم؟
با انداختن تقصیر به گردن دیگران، دردی از ما دوا نمیشود. این را هم ببینید:
در گفتگو با مهشید: دانشگاه، مهندسین بیکار و چیزهای دیگر
سلام من ترم دوم دکتری مدیریت ازاد هستم و بدون ازمون با شرط معدل و داشتن مقاله و کتاب وارد مقطع دکتری شدم البته کارمند بانک هستم و متاهل دارای دو فرزند کو چک و مدتهاست تو فکر انصرافم البته من خودم به شدت مدرک گرا هستم و بخاطر دو حرف dr حاضرم جونم بدم ولی از شروع ترم دوم واقعا دل زده شدم چون واقعا تو این مقطع باید تمام وقت درس بخونی نمیشه الکی الکی بگذرونی و واقعا وقتی فکر هزینه ٨٠ تا ١٠٠ میلیون میکنم با خودم میگم این همه جون و وقت وعمرت وهزینه رو میدی چی صاحب بشی فقط مدرک دکترا ؟؟؟؟؟؟نه سنم میخوره به هیات علمی و نه پارتی دارم واسه این کار و نه تو محیط کارم بدرد میخوره پس واقعا حیف نیست جوانیم بره واسه یه مدرک و اگه این هزینه را خیلی ببخشید رشوه بدم تو سیستم اداریمون میتونم مدیر عامل بشم و اگه واسه تدریس هم بخوام اونم که چهار سال کد مدرسی دارم و تو علمی کاربردی چندسال تدریس میکنم !!!! حالا موندم چی کار کنم انصراف یا ادامه ؟ تو شرایطی هستم که نه دل موندن دارم نه پای رفتن !!! وقتی یاد روز مصاحبه میفتم که چقدر استرس داشتم و حالا که چقدر بی تفاوت واقعا به مغز خودم شک میکنم . بنظر شما چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟
پست
این مطلب رو خوندین؟
استدلالی سخیف هنگام تصمیم گیری: “حیف نیست حالا که تا اینجا اومدی ولش کنی؟”
امین جان از واژه “مدرک جو” خیلی خوشم اومد. ممنون. من هم یک مطلب در این زمینه نوشته بودم با عنوان “درس خواندن حرام است”. شاید نخونده باشی.
http://cylog.ir/207/
پست
علی جان، ممنونم از لطفت. مطلبت را خواندم و چیزکی هم نوشتم.
ارادت فراوان. 🙂
یک مقدار اشکالات ویرایشی داشت، عذرخواهی می کنم.
امین عزیز
سلام
چه قدر با نظرها و دیدگاه هایت موافقم. من خودم علاقه ی زیادی به پژوهش دارم و دوست دارم دیگران مرا با کاغذ و قلم یک گوشه ای به حال خودم بزارند. اما تو مدت کارشناسی ارشد آنقدر اتفاقات کمدی و اعصاب خوردکنی برایم افتاد که با تحقیقاتم در دانشگاه های دیگر از جانب دوستانم به این نتیجه رسیدم نه تنها در محل تحصیل من (الزهرا) که در بیشتر دانشگاه های دیگر مثل بهشتی شریف تهران علم و صنعت جو اداری و بعضا سیاسی به جو آکادمیک و علمی غالب است. به همین دلیل تصمیم گرفتم یا کشور دیگر بخوانم یا کلا نخوانم! که به خاطر شرایط زندگی و شناختی که از خودم داشتم گزینه دوم به صرفه تر بود.
علاوه بر این اطرافیان من هم به شدت اصرار به ادامه تحصیل در دکترا در ایران دارند! همان جمله که نوشتی ، حالا که تا اینجا خوندی بقیه ش هم بخون!ضرر نداره!! پیش خودم فکر می کنم انگار مثلا پلی استیشن بازی می کنم که حالا تا این مرحله اومدم مرحله ی بعد هم برم!:))
پست
پریسای عزیز، سلام
خوشحالم که اولین کامنتت رو اینجا میبینم.
چقدر خوب که دانشگاه من (امیرکبیر) رو از قلم انداختی، نتیجه میگیریم که اونجا همهچی خوبه. 🙂
مثالِ پلی استیشن خیلی خوب بود. واقعا بعضی والدین (بخوان تقریبا همهشان) همین نگاه پلی استیشنی به داستان دارند. خیلی از مواقع، حتی وقتی خودِ جوان میخواهد “برای خودش” زندگی کند، والدین دمار از روزگارش در میآورند. امان از این والدین، امان!
یک چیزی می خواستم در این رابطه بگم. این که دکتری گرفتن صرفا برای اینکه علاقه به کسب علم و دانش و جابجا کردن مرزهای دانش باشد نیست. گاهی دکتری گرفتن یا درس خواندن در هر مقطعی یک جور وسیله است. مثلا شما هم شاید خیلی از افرادی را بشناسید که اپلای می کنند و در مقاطع مختلفی در خارج از کشور تحصیل می کنند نه برای اینکه علم را دوست دارند، صرفا از آن به عنوان ابزاری مثلا برای مهاجرت استفاده می کنند یا وسیله ای برای کسب تجربه در خارج. به این دلیل که شاید بدست آوردن این موارد اگر از مسیر تحصیلی طی نشود سخت تر باشد. حالا اینکه این دید درست است یا نه را من هم نمی دانم. ادامه تحصیل در داخل کشور شاید این نگاه ابزاری که در مورد تحصیل در خارج از کشور هست را نداشته باشد ولی باز هم می شود ابزارگونه به آن نگاه کرد. مثلا من اگر هیئت علمی دانشگاه شریف بشوم شاید بتوانم برای کشورم کاری را انجام دهم. یعنی قدرتی که از این مسیر بدست میاد، شاید از مسیرهای دیگه بدست نیاد. من اگر یک معلم معمولی در جای دور دستی باشم این قدرت را ندارم که کاری انجام بدهم یا مثلا حرفم آنچنان در افراد نفوذ داشته باشد. حتی شاید وقتی کسی بداند من دکتری دارم مثلا از فلان دانشگاه، حرفم نفوذ بیشتری داشته باشد. البته این ها را همه با شاید گفتم چون مطمئن نیستم و چون اعتقاد ندارم که تنها مسیر ادامه تحصیل است حتما. شاید ساده ترین مسیر این باشد. حتی برای من که مدل ذهنی ام این طوری است که کسی که تحصیلات دانشگاهی دارد را با یک دید دیگری نگاه می کنم نسبت به کسی که این تحصیلات را دارد. خیلی وقت ها سعی کرده ام این طوری نباشم ولی هنوز نتوانستم این ذهنیت را در خودم عوض کنم که کسی که تحصیلاتی دارد حتما چنین و چنان نیست. فکر کنم مثل خودم کم نباشند. پس در این جامعه شاید شاید کسی بتواند هدف خود را این طوری با ابزاری مثل ادامه تحصیل بدست بیاره. البته بستگی به هدف داره.
پست
سعیده، در مورد چیزهایی که نوشتی، حرف زیاد دارم. اگر اجازه بدی در اسرع وقت در یک پست مجزا بهش میپردازم.
ممنونم که نظرت رو به تفصیل برام نوشتی.
امین جان. در این مورد من هم یک چیزهایی نوشته ام که دوست دارم تو هم در موردش نظر بدهی. (البته میدانم که خوانده ای)
عنوانش را این چنین گذاشته ام: «در عصر پرواز داده ها، حفظ چاه نفت خیلی مشکل است.»
متشکرم.
یاور
پست
چشم یاور جان، در اسرع وقت اطاعت امر میکنم.
سلام امین جان
در مورد دکترا راستش خیلی برام عجیبه که چرا انقدر متقاضی داره. افراد خیلی زیادی رو توی همین دانشکده خودمون میشناسم که بیشتر از ۸ سال از عمرشون رو گذاشتن و همونجا هستن و یک تحزبه دست اول هم از صنعت و محیط بیرون دانشگاه ندارن.
قبل عید که داشتم میاومدم خونهمون پشت سرم دو نفر نشسته بودن که یکیشون دکترا میخوند و داشت استدلال سوم (هیات علمی شدن) رو میآورد. داشتم فکر میکردم این بنده خدا اصلن ندیده بیرون دانشگاه چه خبره پس چه جوری داره میگه که به هیات علمی شدن علاقه داره؟ این بعدن هم که هیات علمی بشه کلی گزینه دیگه رو میبینه و تازه میفهمه به خیلی چیزها اصلن فکر نکرده. بعد میخواد هی نق بزنه که دکترا دزدن و چقدر پول میگیرن، یا فلانی نصف ما کار نمیکنه و کارش مهم نیست ولی چند برابر ما داره حقوق میگیره و از این حرفهای احمقانهای که همین الان از اساتید خودمون میشنوم.
بعضی وقتها فکر میکنم نکنه تصمیم به ارشد خوندنم از سر تنبلی هست و دارم از کار فرار میکنم. الان بزرگترین مشکل من سر این تصمیم با خودمه. درسته خیلی دوست دارم دو سال بشینم کلی کتاب بخونم و با دست پر دوباره برگردم یا اصلن کنارش یک سری کارهای جالبی هم بکنم و ارتباطاتم رو قویتر کنم اما یک چیزی این وسط هست که میترسم ازش. این که از تنبلی دارم کارم رو رها میکنم و میرم دانشگاه. ولی بازم همونطور که گفته بودم توی اون پست تا خرداد قرار گذاشتم که تصمیمم رو عوض نکنم.
راستی الان داشتم سریال Better Call Saul رو میدیدم. تازه فصل جدیدش اومده. برکینگ رو که تموم کردی اگر فرصت داشتی این رو هم ببین. ساول توی سریال اصلی به نظرم بین حاشیه و مرکز داستان همش در حرکته و من فکر میکردم دیگه بعد از برکینگ بد چیزی نیست که انقدر باحال باشه. اما داستانی که اینجا تعریف میشه علاوه بر کامل کردن تصویر کلی توی ذهنت از سریال بهت نشون میده که چقدر داستانهای به ظاهر فرعی مهم هستن. این دو تا سریال شاهکار شخصیت پردازی و داستان نویسی و البته فیلمبرداریهای خلاقانه هستن.
پست
سلام بر امینِ عزیزم
منم از این تکنیک موکول کردن تصمیمها به یک زمانِ مشخص خیلی استفاده میکنم، بنظرم روش خوبیه، نمیشه توی تمامی لحظات همش ذهنِ آدم درگیر تصمیم باشه. هرچند اینجور مواقع برای من، ناخودآگاه این تردید توی پسزمینه ذهنم هست…
امین توی برنامم هست یه چیزکی هم برای ارشد خوندن بنویسم. بهرحال امیدوارم در آینده از تصمیماتت راضی باشی.
راجع به معرفی سریال هم ازت خیلی خیلی ممنونم. راستش این اولین سریالی هست که من دیدم و با این حساب توقعم رفته بالا و خودم هم خبر ندارم. 🙂 خوب شد یه جایگزین خوب بعد از Br Ba هم بهم گفتی!
شاید برات جالب باشه امین که من هر قسمت رو دوبار میبینم. یعنی روزی نیم ساعت میبینم. روز اول تا دقیقه ۳۰ و روزِ دوم از دقیقه ۱۵ تا ۴۵٫ و این چندین هفتست که هر روز ادامه داره.
دیگه اینکه، خیلی مخلصیم. 🙂
نمیدونستم خودتون دارین دکترا میخونین. یه خورده تو ذوقم خورد.
اما کلا متن خوبی بود.
به نظرم، اسکار بدترین استدلال هم به “اگر فاصله بیفته بعدا نمیتونم!” تعلق میگیره.
فقط درس بخونید . چه زمانی کار میکنید چه زمانی که مشکلات پیرامونی دارید و به حساب هرچیزی که برایتان استدلال میاورند شما ادامه تحصیل دهید . زمان برای هر کس متناسب با شرایطش متفاوت با دیگران است . اینطور نشه که عمری از شما گذشته باشد و بگویید ( ای کاش ) ادامه تحصیل میدادم . در حین اینکه در راستای اهداف متفاوت زندگی قدم برمیدارید درستان را بخوانید . به مزخرافات دیگران هم گوش ندهید فقط درس بخونید چه پشت هم سرهم به صورت سری یا با وقفه کوتاه به صورت موازی با زندگی . فقط بخونید تا تهش برید . بگونه ای که دیگران به شما لقب دیوانه دهند فقط درس خونید .
پست
سلام جناب مهدوی مقدم.
سه حالت ممکن است:
۱- شاملِ بند نهایی هستم.
۲- خودم حرفی میزنم که به آن عمل نمیکنم.
۳- لزوما هر آغازی را پایانی نیست.
سلام آقا امین ، خوبین ایشالا ؟!
یه سوال برام پیش اومده ، شما که انقدر خوشگل مسائل بالا رو توضیح دادین میخواستم بدونم خود شما چرا دارین دکترا میخونین ؟