طلا گرمی ۵ هزار تومن

۱

پیش از عید با ماشین به سمت مشهد راه افتادیم. قبل از حرکت، فلش مموری را با کلکسیونی متنوع پر کرده بودم. قبل از هر چیز آهنگ‌های دلخواهِ یگانه را ریختم توی فلش. بعد از این آهنگ‌های پاپ، علیرضا قربانی و همایون شجریان را همسفرمان کردم.

محمدرضا هم با ۶۰ نکته در مذاکره قرار بود در ماشین با ما باشد. جادی و علی بندری (پادکست چنل بی) را هم با خودم بردم.

این فلشِ نام‌برده قبل از سفر در پخش ماشین کار نمی‌کرد. یعنی قبلترش کار می‌کرد، اما از یک جایی به بعد کار نکرد. یک ویروسی به جانش افتاده بود و من هم فکر کردم ایراد از آن ویروس است که کار نمی‌کند. ویروس را کُشتیم! و با خیال راحت کلکسیون مذکور را در فلش با خودمان بردیم سفر.

هنوز به اول جاده مشهد نرسیده بودیم که ضدحالِ بزرگ به سراغمان آمد. بله. فلش باز هم در پخش ماشین کار نمی‌کرد.

کلی توی ذوقم خورد.

خودم را دلداری دادم و با کابل AUX یک چیزهایی از موبایل گوش دادیم و سعی کردم قضیه را فراموش کنم. گفتم برسم مشهد فکری برایش میکنم.

نخیر، فایده نداشت. کلی برای جمع‌آوری آن کلکسیون زحمت کشیده بودم و دلم شجریان و شعبانعلی می‌خواست.

کمربندی دامغان را نرفتم و رفتیم داخل شهر دامغان. یک مغازه فلش‌فروشی پیدا کردم و تمامی آهنگ‌ها را در فلش جدیدی ریختم. کار میکرد. ایراد از پخش نبود. کلی ذوق زده شدم. 🙂

تجربۀ قبلی‌مان پسته‌های کم‌کیفیت و گرانی بود که در کمربندی دامغان فروخته میشد و عهد کرده بودیم دیگر از دامغان پسته نخریم، اما همسایه این مغازۀ فلش‌فروشی داستان را تغییر داد. هم کیفیت و قیمت‌ها خوب بود و  هم برخورد صاحب مغازه. قیمت این پسته‌ها و بادام را هم به هزینه‌های فلش اضافه کنید. 😉

۲

قیمت فلش چقدر بود؟ دقیق یادم نمی‌آید. اما مطمئنم اگر دو برابر آن قیمت هم بود باز میخریدمش. احتمالا قیمت آن بیشتر از فلشی مشابه در نزدیکی خانه‌مان در تهران بود. اما مهم نبود. من در آن لحظه به آن فلش احتیاج داشتم.

قیمت فلش برای من تابع شرایطی بود که در آن قرار داشتم. اگر چند برابر قیمت متداول هم بود میخریدمش. قیمت فلش یک عدد مطلق نبود. نسبی بود.

۳

احتمالا مثالِ قیمت یک لیوان آب را شنیده‌اید. قیمت یک لیوان آب چقدر است؟

پیش از پاسخ به این سوال، باید بپرسیم قیمت یک لیوان آب در چه شرایطی جقدر است؟

قیمت آب وقتی در خانه‌مان هستیم و میتوانیم از شیر آب، لیوان را پر کنیم فرق می‌کند با شرایطی که در بیابانی لم‌یزرع هستیم و حاضریم کل کاغذهای مهرشده بانک ‌مرکزی (همان پول را عرض می‌کنم) را بدهیم تا یک لیوان آب دستمان بدهند تا نمیریم.

این را تسری بدهیم به سایر امور:

  • ارزش وقت ما نسبی است.
  • ارزش مهارت ما نسبی است.
  • ارزش محصول تولیدی ما نسبی است.
  • ارزش مدرکی که از دانشگاه گرفتیم هم نسبی است.

کاش بیشتر به این واقعیت‌ها توجه کنیم. عرضه و تقاضاست که قیمت‌ یک چیز را مشخص میکند. قبلا در مورد ربط این موضوع به بیکاری مهندسان چیزهایی نوشته‌ام که دیگر تکرارشان نمی‌کنم:

فکر کنم حالا دیگر نیاز به توضیح بیشتری در مورد عنوان این مطلب نباشد. بله، قیمت طلا هم نسبی است.

۴

پیش از این هم در مورد لزوم دانستن اقتصاد نوشته‌ام و در آنجا منابعی هم برای مطالعه در این خصوص معرفی کرده‌ام:

چرا باید اقتصاد بدانیم؟

۵

بابک هم مطالب خوبی در این مورد نوشته، این یکی را اول بخوانید:

نکاتی که از اقتصاد آموختم (قسمت اول)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *