آنچه در دانشگاه به تو نمیگویند | برای تو که تازه دانشجو شده‌ای

۱۳ سال گذشت. از پاییز ۸۵ و روزهای آغازین زندگی دانشجویی من ۱۳ سال گذشت. 

حرفهایی هست که دوست داشتم کسی آن سالها به من میگفت. حرفهایی که شاید اگر آن سالها میشنیدم، کارهای متفاوتی میکردم. کارهایی را هم انجام نمیدادم. 

در این نوشته میخواهم از مسائلی بگویم که فکر میکنم توجه کردن به آنها میتواند روی مسیر شغلی‌ات تاثیر مثبتی بگذارد. این حرفها را احتمالا سر کلاسهای دانشگاه نخواهی شنید.

در ادامه چیزهایی خواهی خواند که شاید کمی عجیب و غیرمعمول باشد. پس بهتر است بدانی نسبت خودِ من با دانشگاه چه بوده. آن وقت بهتر میتوانی به حرفهایم فکر کنی.

من دانشگاه امیرکبیر درس خوانده‌ام. دو تا لیسانس گرفتم: هوافضا و مکانیک، در یکی شاگرد اول بودم. تنها کنکوری که به آن نیاز داشتم همان کنکور سال ۸۵ بود. ارشد و دکترا را بدون آزمون گفتند بیا بخوان.

من هم رفتم که بخوانم. ارشد را گرفتم، اما دکتری را در میانۀ راه رها کردم، آن زمینِ بازی را دوست نداشتم، باید عوضش میکردم. داستانش مفصل است و باشد برای بعد.

دو-سه سالی هم در صنعت نفت مشغول بودم و کاری مرتبط به رشته دانشگاهی‌ام داشتم. اما بعدها فعالیتهای شغلی‌ام به صورت مستقیم ربطی به تحصیلات رسمی‌ام نداشته.

این روزها از سویی در حوزه بازاریابی دیجیتال فعالیت دارم و از سویی معلمی میکنم، مینویسم و پادکست تولید میکنم.

این از داستان مختصر من و دانشگاه، مفصلش را هم می‌توانی لابلای مطالب همین سایت ببینی.

حالا برویم سراغ حرفهای من برای تو که تازه دانشجو شده‌ای. دانشجوی ورودی ۹۸٫

۱- احتمالا شغل آینده‌ات ربطی به رشته‌ات ندارد

شاید تعجب کنی، اما آمار میگوید در آمریکا هم سه چهارم فارغ التحصیلان دانشگاهی شغلی دارند که ربط مستقیمی به رشته دانشگاهی‌شان ندارد. 

این پدیده میتواند دلایل متعددی داشته باشد. از تغییر علاقه و ترجیحات افراد تا ایجاد شغلهای جدید و عقب ماندن دانشگاه.

تو به مرور عوض میشوی و ممکن است دیگر دوست نداشته باشی در زمینه‌ای که در ۱۸ سالگی انتخاب کردی، فعالیتت را ادامه بدهی. به مرور با شغل‌های مرتبط به رشته‌ات بیشتر آشنا میشوی و شاید بفهمی این، آن چیزی نبوده که به آن علاقه داری. هیچ اشکالی ندارد.

تازه به این داستان، این را هم اضافه کن که آن تصمیم در سن ۱۸ سالگی را ممکن است خودت نگرفته باشی. ممکن است آرزوی اطرافیانت بوده. ممکن است تحت تاثیر این و آن بوده باشی.

خلاصه که یادت باشد الزامی نیست در سالهای بعد به پای تصمیم آن آدمِ ۱۸ ساله بسوزی و بسازی. اینها را همین ابتدای راه بهتر است بدانی.

از طرفی ممکن است دانشی که در دانشگاه کسب میکنی، خواستاری در بازار کار نداشته باشد. برای بسیاری از رشته‌های دانشگاهی این احتمال کم هم نیست.

واقعا این‌قدر مهندس مکانیک و برق و شیمی و … میخواهیم؟ برای کدام صنعت؟

این همه ریاضی‌دان و فیزیک‌دان و جغرافی‌دان را برای کجا میخواهیم؟

از دلایل وقوع این پدیده که بگذریم، باید این را بدانی که ممکن است این داستان برای تو هم اتفاق بیفتد. پس در بند رشته دانشگاهی‌ات نمان. اگر دیدی لازم است، تجربه‌های غیرمرتبط به رشته‌ات را از دست نده.

ببین، خیلی خوب است که در آینده شغلی داشته باشی که مرتبط به رشته‌ات باشد، اما اگر نشد، دنیای به آخر نرسیده. شغل مرتبط به رشته‌ات تنها گزینۀ روی میزت نباشد.

احتمالا سوالت این است که پس چرا آمدم دانشگاه؟

نگران نباش. دانشگاه فایده‌های زیادی هم داشته و دارد. در ادامه خواهم گفت.

[مطلب مرتبط: شغل مناسب من چیست؟]

ما درخت نیستیم!

اگر جایی را که ایستاده‌ای دوست نداری، عوضش کن. به همین سادگی!

برای انتخاب مسیر شغلی، خودت را در بند رشته‌ای که در ۱۸ سالگی دوست داشتی نکن! به دنبال نیاز جامعه و شغل‌های پرتقاضا و البته علاقه‌ات باش.

در دورۀ طراحی مسیر شغلی از تجربیاتم به تو می‌گویم و با کمک تمرین‌های خودشناسی، کمکت می‌کنم که مسیر شغلی‌ات را به بهترین شکل بسازی.

۲- دانشگاه هدف نیست، گرفتن مدارک بالاتر هم لزوما کار خوبی نیست

ما فکر میکردیم پاس کردن استاتیک و دینامیک تنها کاری است که باید انجام دهیم. تو بدان که اینها اصلا کافی نیست.

اگر تصور میکنی دانشگاه قرار است چیزهایی به تو بدهد که به صرف اتکای به آنها، مشغول به کار شوی، در اشتباهی.

یادت باشد دانشگاه هدف نیست. ابزاری است در خدمت رساندن تو به شغل مناسب.

بر همین اساس، گرفتن مدارک بالاتر هم لزوما کار خوبی نیست. کار بدی هم شاید نباشد. مدرک بالاتر یک ابزار است. اگر در مسیر شغلی به کارت می‌آید حتما باید بروی سراغش، اگر نه صرفا وقتت را تلف خواهی کرد.

بیکاران زیادی از این وقتها تلف کرده‌اند، تو مثل آنها نباش.

اگر حواست نباشد، آنقدر درگیر رسیدن به مدارک بالاتر خواهی شد که یادت میرود از خودت بپرسی: چرا؟

چرا داشته باش برای ادامه تحصیل. و لطفا این چرا، رفتار گله‌وار نباشد. آنهایی که به دنبال دیگران در پی مدارک بیشتر و بیشتر رفتند، اوضاع چندان خوبی ندارند.

اما با این حال حواست باشد که تو باید به دانشگاه می آمدی. چیزهایی هست که فقط در محیط دانشگاه میتوانی به دست بیاوری.

[مطلب مرتبط: چرا ترجیح میدهم مدرس کنکور و استاد دانشگاه نباشم؟]

۳- شاگرد اول بودن لزوما چیز خوبی نیست

دنیا، دنیای بده-بستان است. هر چیزی که بدست می‌آوری، چیزی از دست خواهی داد. اینها را از کسی میشنوی که در کارنامه مقطع لیسانش برای تعداد زیادی از درسها نمره ۲۰ دارد. 

نمیگویم در پی نمره بالاتر نباش. حرفم این است که به این فکر کن آیا ارزشش را دارد که ۱۵ را تبدیل کنی به ۱۷ و ۱۹ یا نه؟

حتما میدانی که برای گرفتن ۱۷ شاید دو برابر و برای ۱۹، شاید چهار برابر باید زمان بگذاری.

بیا از یک واقعیت با هم حرف بزنیم. آن موسس فلان شرکت یا آن تاجر موفق شاید اگر همه تلاشش را هم بکند و برای این تلاش چندبار هم فرصت داشته باشد، شاید نتواند حتی از سد دینامیک رد شود، نمرۀ خوب که بماند.

اما اینکه من میتوانم کاری انجام دهم که او نمیتواند لزوما به معنی ارزشمند بودن کار من نیست.

تاکید میکنم که نمره بالاتر خیلی هم خوب است، اما یادمان نرود که دنیا بده-بستان دارد. نمره بالاتر را به چه بهایی گرفته‌ایم؟

و البته که شاید آن نمره بالاتر ما را طلبکار کند. طلبکاری‌ای که کسی نیست پاسخش را بدهد. گرفتن نمره بالاتر مهارتی است که شاید هر کسی آن را نداشته باشد، اما آیا این مهارت خریداری دارد؟ آیا در پی این مهارت خلق ارزشی وجود دارد؟

اگر حواسمان به این موضوع نباشد و تصور کنیم نمرات بالاتر یعنی درآمد بیشتر و زندگی بهتر، بدجوری توی ذوقمان خواهد خورد. سرخورده خواهیم شد.

فکر کنم توانسته باشم منظورم را برسانم. بگذار از این موضوع رد شویم.

[مطلب مرتبط: گزینه‌های خوب آدم را بیچاره میکند]

۴- شغلهای جدید را بشناس

۱۳ سال پیش که من وارد دانشگاه شدم، دنیا متفاوت از امروز بود. 

اینستاگرام هنوز تاسیس نشده بود.

تلگرامی وجود نداشت.

اصلا اندرویدی در کار نبود.

دنیا عوض شده. سرعت تغیرات دنیا بسیار بیش از گذشته است. شغلهای جدیدی به سرعت ایجاد میشوند و البته که شغلهای زیادی هم حذف میشوند. 

نسل لحاف‌دوزان و آژانس‌داران منقرض شده، نسل خیلی شغلهای دیگر هم منقرض خواهد شد. تازه یادت باشد ۱۳ سال بعدی شاید دو برابر ۱۳ سال قبلی تحول داشته باشیم.

۱۳ سال پیش با مدرک فوق‌لیسانسی میتوانستی عضو هیئت علمی دانشگاه دولتی شوی. امروز فارغ التحصیلان دکتری اکثرا بیکارند. نه جایی هست که بروند عضو هیئت علمی شوند و نه صنعتی مرتبط به این تحصیلات آکادمیک. و این یعنی افسردگی. و این یعنی رنج.

جالب است بدانی که در همین اوضاعی که دکترادارها بیکارند، شغلهایی هم هست که عرضه نیروی کار در آنها کفاف تقاضا را نمیدهد.

باید این واقعیات را در مسیر شغلی‌ات درنظر بگیری.

یعنی چه که در نظر بگیری؟

اولا باید بدانی چه شغلهای جدیدی وجود دارند؟ تقاضا برای کدامیک بیشتر است؟ کدام آینده‌دار است؟

در قدم بعد باید مهارتهای لازم برای آنها را کسب کنی.

سری به سایتهای کاریابی آنلاین بزن. از آنجا خواهی دید که به چه شغلهایی نیاز هست و آن شغل چه مهارتهایی نیاز دارد.

و البته یادت هست که قرار شد در بند رشته دانشگاهیت نمانی. 

[مطالب مرتبط: معرفی شغلهای جدید]

۵- مراجع آنلاین آموزشی را بشناس

امروز بی‌مهارتی، انتخابِ توست و نه اجباری برای تو.

میدانستی از هرجای ایران که هستی میتوانی به بهترین مراجع آنلاین آموزشی دسترسی داشته باشی؟

میدانستی گوگل آموزش آنلاین دارد؟

میدانستی در coursera و edx میتوانی بهترین منابع آموزشی دنیا را ببینی؟

یادت هست گفتم شغلهای جدید را بشناس؟ حالا میگویم میتوانی از درون خانه‌ات مهارتهای لازم برای این شغلها را هم کسب کنی. به لطف همین مراجع آنلاین آموزشی.

همه اینها به سادگی در دسترس توست. این یک دنیای جدید است. ۱۰ و ۲۰ سال پیش آموزش اینقدر در دسترس نبود.

شغلهایی که منتظر تو هستند و مهارتهایی که از درون خانه میتوانی یاد بگیری. خیلی خوب است، نه؟

[مطالب مرتبط: معرفی مراجع آنلاین آموزشی]

اهل یادگیری شو. یادگیری لذت‌بخش است. اگر لذتش را نمیچشی، حتما روش یادگرفتنت مشکل دارد. میتوانی تغییرش دهی.

۶- دنیای واقعی تلاش پیوسته لازم دارد

ای وای از این سیستم شبِ امتحانی.

اگر حواست نباشد دانشگاه و پاس کردن شب امتحانیِ درسها، یک بلای بزرگ سر تو خواهد آورد. اینکه باور کنی کل دنیا با این سیستم کار میکند: یک تلاش زیاد در یک بازه زمانی کم منجر به دستاورد خواهد شد.

این باور فاجعه است. دنیا اینگونه کار نمیکند.

برای رسیدن به دستاوردهایی که حال تو را خوب کند و به تعبیری موفق شوی، باید عادت کنی به تلاش پیوسته. حتی اگر این تلاش آهسته باشد.

کاش در این سالها فعالیت یا فعالیتهایی داشته باشی که مستمر انجامشان دهی. مثلا یادگیری مستمر یک زبان برنامه‌نویسی، کلاسهای ورزشی یا نمیدانم هر چیز دیگری که باعث شود در درازمدت به یک سری روتین وفادار باشی.

اینکه عادت کنی به تلاش آهسته و پیوسته و منتظر دستاوردهای شب امتحانی نباشی، لازمۀ حال خوب تو در سالهای آینده است. حال خوب شغلی‌ات و البته حال خوب در سایر جنبه‌های زندگی.

۷- فرق داشته باش

میدانی چند میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار در این مملکت داریم؟ 

اگر فقط آن چیزهایی را داشته باشی که آنها دارند، چرا تو نباید یکی مثل آنها شوی؟ یک فارغ التحصیلِ مدرک‌دارِ بیکار. 

آنها یک یا دو یا حتی سه مدرک دانشگاهی دارند، ولی مهارت ندارند. تو هم اگر فقط آن مدارک را داشته باشی همان داستان را تکرار خواهی کرد.

برای اینکه دستاوردهای متمایزی به نسبت دیگران داشته باشی، امروز باید کارهای متمایزی بکنی. باید چیزی داشته باشی که دیگران ندارند.

ببین، این طبیعی است که وقتی عرضه چیزی زیاد باشد و تقاضایی برای آن وجود نداشته باشد، کم‌ارزش خواهد شد.

وقتی این اصل ساده را درنظر بگیری، سراغ زمینهایی خواهی رفت که بازیگران زیادی ندارد، مثل برنامه‌نویسی و داده‌کاوی و باقی زمینه‌های پرتقاضا.

اگر همه دارند مدرک ارشد و دکترا میگیرند و تو هم یکی مثل آنهایی، فرق چندانی با دیگران نداری.

ببین چه کار متفاوتی میتوانی انجام دهی.

لطفا فرق داشته باش.

۸- تجربه، تجربه، تجربه

جمله کلیشه‌ای است، ولی خیلی دوستش دارم: کار عار نیست.

باور کن عار نیست. خصوصا در آن سنین دانشجویی که اصلا عار نیست.

در پی تجربه‌های متنوع باش. این تجربه‌ها به تو در شناخت خودت کمک زیادی خواهند کرد. یادت باشد بهترین تستهای شخصیت‌شناسی هم به اندازه تجربه واقعی به تو در شناخت خودت کمک نمیکنند.

برای خیلی‌ها پیش آمده که بعد از تجربه یک فعالیت، نظرشان در مورد علاقه یا عدم علاقه به آن عوض شده. 

چه بهتر که این تجربه‌ها در محیط واقعی بازار کار باشد. دوره‌های کارآموزی را دریاب. باور کن شاگردی کردن رسم خوبی بوده که حالا ورافتاده.

به کمک این تجربه‌ها، رزومه‌سازی هم خواهی کرد.

در شغلهای ابتدایی چندان به فکر دریافتی مالی نباش. دریافت تجربه در سالهای ابتدایی، در سالهای بعد اثرات مالی‌اش را خواهد گذاشت.

حتی اگر نرفتی سراغ کارهای بیرون از دانشگاه، فعالیتهای جنبی دانشجویی را از دست نده. برگزاری همایش، برگزاری نمایشگاه، کمک به نشریات دانشجویی و مسئولیتهای مختلف دیگری که میتوانی بر عهده بگیر.

