نوشته های من درباره تفکر سیستمی در سایت متمم (تمرینها و پروژه پایانی)

نوشته های خودم در درسهای تفکر سیستمی سایت متمم را اینجا تجمیع کرده ام، در هر مورد علاوه بر لینکی که قابل دسترسی برای اعضای سایت متمم است، لینک قابل مشاهده برای بزرگوارانی که عضو متمم نیستند را هم آورده ام. 

 
 
برای درس “تفاوت رویداد و روند” سه تا نکته به ذهنم رسید، یک چیزی در مورد قیمت دلار نوشتم، یک برنامه ویدئویی پیشنهاد دادم و یک شعر هم از سعدی به ذهنم رسید.
 
 
 
 
برای درس “محدوده اثر و افق زمانی”، چیزهایی در جواب به این سوال نوشته ام:
“آیا اصرار والدین به گرفتن نمره­ های خوب در دروس حال حاضر دبیرستان و شرکت­ در آزمون­های موسسات مختلف (و کلاس­های تست) و عدم وقت گذاشتن دانش آموزان برای آنچه به آن علاقه دارند باعث رضایت می­شود؟”
 
 
 
 
برای درس “اثر مار کبری”، یک تجربه شخصی از فعالیتم در یک شرکت خصوصی در صنعت نفت (حفاری) را بیان کرده ام. شرح داده ام که چگونه تصمیم بر کاهش هزینه های واحد برون سپاری منجر به اعلام عدم انطباق رزوه شلنگ هیدرولیک با محصول توسط واحد عملیات (پیش از انجام عملیات سر دکل) شد.
 

 

 
 
برای درس “هدفهای ضمنی”، به این سوال جواب داده ام: “چرا ایرانیها انقدر کم کتاب می خوانند؟”. در این نوشته درباره منطق مردم برای کم کتاب خواندن نوشته ام.
 
 
 
برای درس “تفاوت نگاه تحلیلی و نگاه سیستمی”، یکی از مشاهداتم در محل کارم را مثال زده ام.
 
 
 
برای درس “نظریه علمی یا واقعیت آماری” هم از مفاهیمی که از کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلاسر آموخته ام، مثالی زده ام. 
 
 
 
 
در نهایت هم پروژه پایانی من در جواب به این سوال بوده است:
“فرض کنید در جامعه‌ای فرضی هستید که می‌خواهید در آن، سیستم آموزشی را از نقطه‌ی صفر، طراحی و اجرا کنید.
چه نکاتی را در طراحی دبستان (شش سال اول)‌ لحاظ می‌کنید تا دانش آموزان آن مدرسه، با تفکر سیستمی عجین شده و رشد کنند و مفاهیم و ارزش‌های تفکر سیستمی، در ذهن آنها نهادینه شود.”
برای ارائه بهتر مطلبم، علاوه بر فضای کامنتهای سایت متمم، پروژه را به صورت فایل pdf هم آماده کرده ام. تفاوت فایل pdf و متن کامنت را در ابتدای کامنت سایت متمم شرح داده ام.

دیدگاه ها

  1. پریسا حسینی

    سلام امین جان
    راستش فکر می کنم متوجه شدی مدت زیادی هست که ذهن من درگیر تحلیل درست و به عبارتی تفکر سیستمیه.

    اگر بخوام یک مقداری کامل تر بگم، از اوایل ورود به دانشگاه یکی دو نفر از استادهای خوبمون همیشه اصرار داشتند که «حرف» احتمالا چیز خوبی نیست به این معنی که دقیق نیست. بهتره آدم با عدد حرف بزنه و معیار داشته باشه و اندازه گیری کنه.

    خب این بیشتر در حوزه فیزیک مطرحه. راستش وقتی با تفکر سیستمی آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که این موضوع می تونه زیرشاخه ی حوزه کلی ترِ‌ تفکر سیستمی باشه. درواقع ما وقتی تفکر سیستمی مدل ذهنیمونه، همه جانبه تر نگاه می کنیم. نگاهمون عمق داره، روندنگر هستیم و…

    من تقریبا یک ماهی میشه شروع کردم به مطالعه این درس و تقریبا الان آرکتایپ ها هستم، الان کندتر از قبل پیش میرم چون می ترسم به پروژه برسم. معمولا هفته ای یک درس مطالعه می کنم. و تا اینجا سعی کردم اغلب تمرین هارو انجام بدم، شاید به دلیل دانش کم مراجعه به کتاب های مختلف نکردم و بیشتر نگاه خودمو نوشتم.

    اصل مطلب: با توجه به اینکه تمرین هاتو خوندم و نگاه تحلیل گرایانه و سیستمی تو توی خیلی از پست هات دیدم خواستم بپرسم چه طوری میشه این نگاه سیستمی مدل ذهنیمون بشه؟ قطعا تمرین می خواد و نباید انتظار داشته باشم بعد از پروژه نگاهم سیستمی باشه اما چطوری آدم تمرین کنه؟ مثلا اینکه من یک دفتر گزارش داشته باشم و موضوعاتی که برمی خورم رو در اون بنویسم می تونه کمک کننده باشه؟ چه طوری آدم گام به گام پیش بره؟ یا چه کتاب هایی بخونم؟ کتابی که برای شروع بتونه ذهنمو درگیر کنه. تو اصلا خودت چطوری تمرین کردی؟ مثلا به نظرم تعریف دقیق مساله و مشکل یکی از مهمترین و اصلی ترین نکاته. خب برای همین موضوع چه طوری تمرین کنیم؟ شاید یک مساله از نگاه من شفافه و از نگاه دیگری نه. چه طوری میشه این رو سنجید؟

    ببخشید خیلی سوال پرسیدم و کامنتم طولانی شد. ممنونم خوندیش.

    ممنون میشم اگر فرصت کردی راهنماییم کنی.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      پریسا جان، سوالات سختی پرسیدی. راستش تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم. اینکه چی شد که من اینجوری نگاه میکنم به مسائل؟ نمیدونم. فقط این رو میدونم که این نوع نگاه به قبل از متمم خوانی من هم ربط داره احتمالا.
      اگر بهم فرصت بدی یکم فکر میکنم ببینم حرف بدردبخوری دارم بزنم یا نه. جوابش رو همینجا یا توی یه پست جدا مینویسیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *