به گمانم، یک وقتهایی هم باید آرامتر حرکت کنیم و حتی اگر لازم شد توقف کنیم، نگاهی به دوروبرمان بیاندازیم و ببینیم داریم چه میکنیم. کجای این سفریم؟
بیخیال همۀ دغدغههای مدیریت زمان و بهرهوری و این حرفها، باید سرمان را بالا بیاوریم و از بالا به خودمان نگاه کنیم، ببینیم کجای داستانیم؟
به این تاملها نیاز داریم. اینکه فقط در حال دوییدن باشیم، میتواند نتایج ناخوشایندی به بار آورد. ممکن است ناغافل اشتباه برویم و فقط دلخوش باشیم که میرویم.
اگر غافل شویم، از فرطِ سرعت زیادِ زندگی به سطح خواهیم آمد و اعماق وجودمان تهی خواهد شد. باید همیشه چیزی در آن عمق باشد. ضروری است، خیلی ضروری.
و در این تاملات به آدمهای دوروبرمان فکر کنیم. احساس آدمها را لمس کنیم. قدر روابط را بدانیم.
قدر آن لحظهی نوشیدن چای و گپی گرم با رفیقی همراه را بدانیم.
بازی تمام خواهد شد. مسافری بیتوشه و بیخیر نباشیم.
دیدگاه ها
خوشحالم که برگشتی.
دلم برای پستهای امین آرامش تنگ شده بود.
لطفا به خاطر ما، کمی سریعتر مسافر
پست
دلِ من هم برای نوشتن در اینجا و خواندن چنین کامنتهای دلگرمکنندهای حسابی تنگ شده بود.
چشم. بیشتر خواهم نوشت.