میگویند سختترین شغل دنیا کارگری معدن است. داشتم فکر میکردم اگر پدر و مادر بودن را هم شغل درنظر بگیریم، سختیِ لحظاتی که یک پدر یا مادر بچهاش مریض است کم از هیچ سختیای ندارد.
این روزها که یگانه درگیر یک ویروس عجیب شده و بابت زخمهای دهانیاش از خوردن افتاده و کاری از دست ما برنمی آید من به خیلی چیزها فکر میکنم.
به حال آن والدینی فکر میکنم که بخش زیادی از وقتشان را در بخش اطفال و بیمارستان میگذرانند. کدام مدل ذهنی تسکیندهنده این والدین است؟ چه اندیشهای میتواند به آنها برای تحمل بار این همه رنج کمک کند؟
این فکرها آدم را به فکر کردن به فلسفه هستی و این همه رنجِ ناگزیرش هم میرساند. در چنین حالی، سخنهای مگوی زیادی از ذهن میگذرد.
بماند.
دوست دارم این غزل از حافظ که بیربط و باربط است را اینجا بگذارم:
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس
دیدگاه ها
امین جان نه مادرم و نه پدر اما به شدت حالت را می فهمم چون این تجربه ها را با برادرزاده و خواهرزاده ام داشته ام و وقتی حالشان خوب نیست تمام دنیایم خراب می شود به این خاطر که بچه ها بی آزارترین موجودات جهان اند وقتی ما نمی توانیم کاری برایشان بکنیم و خودشان هم نمی توانند خیلی دردناک می شود من از وقتی این کوچولوهای جدید خانواده مان را دیده ام فهمیده ام مادری و پدری کردن چه کار سخت و طاقت فرسایی ست و واقعا اگر فلسفه اش را ندانی و با آگاهی این کار را انجام ندهی کار بیهوده ای به نظر می رسد.
آلن دوباتن در کتاب سیر عشق در این باره خیلی خوب می نویسد. موجوداتی که وقتی یک ساعت آرام خوابیده اند انگار دنیا مال توست که آنها در آرامش اند وقتی غذا می خورند از اینکه می خورند خیلی خوشحالی وقتی گریه نمی کنند و خیلی چیزهای دیگر.
انشالله یگانه کوچولوی واقعا یگانه هر چه زودتر خوب شه.
پست
معصومه جان
لذت بردم از این دست نوشته پر از احساست.
دیروز که یگانه اومد و با خوشحالی گفت که «بابا دندونم دیگه درد نمیکنه.» نمیدونی چقدر خوشحال شدم. انگار دنیا رو بهم داده بودند. (یگانه فکر میکرد دندونشه که این درد رو ایجاد کرده و نمیتونه غذا بخوره.)
بابت دعای خیرت هم بسیار ممنون. 🙂
سلام جناب آرامش عزیز
قطعاً یگانه عزیز بهبودی کامل پیدا می کنه. خوشبختانه عارضه جدی و خاصی نیست و فقط کمی برای بچه آزاردهنده ست.
زمانی که پشت در اتاق عمل در انتظار طی شدن جراحی قلب باز پسر سه ساله ام (سینا) بودم مشابه شما فکر میکردم. واقعاً هیچ نیرویی قادر نیست کوهی از رنج و ناراحتی که توسط والدین در برابر مشکلاتی از این نوع که برای فرزندانشون تحمل میکنن رو از روی دوش اونها برداره.
ولی خوشبختانه عنصر زمان در اینجا نقش اصلی رو ایفا میکنه. در حالت عادی معمولاً این نوع مشکلات زودگذره و یگانه ها و سیناها دوباره برمیردن به روال زندگی عادی و بعد از اونه که عنوان سخت ترین شغل دنیا دوباره در اختیار عزیزانی قرار می گیرده که معدنچیان یکی از این گروه افراد هستند 🙂
پست
سلام بر جناب یگانه عزیز، طناز دوست داشتنی و قهار ما
من همیشه بهش میگم که «اوس کریم، جون هرکی دوست داری مارو با مریضی بچه امتحان نکنی.» امیدوارم گوش بده به حرفمون!
در مورد سینا هم، حتی تصور اون لحظات دل آدم رو میلرزونه. چه گذشته بر شما. امیدوارم رنج ها برای شما و سینای عزیز، کم باشه و خوشی زیاد.
واقعا دم این عنصر گرامی گرم! (زمان رو عرض میکنم) اگر زحمت فراموشی رو برای ما نمیکشیدند معلوم نبود چه بر ما میگذشت.
آقا ارادت داریم.
امیدوارم حال یگانه زود خوب بشه و به بازی ها و خوردن خوراکی هایش برسد.
امیدوارم زودتر لبخندها و قهقهه های از ته دلش پس از خوردن و کثیف کردن خودش را بشنوی.
امیدوارم زودتر تو و مادرش بتوانید با عشق و مهر و محبت و لبخندی از ته دل لباس لک گرفته از خوراکی هایش را تمیز کنید. هرچند ایمان دارم این روزها با عشقی سرشار از مهر و محبت و دلسوزی مراقبش هستید. داروهایش را به وقت می دهید و نوازشش میکنید و بهش لبخند می زنید.
از خداوند کریم می خواهم این درد و رنج را از یگانه و خانواده ات دور کند. هرچند معمولا بهترین و عمیق ترین آموخته ها از دردها و رنج هاست. اما در برخی از مواقع هرکسی دوست دارد از فرصت یادگیری بگذرد تا آن درد و رنج را تحمل نکند.
پست
محسن جان؛ ممنونم از نوشته پرمهر و احساست و دعای خوبت.
حالا البته وسط دعاهات یه جوری دعا نکنی که بعد که خوب شد همه چیز رو بهم بریزه ها! ؛)
مخلصم.
????
حواسم هست.
البته احتمالا خودِ یگانه تلافی این چند روز بیماری رو دربیاره. من مسئولیتی در این باره قبول نمیکنم.
گفته باشم همین حالا ?
سلام
خیلی ناراحت شدم.
به امید اینکه یگانه کوچولو سلامتی کاملشو به دست بیاره و شما هم آروم بشید.
پست
سلام
از اینکه زحمت کشیدی و برای فرستادن این انرژی مثبت دست به کیبرد شدی ممنونم. 🙂
انشاءالله هرچی زودتر حال یگانه خانم خوبِ خوب میشه.
پسر یکی از دوستان من هم این ویروس را گرفته بود، فکر میکنم الان فصلشه یا اینکه ویروسش پخش شده، الان بعد از تموم شدن دوره اش حالش کاملا خوبه.
پست
نگار عزیز، ممنون از کامنت امیدبخشت. 🙂
سلام
اگر درست متوجه شده باشم، اسم این بیماری “دست و دهان” هست و یک هفته طول میکشد و بهبود پیدا میکند، احتمالا به جز دهن دخترتون کف دست و پاش هم جوشهای ریز دردناک بزند، نگران نباشید، زود خوب میشود.
پینوشت: خواهرزادهام و چندتا از بچهها این ویروس رو گرفته بودند، که من هم مبتلا شدم، با این که بیماری بچههاست! تحمل دردش برای بچهها سختتر هست، مخصوصا موقع غذاخوردن.
پست
سلام لیلای عزیز
ممنون از کامنت دلگرمکنندهات 🙂
بله، از قرار معلوم همین ظرف یک هفته خوب میشه ایشاالله.
باز هم برای من بنویس دوست خوبم.
من وقتی این غزلو میخوندم یاد ویدیویی افتادم که خودت رو این غزل رو خوندی کوه رفته بودید فکر میکنم.
امیدوارم یگانه جان خیلی زود زود حالش خوب بشه.
پست
ممنونم پریسای عزیز
امین جان امیدوارم یگانه به زودی حالش خوب بشه و براش آرزوی سلامتی میکنم
پست
فوادجان، ممنون از آرزوی خوبت
امین جا ن
انشالله که زودتر یگانه خانم را بهبود پیدا کند و لبخند قشنگ روی لبهاش بیاد . این لحظات رو تقریبا هر پدر و مادری تجربه می کنند و جز رنجها ی بشری است که طاقت فرسا است . وقتی با تمام وجود پاره ای از تنت رنج می کشد و تو فقط نگاه میکنی . اما فرقش در داشتن کسی است که درد را می فهمد و حداقل ها رامی تواند برای تسکین فراهم کند. تصورش سخت است پدر و مادر که در اثر تنگ دستی نمی تواند جگر پاره خودشان را مداوا کندو هر روز شاهد زجر این لحظات طاقت فرسا هستند ،
نگاه انسانی زمانی معنای می یاید که رنج انسانی ناتوان را معنا کنی و تسکینی حداقلی بر دردها یش بیایی و تو که خود الگوی از این والایی هستی .
پست
حسن جان
میدونم که به عنوان یک پدر به خوبی این حس رو درک میکنی و اینهایی که نوشتی رو زندگی کردی.
واقعا حالت دردناکیه این استیصال. وقتی نمیتونی کاری بکنی در حالی که حاضری هرکاری بکنی!
از لطفت ممنونم حسن عزیز
پاینده باشی دوست خوبم
امین آرامش عزیز
خداوند سلامتی بده به یگانه نازنین و صبر و گشادگی سینه به شما و مادرش.
قلب من هم برای سلامتش یامن اسمه دوا و ذکره شفا می خواند…
پست
پرنیان عزیز
از دعای خیرت بسیار ممنونم
دیدن یادداشتهایی این چنین باعث دلگرمی منه.