۷- ارزش زمان را با جریمه مالی به خودمان بفهمانیم
علی الظاهر ما تا برای چیزی پول ندهیم قدرش را نخواهیم دانست. وقتی برای انجام دادن کاری برنامهریزی کردیم، برای جریمهی عدم انجامش، یک مبلغی درنظر بگیریم. حتما هم آن جریمه را بپردازیم.
طبیعتا جریمه باید مبلغی باشد که از پرداختش دردمان بگیرد. این مبلغ برای هر کس، متفاوت خواهد بود. محل پرداخت جریمه را هم درست انتخاب کنیم. شاید اگر بدانیم قرار است تاوانِ اهمال کاریمان را با پرداخت پول به خیریه بدهیم، خیلی انگیزه برای عدم اهمال کاری نداشته باشیم. اگر هیچ چیزی به ذهنتان نرسید، پول را بیندازید دور یا آتش بزنید!
این روش برای من که خیلی موثر بود. شما هم امتحانش کنید، ضرر نخواهید کرد. ارزش زمان را باید به زورِ پول به خودمان بفهمانیم!
لطفاً آن را به من گرانتر بفروشید! (از آقامعلم)
۸- بیشتر با خودمان خلوت کنیم
از خودمان نترسیم. اگر از اینکه بنشینیم و با خودمان حرف بزنیم میترسیم و برای عدم روبرو شدن با خودمان به جمع پناه میبریم، فکر کنم یک جایِ کار میلنگد. بنظرم علاوه بر زمانهای موردی و بر حسب شرایط، بهتر است یک زمان مشخص در طول روز یا هفته را هم برای این کار درنظر بگیریم.
خودمان را رصد کنیم. داریم چکار میکنیم؟ کجای کاریم؟ پیشنهادِ من این است که آن دفتری که در عادت اول گفتم را در این خلوت همراه داشته باشیم و مکتوب فکر کنیم.
۹- از شر چیزهای اضافی خلاص شویم
هم در محیط فیزیکی و هم در محیطِ دیجیتال. آنقدر آن حسِ رضایتِ بعد از خلاص شدن از شرِ چیزهای زائد لذتبخش است که نگو. انگار همه آن لباسهای اضافهی توی کمد روی دوشت بودهاند و حالا که از شرشان خلاص شدی، از روی دوشت برداشته شده که اینقدر احساس سبکی میکنی.
لباسی که مدتی گذشته و استفادهاش نکردهایم را میتوانیم بدهیم کسِ دیگری استفاده کند. ظرفهای اضافیِ توی آشپزخانه را هم همینطور. آن انباریِ پر از وسیله (خصوصا توی شهرستانها) را میشود خالی کرد و از سبکی بعد از آن لذت برد.
آن همه فایلی که توی کامپیوترمان تلنبار کردهایم هم مصداق همان وسایل انباری خانه را دارد. از شرشان خلاص شویم تا دیگر رنگِ قرمزِ ناشی از کمبودِ جا روی درایومان را نبینیم.
فکر میکنم هر وسیلهای که به زندگیمان اضافی میکنیم، یک بخشی از ظرفیتِ ذهنیمان را هم اشغال میکند. هرچه با وسایلِ کمتری سروکار داشت باشیم، ظرفیت بیشتری برای پرداختن به موضوعات مهمتر در ذهنمان ذخیره کردهایم.