برنامهریزی هم حدی دارد دیگر. بالاخره باید دست به عمل زد. باید آستینها را بالا زد و وارد میدان شد. من همیشه طرفدار عملگرایی بودهام.
حرف را که همه میزنند، خیلی هم خوب میزنند. چند ده میلیون منتقد و سخنور داریم الحمدلله. ما جزء آنها نباشیم.
بهتر است دست به کار شویم. تازه وقتی وارد گود شویم میفهمیم که:
دیوارها بلندتر از آنی هستند که بنظر میرسند!
اما با تلاش بیشتر، رویایمان را محقق خواهیم کرد. فردا از آنِ ماست.
پسنوشت
این روزها که ناشر، نسخه اولیهی اولین کتابمان را فرستاده و در حال رفع ایرادات نهایی هستیم، خیلی خوشحالم. گفتم شما هم در جریان باشید. 🙂
دیدگاه ها
امین جان درود بر شما. حقیر بچه خوزستان هستم اما بچه های ایران بخصوص مناطق محروم مانند سیستان را خیلی دوست دارم و آرزو دارم روزی این استانهای محروم نیز به پیشرفتی که حقشان است برسند. خوشحالم که بچه زابل هستی که همیشه با شنیدن اسم شهرت یاد شاهنامه فردوسی و رستم می افتم. آرزویم این است که روزی به شهرت زابل سفری داشته باشم و امیدوارم باعث سربلندی شهرت شوی. سایتی دارم به آدرس http://iranramisazim.ir/. میدانم سرتان مشغول کار است اما اگر لطف کنید سری به سایت تازه طراحی شده ی حقیربزنید و نوشته هایم را بخوانید ممنون میشوم. خواستم ببینم از نظر جنابعالی استعداد نویسندگی دارم یا نه؟ مدرکم ارشد مکانیک است. از نوشته هایم دو تا را که به نظرم بهتر هستند معرفی میکنم: ۱- اختلاف سلیقه یا اختلاف هدف ۲- فینال فوتبال آسیا و پرچم برزیل. امیدوارم موفقیتهای بیشتر شما عزیز را ببینیم. ان شاء الله.
امین آفرین
سلام
تبریک میگم با تاخیر
کی میتونیم کتاب را بخریم و اسم کتاب چیه ؟
پست
سلام
ممنونم، اسم کتاب “موبایل درمانی” هست.
فکر میکنم حداکثر ظرف دو هفته آینده امکان تهیه کتاب فراهم بشه و قطعا شیوه خرید رو از همینجا اعلام خواهیم کرد.
Pingback: چرا باید مغزمان را تبدیل به قورباغه پخته کنیم؟ - امین آرامش
امین جان خیلی خیلی ممنونم از انگیزه ای که دادی امیدوارم بلاخره یک روز( به شرط حیات) ( گرچه امیدوارم در همین روزها یا ماههای نزدیک) وبلاگم رو بزنم و با داشتن محتوای نسبتا مفید ، افتخار گرفتن قسمتی از وقت مفید شما رو داشته باشم.
در مورد گردهمایی متمم حقیقتش بلاخره در دقیقه ۹۰ ( سه شنبه ۲۴ ام ) ثبت نام کردم و نمی دونم ولی به وقت دیدار حضوری شاید یه خودافشایی کوچیک درخصوص تاخیر در ثبت نامم برای تو داشته باشم.
از اینکه دوستی مولف به دایره دوستانم اضافه می شود خوشحالم و امیدوارم به هدف گذاری هایت از کتابت برسی.
فقط امیدوارم در روز گردهمایی چندان غریب نباشم گرجه به لطف تو و باقی دوستان این را بعید می دانم.
امین بهت تبریک میگم. از اینکه دوستی دارم که آهسته و پیوسته داره تلاش میکنه و گام به گام موفقیت هایش را می بینم بهم انگیزه میده.
یه روز سری کار نکن رو راه انداختی که برام بسیار جالب و آموزنده بود. امروز کتاب نوشته ای. کتابی که از نامش پیداست باید مانند سری کار نکن منتظر محتوایی متفاوت باشیم. از این بابت کتاب نوشتنت را یک موفقیت می دانم که می دانم مانند برخی از نویسندگان هر چرندیاتی را به مخاطبانت عرضه نمی کنی. می دانم ابتدا از خودت این سوال را پرسیده ای که آیا این مطالب برای خواننده مفید خداهد بود یا نه؟
فردایت نمی دانم چگونه خواهد بود اما به احتمال بسیار زیاد موفقیت هایت بزرگ تر از امروز خواهد بود. ارزشمندتر و تأثیرگذار تر. چرا که چرا که تجربیات امروزت نتایج فردا را رقم خواهند زد. تحربیات حاصل از موفقیت های امروزت و شکست های احتمالی ات. با چنین تجربیاتی تقریبا بعید است موفقیت های آینده ات کوچکتر از امروز باشند.
خوشحالم از اینکه کسی که خودش همواره توصیه به پیدا کردن هدف و قدم گذاشتن در مسیر خودمان می کرد و توصیه می کرد کار نکنیم امروز خودش مثالی از کار نکردن است.
امین ما را در جریان حال یگانه بذار. امیدوارم زودتر خبر خوب شدنش را برایمان بنویسی.
پست
محسن جان، بابت لطفت بسیار ممنونم و خوشحالم که از اولین روزهای وبلاگ نویسی این افتخار رو داشتم که خواننده خوبی مثل تو داشته باشم.
بابت کتاب هم امیدوارم که چیز خوبی از آب درومده باشه و مورد توجه اهالی کتاب قرار بگیره. هم در محتوا و هم در قالب ارائه اون سعی کردیم کتابی متفاوت باشه.
مرسی که پیگیر حال یگانه هستی. 🙂 خداروشکر خوب شده و ما میتونیم با خنده هاش خوشحال باشیم.
مخلصم.
امین جان ;
اول بابت پستی که درمورد فرزند نازنین ات گذاشته بودی واقعا نمی دونستم چه حرفی بزنم که مناسب حال تو باشه به بزرگیت کوتاهی من در همراهی نکردن با لحظه ناراحتیت رو ببخش
دوم بابت شادی ای که از چاپ کتابت نصیب این روزهات شده خوشحالم امیدوارم همیشه تجربه های شادی ای از این دست و بالاتر از این رو داشته باشی و البته چاپ کتابت رو هم تبریک می گم.
سوم بازم مثل همیشه بابت نوشته های قشنگت از تشکر می کنم.
چهارم ای کاش به ما هم می گفتی که کتابت یک کتاب عمومی یا تخصصی ؟( شاید قبلا گفتی من احتمالا در جریان نباشم )
پست
وحید جان
اول از همه در جریان باش که صرف دیدن اسم تو در قسمت کامنتها لبخند بر لبم مینشونه و از این بابت از تو ممنونم که وقت میگذاری و برام مینویسی.
دوم بابت لطف و آرزوهای خوبت ممنونم. 🙂
سوم امیدوارم که به زودی شاهد نوشتن شما هم باشیم، کاملا مشخصه که وبلاگ نویسِ خوبی خواهی شد. امیدوارم به زودی شروع کنی و به من هم اعلام کنی آدرس وبلاگت رو.
چهارم اینکه نه، قبلا هیچ حرفی از کتاب نزده بودم و کتاب یک کتاب غیرداستانیه و اسمش هم هست “موبایل درمانی”.
راستی وحیدجان، شما پنجشنبه میای گردهمایی؟ مشتاق دیدارت هستم.
مبارکه امین جان از اینکه خوشحالی ات رو با ما درمیان میزاری ممنون.
برای من موفقیت دوستانم هیچ فرقی با موفقیت خودم ندارد. چون تعداد آدم های موفق دورو ورم زیاد می شود و همین انگیزه من را برای ادامه راه بیشتر می کند. خوشحالی ات را می فهمم. روزهای خوبی را میبینم حس می کنم و حتما خواهند آمد.
از اینکه دوست تو هستم احساس افتخار می کنم.
پست
چقدر حس خوب توی کامنتت هست معصومه. ممنون که هستی.
منم از اینکه دوست خوش ذوق و شاعری مثل تو دارم بسیار خوشحالم.
ز عمل کار برآید