تصورش رو بکنید که شما میرید سفر، جاهای مختلف رو می بینید، با آدمهای مختلف دوست میشید و زندگی هم درجریانه…
این کاریه که ارشاد نیکخواه داره انجام میده. ارشاد یه مسافره. البته اولش نبوده، اونم مثل خیلی از ماها اولش فنی خونده و بعدش هم یه سری به MBA زده، اما هیچکدوم راضیش نکردن و راه افتاده که توی سفر خودش رو پیدا کنه.
برای درآوردن خرج سفرهاش، ارشاد کارهاش رو به صورت فریلنسینگ انجام میده. به مدد محتوای خوبی که توی سایتش تولید میکنه، حالا دیگه برای روزنامه شرق هم مینویسه.
نمیتونید تصور کنید چه اتفاقات خوبی برای ارشاد افتاده این روزها و دنبال کنندگانش چه اعتمادی به اون دارن. همین چندوقت پیش با پیشنهاد ارشاد، دنبال کنندگانش بیش از چهار میلیون تومن برای یه کار خیر به ارشاد دادند.
همین چند روز پیش هم ارشاد یه پست گذاشت و گفت که برای گرفتن عکسهای بهتر، میخواد یه دوربین خوب بخره و پولش رو از خوانندگانش قرض میخواد. اتفاق خیلی قشنگی افتاد، ظرف کمتر از چهار روز تمام اون سه میلیون و دویستی که لازم بود جمع شد. و این یعنی به مدد صفای ارشاد، قلبهای زیادی باهاش همراه شده…
مطمئنم اگر حتی ارشاد نمیگفت که این پول رو قرض میخواد باز هم این مبلغ جمع میشد، خود من هم در حد توانم توی این کار مشارکت کردم، چرا نکنم؟ من بیشتر از اینها بابت لحظات خوبی که ارشاد برام خلق کرده بهش بدهکارم.
همین چندروز پیش هم یه مجموعه آموزش عکاسی، اسپانسرش شد تا توی دوره آموزش عکاسی به رایگان شرکت کنه، من مطمئنم اتفاقات بسیار بهتری هم در انتظار ارشاده: نمایشگاه عکس، محتواهای بهتر و بهتر، درآمدهای خوب برای نوشتن، شادی، لذت و البته زندگی…
حالا خیلیا ارشاد رو میشناسن و کافیه قبل از اینکه بره یه شهر، بگه که قراره بره اونجا، حتما چند میزبان داوطلب خواهد داشت.
نکته ای که من در مورد ارشاد و آدمهای این تیپی فکر میکنم حتما وجود داره، مرگ آگاهیه، اینکه برای رفتن راه زندگی چه کاری از همه بهتره وقتی مرگ در همین نزدیکیه…
با ارشاد که آشنا بشین، شما رو همراه میکنه و کلی چیز جدید هم یاد میگیرین:
- کوچ سرفینگ
- هیچهایک
- زندگی در سفر
- کوله گردی
- بک پکینگ
- …
قرار نیست همه سفر کنند، اما قراره هر کدوم به شیوه خودمون، خودمون رو زندگی کنیم و “کار نکنیم”.
شما هم میتوانید داستان کارنکن خودتان را بسازید:
[maxbutton id=”2″ url=”http://bit.ly/2HkNgBV” text=”نقشه راه کارنکن” ]
دیدگاه ها
ارشاد! لعنتی! تو چقدر با ایمانی! ایمان به هدفت! ایمان به خودت!
امین آرامش، لعنتی تو دیگه چقدر خوبی! تو دیگه چقدر مومنی! ( ایمان به خودت و راهت و کارنکردنت)
کاش کاش کاش تمام آدم های منطقی ، مثل شما دو نفر مومن بودن. مهندس های خیلی خوبی تربیت می کرد این جامعه. آدم های خوبی تربیت می کرد…..
پست
ابوالفضل لعنتی، از لطفت ممنونم. امیدوارم بازم بهم سر بزنی. 🙂
با سلام،از مقاله خوبتون سپاس گذارم.موفق باشید.
Pingback: کار نکن، قسمت دهم: لبخندهایی به پهنای صورت نصیب کسانی است که "کار نکنند" - امین آرامش
وای من اینو الان دیدم. اصلن نمیدونی چقدر حالم رو خوب کرد. همچین چیزایی خیلی انرژی میده برای ادامهی راه.
پست
مخلصیم ارشاد جون، چقدر خوب که حالت رو خوب کرد. 🙂