عکسها و خاطره ها: کلاس عادت‌سازی، مدرسه ۱۰ و چیزهای دیگر

کلاس عادت سازی

یادم باشد روزی داستان کارنکن خودم را بنویسم.

از برق چشمهایم بنویسم وقتی کار نمی‌کنم، از ذوقِ آموختن، از شعفِ آموزاندن.

باید از چیزهایی که از آنها گذشتم هم بنویسم.

باید از دکل نفت بنویسم.

باید از دکتر شدن بنویسم.

از کمپرسور و نیروگاه هم باید بنویسم.

یادم باشد روزی داستان کارنکن خودم را بنویسم…

کلاس عادت سازی

مطالب مرتبط

چرا ترجیح میدهم مدرس کنکور و استاد دانشگاه نباشم؟

عکسها و خاطره ها: دکل، نفت، کارون و چیزهای دیگر

دیدگاه ها

  1. سمیرا شیری

    با سلام آقای آرامش
    قبل از اینکه سوالم رو مطرح کنم واقعا لازم میدونم از وبلاگ، مطالب ارزشمند، سری کار نکن هاتون که من رو واقعا به سمت هر چه بیشتر” کار نکردن” سوق داده سپاسگزار باشم. الحق و الانصاف وبلاگ شما از جمله وبلاگ هایی هستش که نمیشه واردش شد و حرف تازه‌ای نشنید.
    اما سوالاتی در ارتباط با عادت، چند وقتیه ذهنم رو مشغول کرده و وقتی دیدم شما در این زمینه کار کردید گفتم بهتره ازتون بپرسم.
    سوال من اینه که همه ی ما به تاثیر عادات مثبت در زندگی و توسعه‌ی فردی واقفیم و اینکه راه موفقیت بدون استمرار بر یک سری رفتارها و مداومت اونها عملا هموار نمیشه، اما اینجا یه مشکل پیش میاد، چیکار میشه کرد که این عادت ها زندگی رو به ورطه‌ی روزمرگی و تکرار نکشونه؟ آیا درسته عادت های مثبت رو در همه ی بخش های زندگی مستقر کرد و یه جورایی از زندگی یه مجسمه ی خوش نقش و نگار ساخت؟
    چه معیاری برای تشخیص نظم از تکرار وجود داره؟
    آیا برنامه‌ریزی یک روز از قبل و کارهایی که در اون روز باید انجام بگیره، روش مناسبیه؟
    و سوال آخر اینکه پومودرو و اصرار بر روش های اینچنینی درنهایت ما رو به یک ربات تبدیل نمیکنه؟
    ممنون میشم منو راهنمایی بفرمایید.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سمیرا، سلام
      از لطفت ممنونم و باید بدونی که از دیدن کامنتت واقعا خوشحال شدم.
      راجع به چیزی که میگی، چندجا یه چیزایی خوندم و یه تجربیاتی هم خودم دارم. اگر بهم اجازه بدی سعی خواهم کرد در اسرع وقت اینجا یا در سایت مدرسه ۱۰ چیزی در این مورد منتشر کنیم.
      ولی علی الحساب پیشنهاد میکنم اگر این مطلب از متمم رو نخوندی، حتما مطالعه‌اش کنی:
      https://goo.gl/bJeiKB

    1. نویسنده
      پست
  2. علی کریمی

    محمدجواد چه قدر لاغر شدی؟ 🙂
    ا ببخشید امین جان خاکی رفتم
    تبریک می‌گم امین.
    امیدوارم روزی دوستان باسواد و مخلصی مثل شما سکان صنعت آموزش مدیریت و توسعه فردی را به دست بگیرند.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      🙂
      خاکی رفتنو عشقه علی جان.
      از لطفت ممنونم. این تعابیری که بکار بردی خیلی سنگین بود و من هنوز در حال تلاش برای هضمش هستم: باسواد، مخلص، سکان صنعت آموزش. رحم کن به ما علی جان.
      امیدوارم دست از تلاش برنداریم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *