آرشیو ماهانه: بهمن ۱۳۹۵

پزشکان، آینده و یک سری حرفها

پیش نوشت یک سری چیزها توی ذهنم بود در این مورد، گفتم اینجا بنویسمشان. خودم هم خیلی بر اعتبارشان تاکید ندارم. اصل مطلب اطلاعات آماری دقیقی از سرانه پزشک در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها ندارم. شاید بشود با یک جستجوی اینترتی به نتایجی هم دست پیدا کرد. اما فارغ از آن، به …

۱۲ کاربرد تلفن هوشمند

با ظهور تلفن هوشمند و سایر ابزارهای هوشمند، جهان فوق متصل (Hyper Connected) در سالهای آتی دور از تصور نیست. چه بهتر که ما با آگاهی از آنها استفاده کنیم و بیشتر از مزایای آن بهره مند شویم. در این نوشته به تعدادی از کابردهای تلفن های هوشمند که خودم آنها را تجربه کرده ام، …

کار نکن، قسمت هفتم: بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی؛ مریم رها

مریم حسن زاده (با نام مستعار مریم رها) فارغ التحصیل ارشد عمران شریف است. تا همین چند وقت پیش مشغول یک کار مهندسیِ به قول خودش “پشت میزی” بوده. موقعیت شغلی خوبی داشته و با معیارهای بیرونی موفق هم محسوب میشده. اما یک جایی در درونش ناراضی بوده و همین باعث شده بزند زیر روتین …

در گفتگو با مهشید: دانشگاه، مهندسین بیکار و چیزهای دیگر

پیش نوشت اول: واقعا در این دنیای سراسر عجله که آدمها برای نزدیکانشان هم وقت کافی ندارند (و البته معلوم هم نیست دقیقا در حال چه کاری هستند، چون همیشه در حال دویدن هستند و اکثر هم ناراضی اند از شرایط) وقتی کسی از خوانندگان برایت وقت میگذارد و نظرش را مفصل مینویسد نمیدانید چه ارزشی …

“دختر” و رضا میرکریمی

“دختر” را دیدم. فیلم به نظرم به اندازه دو کار دیگری که از میرکریمی دیده ام دوست داشتنی است. (“خیلی دور خیلی نزدیک” و “یه حبه قند”) فیلم “دختر” شعار نمیدهد، یک نکته کوچکِ قابل اجرا را به ما یاد میدهد. قطعا زیر پوست شهر مسائل دیگری هم هست، اما فیلم به سراغ پدر و دخترها رفته، …

دیرآموخته ها، خیلی خودت را جدی نگیر

برای خودم چیزهایی نوشته ام که زیاد بهشان سر میزنم: “…مرگ نزدیک است و صدای مامورِ اعلامِ پایانِ این ضیافت، از جایی همین نزدیکی به گوش میرسد. یادم باشد دنیا بعد از من نیز بر همین مدار و با همین سرعت خواهد چرخید. پس…” فایل دیرآموخته های آقامعلم را از لینک زیر دریافت کنید: دانلود …

داغِ پدر سخت است، خیلی سخت…

چند روزی از واقعه تلخ ساختمان پلاسکو گذشته. باورش خیلی سخت است که دیگر آن ساختمان نیست. متاسفانه روزهای ناخوشی در انتظار کسبه آن ساختمان و کسانی که آنجا کار میکردند هست. در کنار اینها به نظرم یک داغ است که تحملش از بقیه سخت تر است، داغی که تحمل سنگینی اش فرای طاقت داغداران …

درباره “مردان”، به همراه دو پیشنهاد برای دیدن

جنگ چیز بدی است. فکر نکنم هیچ آدم عاقلی خلاف این، چیزی بگوید. اما وقتی دشمن وارد خانه ات شده و اگر دیر بجنبی دست درازی به همه چیزت میکند، دیگر جایی برای ژستهای روشنفکری عجیب و غریب باقی نمی ماند. باید بروی به میدان و هرچه در توان داری برای دفاع بگذاری. از همان …