فکر میکنم تغییر کردن، از نشانه های انسانِ زنده است. به گمانم کسی که با افتخار از ثابت بودن افکارش در گذرِ زمان میگوید، باید در یکی از دو کلمه عبارتِ فوق، نسبت به خودش شک کند. این تغییر در افکارِ ما آدمها، احتمالا با تغییر در اعمال و سبک زندگیمان هم همراه خواهد بود. …
کار نکن
نمی دانم چقدر با فضای دانشکده های پزشکی و دانشجوهای پزشکی آشنا هستید. فضای عجیبی است. توضیحات بیشتری نمیدهم و به همین عجیب بودن بسنده میکنم، بنظرم کسی که در آن فضا، خلاف جهت شنا میکند و به دنبال علاقه اش میرود، واقعا قابل تحسین است. این قسمت سری کار نکن را به پزشکی اختصاص داده …
فکر میکنم تمامی داستانهایی که کسی کاری متفاوت در زندگی انجام داده و مورد تحسین دیگران واقع شده یک سری خصوصیات مشترک دارد، در همه آنها فردی به دنبال علاقه اش رفته و در مسیرِ پیگیری آن علاقه، همت زیادی به خرج داده و ماحصل این پشتکار و علاقه به آن مسیر باعث موفقیت های بیرونی …
کسی که این قسمت کار نکن را به او اختصاص داده ام، از بقیه افرادی که به آنها پرداخته ام، شناخته شده تر است. رضا امیرخانی یکی از موفق ترین نویسندگان ایرانی است. رضا امیرخانی، تاکنون ۱۱ کتاب نوشته. من هر کدام را حداقل یک بار خوانده ام. آثارش به زبانهای دیگر هم ترجمه شده و …
در این قسمت قرار نیست در مورد فرد جدیدی بنویسم. البته اولش قرار بود این کار را برای این هفته هم بکنم و سوژه اش را هم انتخاب کرده بودم، اما چیزهایی در مورد دو نفر از بیکارانِ قسمتهای قبلی “کار نکن” دیدم و شنیدم که بنظرم رسید بهتر است این قسمت “کار نکن” را به آن چیزها …
صالح سخندان، همان آقای خطای دید است. او نقاشیهای فوقالعادهای میکشد. نقاشیهای سهبعدیاش حرف ندارد و البته این مهارت را آموزش هم میدهد. مشخص است که صالح از کارش لذت بسیاری میبرد. او در حال زندگی کردن است و نه کار کردن. او پایش به تلویزیون هم باز شده. طراحی های تبلیغاتی هم میکند. نظر او در …
شایان شکرابی یک پزشک است. اما او راهی متفاوت از سایر پزشکان انتخاب کرده. شایان حالا پیانیست گروه موسیقیای است که آلبومش پرفروش ترین آلبوم در سبک خودش (تلفیقی) است. شایان در حال لذت بردن از مسیر است. دیگران هرچه میخواهند بگویند، او این روزها که “گروه دال” آلبوم گذر اردیبهشتش اینقدر خوب میفروشد و …
مریم حسن زاده (با نام مستعار مریم رها) فارغ التحصیل ارشد عمران شریف است. تا همین چند وقت پیش مشغول یک کار مهندسیِ به قول خودش “پشت میزی” بوده. موقعیت شغلی خوبی داشته و با معیارهای بیرونی موفق هم محسوب میشده. اما یک جایی در درونش ناراضی بوده و همین باعث شده بزند زیر روتین …