کار نکن، قسمت پانزدهم: بچه‌های استودیو آن “کار نکردنشان” را توسعه میدهند: حیاط شماره ۶۵

“استودیو آن” را که احتمالا یادتان هست، اگر نه، قسمت اول سری “کارنکن” را ببینید:

کار نکن، قسمت اول: استودیو آن

نگین و شقایق که با آن تلاش مثال زدنیشان، الهام‌بخشِ من در شروع سری “کارنکن” بودند، حالا چند وقتی است مقدماتِ یک کار جدید را هم فراهم کرده‌اند و حالا با یک شریک سوم، کافه‌ای زیبا را راه انداخته‌اند. آنها همین چند روز پیش کافه‌شان را افتتاح کردند. تازه کارگاه نجاری‌شان هم قرار است برقرار باشد و توسعه هم پیدا خواهد کرد. کلی هم برنامه‌های خوب برای آن دارند.

از قضا، سرآشپزِ این کافه جدید هم، “فیلِ سرآشپز” است. در مورد علی مروی، در قسمتِ چهارم سری “کارنکن” نوشتم:

کار نکن، قسمت چهارم: فیلِ سرآشپز

قرار است علی فقط غذاهای سالم برای مهمانان این کافه تدارک ببیند و خبری از فست‌فودها نخواهد بود.

این همه اتفاق‌های خوب حاصلِ زحماتی است که در ماه‌های گذشته کشیدند. حتما روزهای بسیار سختی را هم پشت سر گذاشته‌اند. هیچ‌کس تضمین نکرده که حتی وقتی دنبالِ علاقه‌ات بروی، سختی‌ای در کار نخواهد بود. اما نگین و شقایق با تلاشِ زیادشان از پس همه مشکلات برآمده‌اند و حالا روزهای بسیار خوبی هم در انتظارشان است. روزهایی پر از رویا و لبخند…

آیا ما هم حاضریم به دنبال رویای خودمان برویم؟

آیا حاضریم سختی‌های مسیر را هم تحمل کنیم؟

اصلا ما رویا داریم؟

صفحه اینستاگرام حیاط شماره ۶۵

پس‌نوشت:

اگر در تهران هستید، شاید بد نباشد سری به کافه‌شان بزنید و از نزدیک “کارنکردن”شان را ببینید.


شما هم می‌توانید داستان کارنکن خودتان را بسازید، روی لینک زیر کلیک کنید:

[maxbutton id=”2″ url=”http://bit.ly/2HkNgBV” text=”نقشه راه کارنکن” ]

دیدگاه ها

  1. Pingback: استودیو آن و اولین قسمت از سری کارنکن - امین آرامش

  2. Pingback: دانشیمنگاه - امین آرامش

  3. معصومه شیخ مرادی

    امین من اینجا رو یه دفه رفتم و حس خوبی بهش داشتم و حس خوبی بهم داد امروز که داشتم آدرس دقیقش رو سرچ می کردم سایت تو اومد بالا گفتم ئه اینکه امین خودمونه ، دیدم تو هم درباره شون نوشتی. کارت درسته. خواستم وسط روز یه خسته نباشید بهت بگم:)

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      خیلی هم خوب، لبخند لذت بخشی نشوندی روی لبم معصومه. دمت گرم 🙂
      اتفاقا ما هم رفتیم اونجا، خیلی زحمت کشیدن نگین و شقایق، خیلی خوشحالم براشون. امیدوارم روزهای بهتری هم در انتظارشون باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *