«بزرگترین کشف من در نسل آدمی این است که انسان می تواند فقط با تغییر در افکارش، زندگانیاش را تغییر دهد.»
ویلیام جیمز
در مورد اینکه برای تغییر، اول باید ذهنمان تغییر کند و ما آنی هستیم که فکر میکنیم و حرفهایی از این دست، حتما مطالب زیادی شنیدهایم، اما چیزی که مرا به نوشتن این پست ترغیب کرد این بود که این روزها هر چه بیشتر به دور و برم نگاه میکنم مصداقهای بیشتری برای اسیر بودن آدمها در زندانهای خودساختهی ذهنشان میبینم.
چه روزهایی که بخاطر افکاری تنگ، برای صاحب آن افکار و اطرافیانش به طرزی رنجآور شب میشود.
چه زندگیهای نزیستهای که میتوانست وجود داشته باشد، اگر زندانهای ذهنی آدمها نبود.
چه لذتها که میتوانست صدای خوش خنده را در خانهها بلند کند، ولی اسارت آدمها در ذهنشان مجالی برای این شادیها نگذاشت.
«انسانها هیچ وقت اسیر تقدیر و سرنوشتشان نیستید. آن ها اسیر افکار و ذهنشان هستند.»
دیدگاه ها
امین من فکر می کنم شاید بشه گفت نود درصد آدما اینی هستن که گفتی. وقتی از سر اتفاق بیشتر، فرصتی پیش میاد و همصحبت برخی از آدما میشم و میبینم چقدر مرکز کنترلشون بیرونیه چقدر طلبکار دولت و اجتماع و خانواده و فامیل و زن و شوهر و دوست پسر و دختر هستن حالت تهوع می گیرم. و اینکه چقدر همه منتظر نجات دهنده هستن.
فقط خدا رو شکر می کنم که من از همون اول که هنوز ذهن در حال تغییری هم نداشتم مرکز کنترلم درونی بود و الان که خیلی بیشتر و این زندگی رو برام بسیار آسون کرده و یه حال خوب نصیبم کرده.
نجات دهنده رو چه خوب گفتی معصومه
جامعه ای که منتظر معجزه است.
جامعه ای که انتظار افتخارشه!