نه در ایران، که در بسیاری از کشورها، نظام آموزشی رسمی سعی میکند آدمهایی شبیه هم بسازد و تفاوتهای استعدادی آدمها درنظر گرفته نمیشود.
در همین مورد یک ویدئوی جالب دیدم که گفتم بد نیست با شما هم به اشتراک بگذارمش:
چرا باید تغییر کنیم؟ (از مطالب پروژه عادتسازی در مدرسه ۱۰)
چگونه نویسنده شویم؟ (یک برنامۀ ۱۰ هفتهای برای نویسنده شدن در مدرسه ۱۰)
دیدگاه ها
کاش ترس از قضاوت دیگران رو بگذاریم کنار،رها بشیم و با آرامش فکر کنیم که دقیقا چی از زندگی میخوایم.
من دانشجوی پرستاری هستم.با این که با تلاش تونستم تا اینجای کار موفق باشم اما ناراضی هستم.روزایی وجود داره که فکر میکنم حتی یه ثانیه دیگه هم نمیتونم ادامه بدم.خیلی خسته شدم.
چه کار میشه کرد؟
من الان در حالی دست هام رنگی هستن و پروژم رو تقریبا تموم کردم،اومدم یه استراحتی بکنم و به این ویدئو برخوردم؛با اینکه از نقاشی و طرح ایده های نو لذت میبرم و غرق میشم توش،ولی به عنوان یه نوجون جرئت ندارم به دیگران خواسته واقعی قلبم رو بگم چون خودم هم میترسم!
میترسم،نه به خاطر اینکه ممکنه با من موافقت نشه،ولی به خاطر اینکه ممکنه من تو کارم شکست بخورم.
تنها راهی که همه به دنبالشن و براش میجنگن در حال حاضر پزشکیه و پزشکی و پزشکی.با اینکه خودم هم فکر میکردم علاقه مندم به خوندن تجربی ولی نمیتونم شرایط پر استرس و افسردگی مدرسه رو تحمل کنم و همین اول کار انقدر تحت تنش قرار گرفتم که فقط به امتحانام
گفتم برید گمشید بابا!و به خودم اجازه دادم که توی اون شرایط خودمو گم کنم.و حالا که دارم خودمو پیدا میکنم میبینم خواسته های من خیلی با چیزی که انتظار میره ازم تناقض داره و این خیلی برام ناراحت کنندست.
همین الان هم سن و سالهام دارن برای ۲ سال بعد کنکورشون درس میخونن و من هیچ ایده ای ندارم که کلاس یازدهم پرتنش تر از امسال میشه یا نه.
نمیدونم!خیلی گیجم!خیلی میترسم!دعا کنید برام:)
چقدر شبیه من! 🙂 و البته خیلی های دیگه
امین جان سلام! اینجا ازت یاد کردم گفتم که نگفته نباشم 🙂
https://motamem.org/user-content/143135041
پست
سلام بر نجمه عزیز، خواهر بزرگ و بزرگوار بنده. 🙂
خوب کردی نگفته نذاشتی قضیه رو. 😉
ارادت داریم.