خلاصه که زنده باد تجربه.

حالا یک پیشنهاد طلایی برایت دارم.

۸ هفته زندگی در کارنکن را تجربه کن، مهارت یاد بگیر و به بازار کار وصل شو:

۹- داستان آدمهای متفاوت را بخوان و بشنو

اگر به حرفهایم عمل کنی، تو یک آدم معمولی نخواهی بود. شاید از نظر بقیه رفتارهایت عجیب باشد. میانگین جامعه چندان اهل یادگیری و تجربه و آینده‌نگری نیست. تو قرار است چنین باشی و احتمالا خیلی پذیرایت نخواهند بود.

در این راه تو به انگیزه و ایده‌های جدید نیاز داری.

برای هر دوی اینها، علاوه بر حرفهای قبلی، پیشنهاد دیگری هم دارم: داستان زندگی آدمهای متفاوت را بخوان و بشنو.

شنیدن از داستان این آدمها به تو انگیزه میدهد، باور خواهی کرد که میشود کارهای متفاوتی کرد.

و البته از مسیر شغلی آن آدمها، ایده‌هایی برای مسیر شغلی خودت میگیری.

گفتگوهای من با آدمهایی چنین را میتوانی در پادکست کارنکن به رایگان بشنوی.

۱۰- مهارت‌‎های نرم حیاتی‌اند

مثالهایی از مهارت‌های نرم: مذاکره، تصمیمگیری، فن بیان، مدیریت زمان، مقابله با اهمال‌کاری و …

مهارتهای نرم، معمولا مهارتهایی میان‌فردی و درون‌فردی هستند.

دانشگاه هیچ تلاشی در جهت آموزش مهارت نرم به تو نخواهد کرد. اما بخش زیادی از مسیر آینده شغلی تو تابع سطح این مهارتها در توست.

خبر بدی است که اینها را دانشگاه به تو یاد نخواهد داد، اما خبر خوبی هم داریم. مراجع آنلاین آموزشی در دسترس توست و به کیفیت خوبی از این آموزش‌ها دسترسی داری.

در مورد مهارت نرم این را بدان که ممکن است تو خیلی از اینها را مهارت ندانی و تصور کنی اینها یک سری استعداد ذاتی‌اند. اشتباه بزرگی است. مهارت‌های نرم را دریاب. 

۱۱- رفاقت کن

از معدود فایده‌های غیرقابل‌جایگزین دانشگاه، همین ارتباطات انسانی است. آن را دست‌کم نگیر.

آدمیزاد جماعت برای داشتن حال خوب نیاز به روابط انسانی باکیفیت دارد. و چه جایی بهتر از محیط دانشگاه برای ساختن رفاقت‌هایی بادوام با آدمهایی هم‌سنخ.

افزون بر این لذتِ رفاقت، تو به لطف این ارتباطات، شبکۀ ارتباطی قوی‌ای هم خواهی داشت که بعدها در مسیر شغلی به آن نیاز داری.

یادت باشد هر چقدر هم که مهارت داشته باشی، ظرفیت دستاوردهایت از قدرت شبکۀ ارتباطیت فراتر نخواهد رفت.

این شبکه‌سازی در مسیر شغلی‌ات هیچ جایگزینی ندارد.

گفتم که مهارت یاد بگیر و تجربه کن. اما این را هم میگویم که بهترین مهارت‌ها و رزومه‌ها در نبود شبکه ارتباطی قوی به ثمر نخواهند نشست.

پس به فکر تعمیق رفاقت‌هایت باش.

۱۲- اقتصاد بخوان

در عمرت حتما دو تغییر بزرگ در قیمتها در سالهای ۹۱ و ۹۷ را تجربه کرده‌ای. حتما لمس کرده‌ای که چطور شاخصهای کلان اقتصادی، اثرش را بر زندگی روزانه مردم جامعه میگذارد.

من و تو باید بدانیم که چه نرخ ارز و قیمت بنزین و گازی به نفع آینده بلندمدت ماست؟

ما باید بدانیم ماشین اقتصاد چطور کار میکند. اگر ندانیم، سیاستمدارانِ بی‌خرد، به بهانه نفع کوتاه‌مدتمان، آینده‌مان را تباه خواهند کرد.

این یک مورد را خواهش میکنم بخوانی: کتاب «اقتصاد برای همه» از علی سرزعیم.

ضمنا خواندن اقتصاد به تو کمک میکند بدانی عرضه و تقاضا قیمت را تعیین میکند.

کاش این اصل ساده را در همان سالهای ابتدایی دانشجویی بدانی.

خواندن اقتصاد از این جهت اهمیت ویژه دارد که بدانی شغل آینده تو اگر در جهت ارزش‌آفرینی و بهبود اقتصادی نباشد، در درازمدت به خودت ظلم کرده‌ای.

تو که نمیخواهی چنین باشی؟ 

[مطلب مرتبط: پدران، مادران! ما نمی‌خواهیم کار کنیم!]

۱۳- والدین دلسوزند، ولی ممکن است آگاه نباشند

امان از دست والدین. البته شاید خودشان هم تقصیری ندارند.

مشکل اینجاست که والدین ما که به توصیه والدینشان عمل کردند و فقط درس خواندند احتمالا موفق شده‌اند. حالا با همان توصیه‌ها آمده‌اند به سراغ ما: «بچه فقط درستو بخون. هرچیز که بخواهی من برایت فراهم میکنم، تو فقط درست رو بخون.»

و امروز تو بهتر از من میدانی که اگر فقط درست را بخوانی لزوما خبری از شغل و درآمد نخواهد بود.

مشکل اساسی این است که نه والدین و نه ما نمیدانیم غیر از درس خواندن چه کارهایی میشود انجام داد.

کارهایی که ما را به درآمد و رضایت شغلی برساند را نمی‌شناسیم.

حالا چه کار کنیم؟ 

در قدم اول باید خودت راه‌های جدید را بشناسی و در قدم بعدی باید بلد باشی با والدین دلسوزت چطور برخورد کنی.

در مورد قدم اول و نحوه آشنایی با شغلهای جدید و مهارتهایشان حرف زدم. اما قدم دوم را هم بسیار جدی بگیر. تنش در تعامل با خانواده تو را از پای درخواهد آورد.

ضمنا به شدت مواظب آرزوهای آموخته شده باش. اینطور نباشد که سالها بعد سرت را بلند کنی و ببینی ناخواسته در پی آرزوی پدر و مادرت بوده‌ای و نه چیزی که خودت میخواستی.

والدین قطعا دلسوزترین افراد برای تو هستند، اما از روندهای بازار کار آگاهی ندارند. به نرمی از واقعیتهای جامعه برایشان بگو. راضی خواهند شد.

[مطلب مرتبط: ۸ نکته در مورد تعامل با اطرافیان در حین ایجاد تغییر در سبک زندگی]

۱۴- امید داشته باش، چون ناامیدی ‌”فایده” ندارد

اوضاع خوبی نیست در این سامان. اما تو میتوانی تصمیم بگیری که امیدوار باشی یا ناامید.

بحث بر سر درست یا نادرست بودن این امیدواری نیست. ناامیدی بی‌فایده است. رخوت می‌آورد.

حتی اگر درصد کمی برای بهبود شرایط خودت و جامعه میتوانی تلاش کنی، یعنی جایی برای امیدواری هست.

باور کن این انتخاب برای امیدواری هیچ ربطی به بلاهت ندارد، قصد موعظه و این داستان‌ها هم ندارم.

صرفا بهترین تصمیمی است که میتوانی در شرایط کنونی بگیری. امید، تلاش می آورد و تلاش، حالِ خوب. و محصول این تلاش و حالِ خوب تو و من احتمالا فردایی بهتر برای این سامان خواهد بود.

پس امیدوار باش و پرتلاش.

[مطلب مرتبط: من ترجیح میدهم امیدوار باشم]

۱۵- آینده از آن توست

داشتن شغلی رضایت‌بخش در ایران اصلا کار سختی نیست. باور کن اگر اهل تجربه کردن و یادگیری باشی کار و درآمد خوب فراوان است.

کافی است که بخواهی و البته آهسته و پیوسته تلاش کنی.

وقت کافی برای تجربه و یادگیری داری، مرجع آموزش هم در دسترس است. داستانهای موفقیت زندگی دیگران هم هست. چیزی کم نداریم.

آماده‌ای برای حرکت به سمت فردای بهتر؟

همه شرایط فراهم است. بسم الله. آینده از آن توست.


بعد از خواندن این مطلب چه کار کنم؟

۱- لینک مطالب مرتبطی که در لابلای متن بود را باز کن و آنها را بخوان.

۲- دوره آنلاین یادگیری اثربخش را دانلود کن و به کمک آن مهارت‌های جدید یاد بگیر.

پس‌نوشت

عکس ابتدای نوشته مربوط به همان سالهای ابتدایی دوران دانشجویی است. 

دیدگاه ها

  1. علی حق شناس

    سلام
    خیلی ممنون از مطالب عالی و پر بارتون
    من ۱۶ سالمه و امسل یازدهم ریاضی فیزیک هستم دوست دارم در آینده در زمینه برق و الکترونیک درس بخوانم و فعالیت کنم ولی الآن یه مشکل بزرگ دارم راستش من از همون بچگی با قطعات الکترونیکی بازی می کردم و آروم آروم چیزای زیادی یاد گرفتم وقتی که بزرگ تر شدم کامپیوتر خریدم و با سرچ کردن در اینترنت دانشم رو خیلی بالاتر بردم و بعدش با چند تا از رفقای بزرگ تر از خودم که دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه صنعتی شریف هستند یه تیم کوچیک توی شهرمون تشکیل دادیم و شروع به ساختن چیزای الکترونیکی کردیم و من الآن در جایی قرار دارم که به سادگی میتوانم مدارات الکترونیکی طراحی کنم و یا اون ها رو تحلیل و عیب یابی کنم هنوز برای افزایش دانشم جای خیلی زیادی وجود داره ولی بین این دو راهی گیر کردم که آیا بروم دانشگاه و تحصیل کنم و یا کلا درس رو رها کنم و بچسبم به یادگیری و بالا بردن تجربم ؟
    آخه خیلی از دانشجو ها رو میبینم که وقتی ازشون یه سوال ساده می پرسی که دقیقا مربوط به رشته دانشگاهیشون هست جوابش رو بلد نیستند ، برای همین من واقعا ارزش دانشگاه رو درک نمیکنم و نمیدونم چرا باید دانشگاه بروم
    ولی الکترونیک و انجام کار های مهندسی رو اینقدر دوست دارم که حاضرم شب و روزم رو روی اون بزارم و بی خوابی بکشم همین یک ماه پیش یک پروژه مطرح شد که باید اون رو خیلی سریع به پایان میرسوندم و من به مدت دو هفته شب ها فقط ۴ تا ۶ ساعت می خوابیدم و کل وقتم رو روی پروژه تمرکز داشتم که خدا رو شکر نتیجه هم داد .
    راستش هدف آینده من اینه که کار آفرین بشم و تولید کنم .
    خواهش می کنم من رو راهنمایی کنید اوضاعم خیلی خرابه ، هیچ مشوق درونی برای درس خواندن ندارم??
    ممنون?

  2. هانی

    میخواستم تجربه های خودم رو بهتون بگم ..
    این دنیا جای آدم های پرو هست.باید بخواهید و عمل کنید و همه موانع رو مانند یک ماشین سنگین له کنید و به جلو برید..
    همه چیز مال ادم های پرو است.اونایی که حاضرن همه چیز رو به خاطر هدف رها کنندحتی عشق حتی پول حتی خانواده.. مانند سربازی که دنیایش را میدهد تا به هدفش برسد فرقی هم ندارد مسیحی باشد یا مسلمان یا بدون دین!
    .اگر ضعیف هستید پس قوی بشید ..
    چون اگر قوی نباشید .ما قوی ها شما را حذف خواهیم کرد..
    برای دانشجو های عزیز هم بگم که پیداکردن شغل
    دوتا بال میخواد که هر دو نیازه …
    یکی باور به اینکه عالی هستید و
    دوم اراده که درهر شرایط سختی تسلیم نشوید..
    اگر راهی پیدا نمیکنید آن را بسازید.

  3. هانی

    سلام.دیدگاه شما قابل احترام است.ادم ها براساس نیاز عمل میکنن شاید نیاز شما پول هست پس به علم اهمییتی نمیدین.شاید هم برعکس..تمام کارهای ما براساس نیازهای ماست.واین نیاز ها تغییر میکنه..در هر سنی شما به چیزی متفاوت اهمییت میدهید..وهمین یعنی تلاش و پیشرفت و زندگی..
    اما ۲ نکته وجود دارد.اول اینکه دانشگاه رفتن به درد کسی میخوره که همه زندگیش رو فدای علم کنه حتی اگر بهش پول ندادن.
    دوم اینکه علم بدرد ادم های باهوش میخوره که باعث پیشرفتش بشن نه اینکه مثل ایران هر ننه قمری یه مدرک به زیر بغلش زده…
    اگر اهل علم نیستین دانشگاه نرین!
    دانشگاه برای امثال مریم میزاخوانی و فروید خوبه اگر نیستین خب برین دنبال یک شغل..به همین راحتی..
    در اخر کاملا بانظر شما موافقم و حرفاتون بیدارم کرد..
    موفق و موید باشید…

  4. علی

    با عرض سلام و درود و خسته نباشید.
    داداش واقعا من نمیدونم چطور باید ازت تشکر کنم فقط دعا میکنم که به هرچی میخوای برسی و تو زندگیت همیشه شاد و در مسیرت موفق باشی. مرسی که هستی داداش

    1. نویسنده
      پست
  5. لیلا

    بنظر من آقایی که مکانیک و هوا فضا خونده خیلی به آسمون و کهکشان نگاه کرده و هدفش رو اونجا جستجو می کرده، بعلاوه با اون همه سابقه درخشان درسی، متاسفانه پول اولویتش بوده!
    این آقا واقعا زودتر از موقع و در مگام اشتباهی دنیا اومده! اما آیا باید تسلیم شد؟! نه! به فضای درون بدن نگاه کنید! فضای ناشناخته ای که تلفیق علم مکانیک، مهندسی پزشکی و نانو و بیو تکنولوژی چه دستاوردهایی می تونه برای نجات نسل بشر داشته باشه! در طول ۲۴ ساعت، ساعتهایی اختصاص بدین به تتقویت قوه تخیل و اینگه چرا من این راه رو رفتم؟ قراره با این اطلاعات چکار کنم؟ آیا همه ش بدرد من میخوره؟ یا فقط با ۲۰ درصد اطلاعات میتونم ۸۰درصد پیشرفت کنم اونم فقط با اجرایی کردن یک ایده!

  6. آریا

    سلام استاد خوب هستید؟! امیدوارم که خوب باشین. من نوجوان ۱۷ ساله هستم و از بچگی به این علاقه داشتم که در آمریکا زندگی کنم و در سریع ترین زمان ممکن به آنجا مهاجرت کنم از آنجایی که خیلی به موزیک علاقه داشتم مهارت های خودمو در ترانه نویسی و رپ خوانی پرورش دادم و همچنان هم روش کار میکنم ولی (بخاطر نداشتن اعتماد به نفس کافی و همچنین نداشتن سرمایه برای ضبط آلبوم موسیقی) فعلا نتونستم فعالیتی در این زمینه بکنم، به دنبال مهارتی بودم که بشه ازش پول در آورد و توی سایت فریلنسر دات کام دیدم که یکی از کار های که خیلی تقاضا توش هست و کارفرما ها خیلی بهش بها میدن برنامه نویسی و توسعه وب هستش. منم تصمیم گرفتم فعلا وارد این حوزه بشم. بنظر شما آیا انگیزه پول به تنهایی باعث رسیدن به درآمد از یک حوزه ای میشه؟ آخه من کلا به کسب دانش در این زمینه علاقه ای ندارم، تنها انگیزه ای که به من در این حوزه هستش این است که درآمد در این مسیر و تقاضا زیاده. به کاری که میکنم دوست دارم توش انرژی باشه و بتونم تخلیه اش کنم. من فعلا خیلی نگران آینده ام هستم چونکه از یک طرف خانوادم اصلا منو حمایت مالی نمیکنن و میگن فقط روی تحصیلات هزینه میکنیم. با وجود این سختی من دوره آموزش توسعه فول استک وب رو تهیه کردم. خانوادم اطلاع کمی در مورد آینده و موفقیت دارند و فقط می‌خواهند مرا با تصمیماتی که برای زندگی من میکنن به یک فرد بدبخت و سرشکسته توی آینده تبدیل کنن و کم کم منو به مسیر یاس و امید نداشتن برای زندگی قرار بدن. میشه منو راهنمایی کنین که چطور خانواده ام رو قانع کنم ک با آینده من کاری نداشته باشند؟ من طوری با خانواده ام کلا متفاوت هستم که انگار اصلا باهم خانواده نیستیم و اصلا کلا بهم نمیخوریم. ولی به هر حال زندگی خودم است نه آنها به کسی اصلا نباید زور کرد که باید مثل خانواده خودمون رفتار کنی. من به اندازه ای به کاری که میکنم علاقه قلبی دارم که اگر در آینده به این مشغول نشوم هیچ رضایتی از زندگی برام ایجاد نمیکنه و تقریبا منو به مرض نا امیدی از زندگی و تلاش برای خودکشی میکشونه..
    من الآن خیلی تو شرایط روحی بدی هستم اگه میشه منو راهنمایی کنین تا با خانواده ام کنار بیام.

  7. علی کاظمی

    سلام آقای امین آرامش خیلیها میگن که مسیر موفقیت و سعادت صرفا از دانشگاه نمی گذره درمورد تجربیات دوران دانشگاه و دانشجویی شما توی وبسایت شما خواندم پس لطفا این متن رو تجزیه و تحلیل کنین
    و ممنون از شما بابت وبسایت و فضای مجازی پویای شما……..

    تحصیلات دانشگاهی روی تصمیم گیری به موقع و صحیح بسیار تاثیر دارد این نظر من نیست و درتمام دنیا اثبات شده و من نمیتونم بگم که یک نفرم و واسه خودم فلان برداشت را کردم
    چرا بیش از ۹۰ درصد افراد موفق جهان تحصیلات دانشگاهی دارن اگر تحصیلات خیلی واسه خوشبختی و موفقیتت مهم نیست پس چرا قریب به اتفاق افراد موفق جهان تحصیلات عالی دارند؟و حتی گفته میشه که بیل گیتس و مارک زاکربرگ از ترک تحصیل کردن پشیمان شدند
    تحصیلات دانشگاهی روی درست فکر کردن یک شخص بسیار تاثیر دارد درکل اینجوری هست که بدون مدرک تحصیلی و به صرف نرفتن به دانشگاه پای شما در زندگی به سنگ میخوره حتی اگر بخواهید کار غیر مرتبط با تحصیل انجام بدید مثلا شما اگر میخواهید یک مکانیک خودرو شوید حتما باید یک رشته دانشگاهی بخوانید تا در زندگی به یک جایی برسید یعنی اینطوری بگم
    باید در محیط دانشگاه رشد کرد و ما حصل تجربه تحصیل در دانشگاه و محیط دانشگاه رکن اساسی خوشبختی است …….چرا که این دنیا دنیای بهره وریه و با دنیای دیروز فرق داره تا مدیریت پروژه بلد نباشید حتی با درامد مناسب بجایی نخواهید رسید یعنی شما باید یاد بگیرید که به تمام مراحل زندگی و امورات روز با دید پروژه نگاه کنید

    عدم رفتن به دانشگاه:بدبختی:بی پولی:گرسنگی:طرد شدن از اجتماع:خواری:ازدواج نا موفق:مرگ بد:عاقبت نابخیری:مورد هتاکی قرار گرفتن:ندانم کاری بی مورد

  8. علی کاظمی

    سلام آقای کلانتری ممنون از شما بابت وبسایت و فضای مجازی پویای شما……..بنده درخصوص مدرسه و تحصیلات دانشگاهی در وبسایت شما خواندم آن قسمت که نوشته اید اگر هنوز گرفتار مدرسه و دانشگاه هستید…..
    و ایراد هایی میتوان به آن وارد کرد
    تحصیلات دانشگاهی روی تصمیم گیری به موقع و صحیح بسیار تاثیر دارد این نظر من نیست و درتمام دنیا اثبات شده و من نمیتونم بگم که یک نفرم و واسه خودم فلان برداشت را کردم
    چرا بیش از ۹۰ درصد افراد موفق جهان تحصیلات دانشگاهی دارن اگر تحصیلات خیلی واسه خوشبختی و موفقیتت مهم نیست پس چرا قریب به اتفاق افراد موفق جهان تحصیلات عالی دارند؟و حتی گفته میشه که بیل گیتس و مارک زاکربرگ از ترک تحصیل کردن پشیمان شدند
    تحصیلات دانشگاهی روی درست فکر کردن یک شخص بسیار تاثیر دارد درکل اینجوری هست که بدون مدرک تحصیلی و به صرف نرفتن به دانشگاه پای شما در زندگی به سنگ میخوره حتی اگر بخواهید کار غیر مرتبط با تحصیل انجام بدید مثلا شما اگر میخواهید یک مکانیک خودرو شوید حتما باید یک رشته دانشگاهی بخوانید تا در زندگی به یک جایی برسید یعنی اینطوری بگم
    باید در محیط دانشگاه رشد کرد و ما حصل تجربه تحصیل در دانشگاه و محیط دانشگاه رکن اساسی خوشبختی است …….چرا که این دنیا دنیای بهره وریه و با دنیای دیروز فرق داره تا مدیریت پروژه بلد نباشید حتی با درامد مناسب بجایی نخواهید رسید یعنی شما باید یاد بگیرید که به تمام مراحل زندگی و امورات روز با دید پروژه نگاه کنید

    حال شما بفرمائید نظر شما چیه؟

    جناب آقای شاهین کلانتری
    ممنون میشم اگه جواب بدید به این متن

    1. بدون نام

      من مخالف نظر شما هستم این که میگی دانشگاه نرفتن بدبختی و بی پولی میاره بسیار اشتباه افراد زیادی رو من دیدم که دانشگاه نرفتن ولی موفقن استیو جابز شرکت اپل در ۱۶ سالگی ترک تحصیل کرد و از همون اول کار کرد ، مایکل دل موسس شرکت دل هم همینطور . دانشگاه رفتن خوبه اما نرفتن به اونجا بدبختی نمیاره موفقیت فقط از راه درس نیست

  9. بیتا

    سلام ، ممنونم بابت لطفی که دارید…
    من ۳۱ سالمه ‌و کارشناس ارشد پرستاریم
    از اول رشته تجربی رو دوست نداشتم
    الانم هرموقع میام سراغ کتابا و جزوه هام دوباره مثل قبل هیچ انگیزه ایی ندارم، و مجبورا شغل پرستاری رو دارم ادامه میدم…
    ولی عاشق رشته روانشناسیم، دوست دارم ارشد و دکترا بخونم ک بتونم مطب بزنم، از بس اذیت شدم توو درس و شغل پرستاری ک دیگه واقعا نمیخوام اینقدر امر‌و نهی شم…
    از اونور میگم من ۷ سال دوباره باید وقت بزارم ک دانشگاه بخونم و مطب بزنم و وقت زیادی ازم میگیره، بهتره برم یکی از دوره های مالی رو بگذرونم ک بازم میتونم درصورت موفق شدن درامد خوبی داشته باشم، از اون ور علاقه زیادی ب دوره ها و رشته های اینچنینی‌ندارم
    واقعا موندم بین چند راهی?
    اگه ممکنه راهنماییم کنید??

  10. ريحانه

    من چند وقت پیش اینجا کامنت گذاشتم و از ایمیلی ک به دستم رسید یادم افتاد.
    این که واقعا بگم هیچی از دانشگاه به دردم نخورد درست نیست.
    من بعد از این که بی خیال رفتن و مهاجرت کردن شدم، سریع یه رزومه نوشتم و فرستادم به دفاتر مختلف. من شاگرد اول دانشکده هنر و معماری بودم و تمام تلاشم رو کرده بودم …. و خدا رو شکر ظرف کمتر از یک هفته کار پیدا کردم.
    من مطمئنم اگر هرکس به نوبه خودش با استعداد هایی که داره تلاشش رو بکنه، حتما به رضایت قلب و خوشبختی درونی می رسه.
    لطفا کم نیارین!!!!

  11. گلنار

    سلام من ۱۶ سالمه رشتم ریاضی و فیزیک هست .هم به درس علاقه دارم هم به کار یعنی دوست دارم در کنار دانشی که یاد میگیرم حرفه ام بلد باشم .هدفمم دانشگاهی خوب است که قبول بشم فقط نمدونم اون موقع یا الان چجوری اون یادگیری کار و وارد جامعه شدن رو یاد بگیرم راهنمایی میکنین؟

  12. محمد

    سلام من ۲۰ اسلمه و رشته امار علامه درس میخونم. ترم ۵ هستم . من واقعا نمیدونم که از این چیز هایی که دارم یاد میگیرم قراره چجوری در شغل اینده م مثلا کارمند بانک . استفاده کنم . نظری در این مورد دارین ؟ من نمیدونم کدوم یکی از این درس ها به چه نحوی به من کمک میکنه و اینکه من معدلم ۱۵ هست و خیلی چیز هارو شاید کامل حتی یاد نگرفته باشم .

  13. ساناز کبیری

    سلام ممنون از اینکه تجربیات را گفتید…آخه منم ترم اول ارشد مددکاری ام….و واقعا تاحدودی استرس نمره و تحقیق و….داشتم ولی باحرفهاتون موافقم….

    1. مهتاب

      سلام وقتتون بخیر.من ورودی کارشناسی کامپیوتر هستم،و درگیر کلاسای کامپیوتری بیرون،به دنبال کار و مصاحبه کاری بودم این چند وقت اما هنوزم مطمین نیستم که ایا در کنار دانشجو بودن به کار‌ هم برسم یا ن ،و البته اون کار ربط به رشتم داره اما تمام وقت هست پاره وقت برای اون شغل در شرکتی تعریف نشده،بد جوری گیر کردم که چی کار کنم و اگرم برم سرکار چه طوری درسا رو هندل کنم.نظر شما چیه؟
      تشکر

    2. مهدی یغمایی

      عالی بود من دانشجوی مکانیک هستم پیشتهادم به همه دانشجویان این هست که حتما علمشون رو با کار کردن و شاگردی کردن نبدیل به عمل و یا تجربه کنن
      تجربه های جدید در کار های گوناگون

    3. اوین

      سلام وقت بخیر اقای ارامش مطالبتون خیلی عالیه کلی بهم انگیزه داده??.من ۱۹ سالمه پارسال کنکور دادم معماری قبول شدم ولی نرفتم بعدا خیلی پشیمون شدم و این سه ماه افسردگی گرفته بودم ولی الان دوباره می خوام کنکور بدم و مهندسی کامپیوتر بخونم و برنامه نویسی ‌کنم ولی هیچی از کامپیوتر نمی دونم به نظرتون میتونم تو این رشته موفق بشم؟ و دوم این که خیلی به طراحی لباس علاقه دارم حالا خیلی سر درگم شدم نمی دونم کدومشو انتخاب کنم ممنون میشم راهنماییم کنید?

      1. نویسنده
        پست
        امین آرامش

        سلام، لطفا این کارها رو انجام بده:
        قسمت مرضیه سیدصالحی از پادکست کارنکن رو گوش بده
        چندین قسمت هم مربوط به بچه های برنامه نویس و حوزه های مرتبط هست، اونها رو هم گوش بده
        کلیه مطالب نگرش کارنکن رو هم بخون

  14. عارف شمسي پور

    با عرض سلام راستش من ١٧ سالمه و امسال قراره که کنکور تجربی بدم در کل علاقه ای به شغل های مرتبط با تجربی ندارم و نمی دونم بر چه اساسی اصلا وارد این رشته شدم در کل توی منطقه ی ما جا افتاده بود که شاگرد اول ها دکتر بشن و ب این رشته برن از وقتی بود خانواده و مدرسه همه می گفتن که باید برم تجربی من هم چیزی اون موقع از این چیزی نمی دونستم ولی خب تو این دو سال کلا به این فکر می کردم که تغییر رشته بدم و از تجربی برم بیرون ولی خب با وجود جو موجود تو خانواده نمی تونستم این رو بگم الان هم که قراره واسه کنکور بخونم یجورایی دارم عذاب می کشم اگر قبول هم بشم علاقه ای به این که تو شغل های حوزه ی بهداشت کار کنم ندارم ولی اصلا نمی دونم چیکار کنم….
    با خودم به این فکر می کنم که بعد از دیپلم برم وارد بازار کار بشم و اون اهداف کاری رو که می خوام رو برا یک سال بدست بیارم در کنار اش هم ببینم که به چه کاری علاقه دارم و برم دنبال رشته مورد علاقه ام در کل الان نمی دونم باید چیکار کنم سردرگمم…..

    1. zeily

      تصمیم درستی گرفتی..دقیقا برو دنبال علاقت
      منم با همین دیدگاه وارد تجربی شده بودم اما مسیر دانشگاهیمو طوری چیدم که به علائقم نزدیکتر باشه
      و همیشه از خودم بابت تصمیمی که گرفتم و زندگیی که بر طبق پارامتر های خودم ساختم ممنونم.
      برو دنبال چیزی که بهش تعلق خاطر داری…

  15. Jsdtina

    سلام میبخشید منم دوست دارم که بنویسم و یه سایت داشته باشم چون تو جامعه امروزی انگار وجود نداری نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه نمیدونم چیکار کنم ولی واقعا یکی از آرزوهامه اگه امکانش هست راهنمایی کنید ممنونم ازتون یه چیز دیگه میترسم کسی نوشته های منو نخونه

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام، کتاب «بلاگ‌نویسی» رو (از منوی اصلی در دسترسه) دانلود کنید و شروع کنید به نوشتن. کلی حرف زدم اونجا که به درد الان شما میخوره.
      موفق باشید

  16. مّمّد تهرونی

    خیلی خوب بود امین جان! مثل فامیلیت سرشار از آرامش بود. خوشحالم افرادی مثل شما هستن تو این فضای داغون و کم محتوای وب فارسی مطالبی به این خوبی بزارن. سپاس

    1. نویسنده
      پست
  17. حمید

    سلام.ببخشید من دانشجوی پرستاری دانشگاه تهرانم و زبان های برنامه نویسی html,css,php رو کامل بلدم و هم چنین برنامه نویسی وردپرس ولی پدرم میگه الکی وقتتو میذاری چون اصلا مرتبط با رشتت نیست.به نظر شماآخه من تو دوران دانشجویی پرستاری چه کار مرتبطی گیر بیارم؟به نظرتون درکنار پرستاری کار برنامه نویسی بکنم و درآمد در بیارم فایده نداره و به قول پدرم همه کاره و هیچکاره ام؟چه کاری یک دانشجوی پرستاری بکنه بهتره؟مخصوصا الان که ۳ ماه بعد دانشگاهم شروع میشه.

  18. شهناز

    سلام وقت بخیر
    خییلی ممنون میشم تیمی به من معرفی کنید که مثله مشاوره ی زمان دبیرستان و کنکور، به دانشجوهای دندان و دام پزشکی، مشاوره بده و با تجربه هاش بگن چه منابعی مطالعه بشه
    لطفا راهنمایی کنید.خییلی مهمه برام
    سپاس

  19. نگار

    سلام آقای آرامش من نگار هستم ۱۸ سالمه. من از بچگی به نقاشی علاقه داشتم و دارم ولی دبیرستان به پیشنهاد یکی رشته تجربی رفتم و سال آخر خیلی پشیمون شدم و حتی افت تحصیلی داشتم در صورتی که سال سوم دبیرستانم برای قبولی تو کنکور خیلی خرج کردم ولی باز هم رشته ای که میخواستم قبول نشدم….پدرم توی دانشگاه آزاد کار میکنه و دوست داره که حداقل توی دانشگاه آزاد درس بخونم…از اونجایی که من همچنان به نقاشی علاقه دارم هیچ میلی به دانشگاه رفتن ندارم و به ادامه دادن نقاشی علاقه مندم ولی نمیدونم چجوری یه بازار کار خوب برای خودم داشته باشم و خیلی دودلم.
    حتی علاقه دارم که تو رشته نقاشی تحصیل کنم ولی نمیدونم باید چیگار کنم و از چی و کجا شروع کنم با اینکه نقاشی به طور حرفه ای میتونم انجام بدم…تقریبا هیچکسی رو ندارم که توی نقاشی حمایتم کنهه ولی من به پدر و مادرم حق میدم که این رشته رو کامل نشناسن و ندونن که میتونه چقدر اهمیت داشته باشه
    راستی چقدر خوب شد که وبلاگ شما رو پیدا کزدم حرفاتون خیلی بهم آرامش خاطر داد…

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام نگارجان، همۀ مطالب رو از صفحۀ کارنکن بخون.
      اونجا هم در مورد نحوۀ تعامل با پدر و مادرت نوشتم و هم در مورد تصمیمگیری و هم در مورد کلی موضوع دیگه. یه چندتا هم آدم هنرمند معرفی کردم که داستانشون شبیه تو بوده.
      مطالبت بخش نگرش کارنکن رو هم حتما بخون.
      پادکستهای کارنکن رو هم حتما گوش بده، خصوصا قسمت گفتگو با صالح سخندان رو.
      این کارها رو انجام بده، فکر کنم حدود یه ماهی طول بکشه، بعدش باز اگر سوالی داشتی، بیا و همینجا بپرس. 🙂

      1. نگار

        خیلی از شما مچکرم. حتما از امشب میخونمشون
        من امروز با پدرم صحبت کردم و ایشون گفتن که هنر آزاد ثبت نام کنم؛ ولی من قبلا رشته هنر رو توی انتخاب رشتم نداشتم با این وضع میتونم این زمان ثبت نام داشته باشم؟
        و یه سوال دیگه داشتم اینکه هنر خوندن توی دانشگاهی مثل آزاد میتونه مؤثر باشه؟ یا مثل قبل راهم رو از آموزشگاه خصوصی ادامه بدم؟

        1. نویسنده
          پست
  20. نفیسه

    در کنار همه مطالب مفیدی که گفتید بنظرم خیلی مهمه تو زندگی کسیو داشته بایم که از ما حمایت کنه و یا دوستانی هم فکر خودمون داشته باشیم اینطوری انگیزه و اعتماد بنفسمون (این اعتماد بنفس لعنتی خیلی مهمه یجورایی قردت ریسک بهت میده) بیشتر میشه ،اینا همه چیزایی بود که نه تنها نداشتم بلکه عکسشو داشتم

  21. بهار

    سلام
    خیلی ممنون از مقاله ی خوبتون

    من دانشجوی ژنتیکم . خیلی به تحقیق و پژوهش علاقه دارم با این دید اومدم علوم پایه که جا برای خلاقیت و پژوهش زیاد داره و به نوعی تولید علمه. از سختی های کار و موانع و… هم کاملا آگاه بودم.
    دوست دارم کنار دست اساتید و دانشجوهای بالاتر کار کنم و یا تو آزمایشگاه ها کارآموزی کنم تا چیزی یاد بگیرم یعنی سعی ام اینه که تجربه هام رو زیاد کنم.
    خب من یه دفتر تهیه کردم و یه سری اهداف گذاشتم برای هر دوره ی تحصیلی . لیستم تهیه کردم از مهارت های نرم و مهارت های فنی که برای شغلم یا بهتر شدن کار لازمن و برنامه ریزی کردم که تو این مدت کارشناسی یادشون بگیرم.
    برنامه نویسی ، مهارت های ارتباطی و تصمیم گیری ، نرم افزارهای تخصصی رشته ام و….

    علاقه ی زیادی هم به مبانی دینی و مسائل سیاسی اجتماعی دارم. از بچگی این مطالب رو دنبال میکردم و مطالعاتم خوب بوده. ولی عشقم به زیست بیشتر بود و تصمیم گرفتم کنار دانشگاه دوره هاش رو شرکت کنم یا مطالعه کنم. حوزه نرفتم چون متوجه شدم چیزی ک من مدنظرمه در حوزه بهش نمیرسم بلکه باید تو دوره های هدفمند دنبالشون کنم

    اما الان یه مسئله ی دیگه ای هست به اسم سیاست گذاری. اصول و قواعد و نقشه ی راهی ک یه سیاست گذار میکشه برای رشته ی من (مثلا سیاست گذاری در حوزه ی کشاورزی برای محصولات تراریخته)
    خب من توی اون مسیری حرکت میکنم و در اون چارچوبی قرار میگیرم که اون طراحی کرده. اصول و قواعد مدیریتی با اوناس. و من به عنوان یه زیست شناس نظر خاصی نمیتونم بدم (راستش یکی از آشناهامون یه برنامه داده برای همین محصولات تراریخته و حالا میخوان ازش به عنوان به منبع استفاده کنن). به این فکر افتادم که به عنوان رشته دوم (بخاطر شرط معدل) از سال بعد ک سال سومم میشه علوم سیاسی بخونم و ارشد و دکتری سیاست گذاری.

    اما نمیدونم تصمیم درستیه یا نه؟
    آیا باعث ضعف در رشته ی اصلی من نمیشه؟ اصلا نیازه؟
    ببخشید شما میتونین منو راهنمایی کنین که چطور متوجه بشم کار درستیه یا نه؟ چطور سبک سنگین کنم؟

    1. farzane

      سلام مقالتون جالب و آموزنده بود …من خودم هم دوست دارم همراه دانشگاه رفتن یه شغل دیگه هم داشته باشم دلم میخواد یه جورایی دیگه یکم مستقل بشم البته یکمی تو روابط مردمیم مشکل دارم ولی خودم میدونم این همش به خاطر جو خانوادم و در اثر تربیت اونها ولی میخوام تغییرش بدم و میتونم یاد بگیرم دوباره …من ۱۸ سالمه و اگه خدابخواد میخوام برم دانشگاه رشتمم تجربیه …لطفا میشه راهنماییم کنین

      1. نویسنده
        پست
        امین آرامش

        سلام فرزانه
        برای روابطت با دیگران درسهای مهارت ارتباطی و باقی درسهای هنر ارتباط رو از سایت متمم بخون و تمرینهاش رو انجام بده.
        با شغلهای جدید هم آشنا شو، یه چندتاشون رو توی همین سایت معرفی کردیم. از منو در دسترسه.
        این مطلب رو برای دوستات هم بفرست.

          1. ریحانه

            سلام مرسی از مطلب خوبتوت .واقعا از این جور حرفا که کسی نیست باهامون در میون بزاره خیلی نیاز داریم .امروز نتایج کنکور اومد و منم دانشجو شدم .راستش یکم نگرانم صرفا هم به خاطر ترم اولی بودنمه و اینکه هیچ چیزی از دانشگاه و دانشجویی و اینجور چیزا نمیدونم خودمم بچه اولم و البته نوه بزرگتر در نتیجه خیلی از کسی نمیتونم کمک بگیرم خصوصا الان که اموزش ها مجازی شده یکم در این باره نگرانم شما میتونین کمکم کنن ؟

          2. نویسنده
            پست
            امین آرامش

            سلام ریحانه، برو به بخش نگرش کارنکن.
            اونجا کلی مطلب در مورد تحصیلات دانشگاهی و تصمیمگیری و … هست. بخون اونها رو.
            سایر مطالب کارنکن رو هم بخون.
            جواب خیلی از سوالهات داده میشه.
            وقتی همه رو خوندی، اگر باز سوالی داشتی، بیا و همینجا بپرس.
            مخلصم و دانشجو شدنت هم مبارک 🙂

  22. سارا

    واااقعا خیلی خوشحالم که امشب یهو به سرم زد درباره کارهای قبل از دانشگاه سرچ کنم. باورم نمیشه همچین مقاله عالی ای رو پیدا کردم. این مقاله رو حتما به دوستام پیشنهاد میدم . خیلی مقاله مفیدی نوشتید و واقعا نثر خوبی هم داشت .با این خیلی به بقیه کمک میشه و اگاهشون میکنه
    امیدوارم واقعا موفق باشین 🙂

    1. نویسنده
      پست
  23. شهناز

    سلام وقتتون بخیر
    من دانشجوی سال اول دندانپزشکی هستم
    موسسه ای را میشناسید که دانشجوهای سال بالای دندان باشند و من با پرداخت هزینه مشاوره بگیرم ازشون؟
    هدفم قبولی همان سال اول برای تخصصه
    سپاسگزارم از شما*

