راحتطلبی آدم را یاد تنبلی در مقام عمل می اندازد. اما من میخواهم راجع به راحتطلبی در انتخاب شیوهی اندیشیدن حرف بزنم. جملهی زیر را بخوانید:
حفظ یک عقیده و دفاع از آن، در مقایسه با تغییر آن، به انرژی و انگیزه بسیار کمتری نیاز دارد.
وقتی عقیدهات را عوض میکنی، مجبوری به دیگران پاسخ بدهی. تو را بازخواست میکنند که چرا قبلا چیز دیگری میگفتی و حالا حرف جدیدی میزنی. فکر میکنم آنها بیشتر از هر چیز نگران به چالش کشیدن شدن عقاید خودشان هستند، چون شما یک نمونه متناقض با عقیدهی آنها هستید.
البته پیش از آنها باید با خودت هم کلنجار بروی. این فرایند دردناک است، هم از درون و هم از بیرون تحت فشار خواهی بود. همین میشود که در بسیاری از موارد ترجیح میدهیم همان عقیدهی قبلی را توجیه کنیم و پا را از ناحیه امن ذهنمان بیرون نگذاریم.
ما راحتطلبیم.