چیزهایی در مورد تغییر: آهستگی، پیوستگی و الزام وجود نشانه های حداقلی

۱- ما مردم خنده‌داری هستیم، انتظار داریم وقتی یک سال در مسیر تهران به مشهد حرکت کرده‌ایم، ناگهان با فرارسیدن یک زمان مشخص و بدون دخالتِ ما، حالِ ما دگرگون شود و ناگهان سرمان را بالا کنیم و ببینیم شیراز هستیم! همینقدر ساده‌انگارانه و ابلهانه.

۲- اگر قبول کردیم قرار است خودمان تغییر را بیافرینیم، یادمان باشد که تغییر، آهسته اتفاق خواهد افتاد. انتظارِ تغییر ناگهانی نداشته باشیم. چه در خودمان و چه در دیگران. به قول شاعر:

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران

۳- درست است که تغییر، آهسته است، اما یادمان نرود که پیوستگی هم شرطِ دیگرِ آن است. با یک روز متفاوت زندگی کردن، چیزی ناگهان عوض نمیشود. باید مداومت هم باشد.

۴- اینکه نباید از دیگران و خودمان انتظار تغییر ناگهانی داشته باشیم قبول. اما نباید بهانه‌ای شود برای “هیچ‌کاری نکردن”. برای مقابله با این داستان، معیارهایی تعریف کنیم تا حرکتِ آهسته در مسیرِ تغییر را بتوانیم رصد کنیم. مواظب باشیم، به بهانه آهسته بودن تغییر، کلا فراموشش نکنیم.

۵- نمیشود با آچار به جان انسانها بیفتیم و پیچِ تغییرشان را بچرخانیم. تا خودشان احساس نیاز نکنند، همه نصیحت‌ها و سخنرانی‌های ما بی‌فایده خواهد بود. مواظب باشیم با انتظارِ تغییرِ زودرس در آنها، ذوق تغییرشان را کور نکنیم. حرکتهای ولو کوچکشان را تشویق کنیم و حرفی از راهِ درازِ پیشِ رویشان نزنیم.

۶- (پس‌نوشت)

مدتهاست به این باور رسیده‌ام که تقویم نمیتواند برای ما حالِ خوبی درست کند، این ما هستیم که میتوانیم برای خودمان و دیگران عید بسازیم.


بعد از خواندن این مطلب چه کنم؟

مطلب زیر را در مورد نحوه ایجاد تغییر آهسته بخوانید:

چگونه خودمان را برای تغییر آهسته راضی کنیم؟

دیدگاه ها

  1. Pingback: با بی انگیزگی چه کنیم؟ (2 نکته مهم برای مقابله با بی انگیزه بودن) - امین آرامش

  2. Pingback: نقش عادت ها در زندگی ما - امین آرامش

  3. معصومه شیخ مرادی

    تمام درد و رنج ما انسانها این است که هزاران جور استرس و درد و رنج را به خود راه می دهیم که بعدها به نقطه ای به نام آرامش برسیم غافل از اینکه چنین نقطه ای هیچگاه در دور دست ها نبوده یا معنای آن را خوب درک نکرده ایم تمام درد و رنج ما این است که آرامش و داشتن حال خوب را به عوامل بیرونی و از جمله تقویم ها نسبت می دهیم. مصیبت وارده این است که درک نمی کنیم داریم با چه مصیبتی زیست میکنیم در حالیکه مصیبتی وجود ندارد و خود آن را می آفرینیم به راستی چرا اینقدر در خلق شادیها توانمند نیستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *