این همه شادی و ذوق برای یک گردهمایی دوستانه ۶۵۰ نفره؟ حقیقتا پدیدهای بسیار نادر است. آدمربای متمم به لطف مغناطیس قویاش انسانهای همفکر را گرد هم آورده و این پنجشنبه موعد قرار ماست. خوشا به حالمان: آقای محمدرضاخانِ شعبانعلی، عمرت دراز و پربرکت باد. حالم شبیه دلنوشتهای است که برای روز معلم امسال نوشتم: برای آقامعلم: محمدرضا …
روزنوشت
برنامهریزی هم حدی دارد دیگر.
-راهم را نمییابم، سرگردانم. مستاصل شدهام. +چقدر بد، امان از سرگردانی. چه میخواهی از راهت؟
چه آرزویی دارید که دوست دارید تا آخر امروز برآورده شود؟
میگویند سختترین شغل دنیا کارگری معدن است. داشتم فکر میکردم اگر
و البته روزی هم میرسد که ذائقهی لذت بردنت تغییر میکند. مانند گذشته از تماشای تلویزیون لذت نمی بری و حاضر نیستی تن به این اتلاف وقت بدهی. مانند گذشته از خوردن غذاهای رنگارنگ لذت نمی بری و صرفا به چشم سوختگیریِ مجدد به آن نگاه میکنی. مانند گذشته از پرسه زدن در میان مغازه …
۱ صندلی تک نفره روبروی دربِ وسط اتوبوس نصیب من شده است. داستان سوارِ اتوبوس شدن و بازرسیهای بین راهی مثنوی هفتادمن است اگر بخواهم بگویم، شاید روزی در موردش نوشتم. ۲ شب هنوز به نیمه نرسیده، اتوبوس در میانهی تاریکی بیابان توقف میکند، سه مرد از یک ماشین پراید پیاده شده و از همین درب …
کاش انرژی مثبتمان را به دیگران انتقال دهیم، کلیپ زیر را ببینید: