تا جایی که من اطلاع دارم، وبلاگ یک پزشک، باسابقهترین وبلاگی است که هنوز هم به کار خودش ادامه میدهد. قطعا وقتی که علیرضا مجیدی در ۱۶ اردیبهشت ۸۴ اولین پست وبلاگش را مینوشت، فکرش را هم نمیکرد که ۱۲ سال بعد همین وبلاگ، او را به درآمدهای بسیار خوبی خواهد رساند و بزرگترین فروشگاه آنلاین آینده کشور (دیجیکالا) برای تبلیغ از همان وبلاگ شخصی او استفاده خواهد کرد.
در حال حاضر معمولا بین ۲۵ تا ۳۰ پست در هفته در یک پزشک منتشر میشود. رتبه الکسای ۸۰۷ ایران برای یک وبلاگ واقعا عدد شگفت انگیزی است.
فکر میکنم همه این نمودهای بیرونی، همانطور که خود علیرضا مجیدی هم میگوید، حاصل علاقهای است که او به نوشتن و پیش از آن مطالعه کردن داشته و دارد.
اما آیا او واقعا در تمامی این سالها، پرانرژی و باانگیزه بوده؟ این بخش از نوشته او در سایت یوزدیس را ببینید: (لینک اصل مطلب)
“خوندن برام یک «عیش مداوم»ه، نوشتن بعضی از پستها و البته نه همه اونها در وبلاگم، برام روحافزاست. بعضی وقتها که میشه آزادتر و عریانتر بنویسم و میبینم که چطور میتونم خواننده را با کنار هم چیدن عباراتی ساده و سنجیده تحتتأثیر قرار بدم، لذت میبرم. این طور وقتها گاهی تخیلم را به کار میگیرم و با خودم میگم با همین ابزار اگر آسودهتر و رهاتر بودم و دغدغههایی نبود، چه کارها که نمیتونستن بکنم.
زندگی رو ساده میگیرم، گاهی همه چیزی که برای احساس خوشبختی نیاز دارم یکی دو سکانس از یک فیلم خوب، یک خوردنی لذیذ، یک پاراگراف در یک کتاب ادبی، یک رویداد فناوری سطح بالا است.
با این همه وقتهایی هست که به کلی ناامید میشم، حس میکنم نوشتنم هیچ سودی نداره، در زندگیم هیچ کار معنیداری نکردم، کسی بهم اهمیتی نمیده، اما این طور لحظات و دقایق ناامیدی معلوم دیرپا نیستن. معمولا به فاصله کوتاهی، دوباره سعی میکنم برنامهریزی کنم.
خلاصه اینکه اگر بخوام کوتاه به سؤال اولت پاسخ بدم باید بگم که دوست دارم به وقت پیری و در انتهای جاده، وقتی به مسیر زندگیم نگاه میکنم راضی باشم و با خودم بگم که سبک زندگی خاص خودم رو داشتم.”
یادمان باشد ما انسانیم و حتی وقتی مسیر مناسبِ خودمان را هم پیدا کردیم، باز هم یک وقتهایی انرژیمان ته میکشد. این کم شدن انرژی و بیانگیزه شدن برای همه اتفاق میافتد، اما چیزی که بعضی آدمها را متفاوت میکند، مهارتشان در بازگشت دوباره و تلاش بیشتر و بیشتر است.
شما هم میتوانید داستان کارنکن خودتان را بسازید، روی لینک زیر کلیک کنید:
[maxbutton id=”2″ url=”http://bit.ly/2HkNgBV” text=”نقشه راه کارنکن” ]
دیدگاه ها
سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون
ازتون تشکر کنم و امیدوارم
باعث ایجاد انگیزه براتون بشه
امین جان
این روزها خیلی به این موضوع فکر می کنم که اگر سیستم آموزشی ما، خانواده ها و حتی خود ما، اینقدر علایق و آرزوهایمان را دستکاری و “استاندارد” ، نمی کردیم، شاید الان وضع خیلی از ما بهتر از اینی بود که در زمان حال هست. شاید اگر یاد گرفته بودیم وقتی به کاری عشق می ورزیم، پی همان را بگیریم، همان علاقه ما را به پول هم می رساند. داستان خیلی از ما داستان هدر دادن عمر و جوانی و علایقمان برای رسیدن به پول و خرج کردن پول برای یافتن علایق و اهدافمان است.
“یک پزشک” را دوست دارم و داستان الهام بخشی از نوشتن بود. ممنونم
پست
نیلوفر عزیز
متاسفانه همین است که میگویی. امیدوارم حداقل ما برای نسل بعدمان، بهتر عمل کنیم.
من هم از اینکه نظرت را به تفصیل برایم نوشتی، ممنونم.
سلام امین جان
ممنون از پست خوبت. برام جالب بود که علیرضا مجیدی هم گاهی از کاری که میکنه ناامید میشه و به عبارتی کم میاره. همیشه فک میکردم آدمایی در این سطح اصلا یه ذره هم شک به دلشون راه نمیده که باعث شده این همه پر انرژی باشن. جالبتر جمله آخر:اما چیزی که بعضی از انسانها را متفاوت میکند.در بازگشت دوباره و تلاش بیشتر و بیشتر است .
پاینده باشی
پست
محمدصادق عزیز، سلام
از لطفت ممنونم، خوشحالم که مورد توجهت بوده.