    1. نویسنده
      پست
  24. امید مکوندی پور

    سلام به استاد آرامش ، خسته نباشید ۔ همه چیز هایی رو که ذکر کردید عالی وبسیار منطقی بود ۔ فقط با کمی تفاوت ، که من از سن ۱۷ سالگی به این مطلب پی بردم و همیشه سعی میکنم که چیز ها و کارهای مختلفی رو یاد بگیرم و به قول شما مهارت کسب کنم شما دکتر گوش و حلق وبینی نیستید ولی واققعا خدا خیرت بده که چشم و گوش مردم رو باز میکنید ۔ من الان نزدیک به بیست سالم شد وسعی میکنم که حتما به توصیه های شما به عنوان برادر بزرگتر عمل کنم ۔ باتشکر از شما

  25. نجمه

    مطلب خیلی خوبی بود. من مهندسی شیمی خوندم و تا پارسال که درسم تموم شد خیلی علاقمند به رشتم بودم، الان بیشتر به خاطر اینکه شرایط استخدام و… مشکل شده علاقمو از دست دادم اما دنبال یادگیری مهارت هستم. از طرفی همیشه آرزوی معماری داشتم و میگفتم برای اینکه هزینه اضافی برای خانواده درست نکنم بعدا با درآمد خودم میرم رشته ی معماری هم میخونم واقعا عاشق این رشته بودم و هستم. حالا با خوندن این مطلب نمیدونم اگه اینکارو انجام بدم ضرر میکنم یا نه. مگه چند بار زندگی میکنم که از آرزوم دست بکشم. اگر نظری دارین ممنون میشم بگین.

    1. نویسنده
      پست
  26. مجتبی یعقوبی

    سلام طاعات قبول
    برای اولین بار هست که مطالبی را میخوانم که کمتر می تونم نقدش کنم و از طرفی حرافی و وراجی نیست و هدفمند هست و موثر. امروز را به فال نیک میگیرم که با مطالب شما آشنا شدم. شاید یک احساس قرابتی هم می کنم چون من امیر کبیری هستم و در آستانه بازنشستگی.

  27. Hesam

    سلام
    تشکر میکنم بابت به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون
    من الان ترم دوم مکانیک هستم و درکنار درسم یک کسب و کاری شروع کردم که به اصطلاح بهش ریفرال مارکتینگ میگن و سرمایه‌ی خیلی کمی هم لازم داره واینو میدونم که اگه حتی پولی برای من نداشته باشه(که قطعا داره) من در گذر زمان خوب صحبت کردن و معاشرت با دیگران رو بسیار کامل یاد میگیرم،من از همین شروع کار خودم رو بیش از اندازه با درس مشغول نمیکنم و در حد خودش بهش بها میدم

  28. ریحانه

    نمی دونم چرا موقع خوندن این متن گریه ام گرفت.
    من هم شاگرد اول ورودی خودم هستم و یادم افتاد که واقعا دنیا بده و بستان است؛ توی کارهای گروهی چقدر من بیشتر از همه زحمت می کشیدم تا نمره جمعی بالاتر بگیریم
    و الان نمی خوام بگم که پشیمونم چون از شاگرد اول بودنم لذت بردم ولی الان ….
    که سال اخرمه و داشتم پایان نامه ام رو توی دوران قرنطینه مینوشتم و به این فکر میکردم که تابستون به دفتر مهاجرتی میرم و همونطور که برنامه ریزی کردم در دانشگاه دوست داشتنی ام مشغول به تحصیل می شم؛
    ناگهان تمام منابع مالی ام برای یه کار دیگه صرف که مقدم تر بود صرف شد …
    دیروز دنیایی که دو سال برای خودم ساخته بودن یکهو فروریخت… و دیگه نمیدونستم ک چی کار کنم… بعدش چی ؟ این عنوان رو توی گوگل تایپ کردم که این مطلب اومد…
    واقعا اگر این چهار سال رو صرف یاد گرفتن مهارت هایی ک دوست داشتم می کردم، الان برای خودم احتمالا یه آدم با کلی تجربه بودم. ولی الان یه ادم سر خورده…

    البته که دنیا که تموم نشده. هنوزم دیر نیست. من فقط ۲۲ سالمه. حداقل باید خدا رو شکر کنم که برای ارشد بدون آزمون درخواست ندادم و با کنکور هم همینطور …
    الان دنبال انتخاب یه مهارت از بین چیزای دوست داشتنیمم.
    مرسی از مطلبتون… واقعا چیزهایی بود که خودم بهش دیر رسیدم. ای کاش بقیه زودتر اینو میدیدن….
    سعی میکنم برای سال پایینی هام شِیرش کنم.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      همونجور که خودت گفتی، اصلا دیر نشده ریحانه.
      اون شاگرد اول بودن و اون عادت به تلاش کردن هم فواید خودش رو داشته و داره.
      این مطلب رو بخون و شروع کن به یادگیری مهارت:
      چگونه هر مهارتی را سریعتر یاد بگیریم؟

      و ممنون از اینکه این مطلب رو با دیگران به اشتراک میذاری.

    2. دایی

      سلام من از ارشد عمران امیرکبیر قبول شدم خوف اسم و رسم دانشگاه منو گرفته.
      سخت گیری نکنن پدر آدمو در بیارن لطفا کمک کنید

  29. mohammad.h

    با سلام خدمت استاد گل { خیلی دلم میخواست همچین استادی داشتم تا اینطور صداش میزدم } من ترم ۶کارشناسی شیمی کاربردی از دانشگاه آزادم ۲۳ سالمه و راستش به خاطر زیبا بودن و (ظاهرا) کاربردی بودن این رشته و بیشتر ارتباط اون با شغل پدرم و (ظاهرا) با علایقم اومدم این رشته { البته بماند که از بچگی به دانشمندی وعلم علاقه داشتم و دارم و حس می کنم دیگه نه سنم کفاف میده و نه اطلاعات پایم که ادامش بدم} و الان فکر میکنم که تاثیر نه چندان زیادی در آینده من در کنار کار آیندم خواهد گذاشت و دلسرد شدم . قصد دارم ارشدم رو در اقتصاد دانشگاه دولتی شهر خودم بخونم از همون اول دانشگاه هم وارد کار شدم و کم کم مشتاق بیزینس شدم و متاسفانه ازش روئاپردازی هم می کنم و قصد مهاجرت به اروپا دارم خواهشا راهنماییم کنید چون واقعا فکر میکنم این چیزیه که در مسیرش قرار دارم و تقدیر منه (Tnx)

  30. یه بنده خدا

    سلام اقای ارامش روحت باشه ارامش
    من یه آشفته واقعیم. اصلا نمیدونم چیکار کنم. ۱۸ سالمه امسال امتحان کنکور دارم برا رشته ریاضی نمیدونم چیکار کنم.نمیدونم کجا باشم که بتونم هم یه زندگی شیک و مجلسی داشته باشم و بتونم یه کمکی هم به نیازمندا بکنم. حالا شما بوگو چیکار کنم.

  31. dalin

    سلام اقای ارامش.یابهتر بگم سلام هم ولایتی.خواستم اعلام کنم از اینکه یه فرد موفق و متین رو میشناسم که اصالتی مثل من داره خوشحالم.من۷اسفند۹۸ که بیاد۲۲سالم میشه.۵بارکنکوردادم و مجاز نشدم.چون به هدف و علاقه ای نداشتم و هربار خیلی زود جازدم الانم دانشجوی ترم۳ مهندسی شیمی پیام نورم.ازطریق سوابق تحصیلی.علاقه و هدفی نداشتم تاحالا چون همیشه بهم گفتن وظیفت درس خوندنه.دختری و قرارنیست خرج زندگی بدی.و تمام علایق و استعداد هایی که ممکن بود داشته باشم رو زیر تیغ تعصب ها و غیرت خانوادم ازدست دادم و به عنوان یه دختر۲۱ساله درکی اززندگیم ندارم.زندگی من شامل یه سری باید و نبایده که اگر باید رو رعایت کنم دختر خوب و اگر نکنم دختر بدی هستم.تنهایک دوست صمیمی دارم که باوجود همشهری بودنمون سال تا سال حق دیدنش رو ندارم.حق رفتن به گردش.تفریح و هرچیزی که حالم رو خوب کنه ندارم سالی یبار ۲هفته سفر با خانواده میرم.اونم از شهرمون خارج میشیم و وارد شهر مقصد میشیم یبارم یه پیک نیک میریم و تمام.عملا نقل مکان میکنیم.حتی پوشیدن و خوردن رو هم مطابق اصول خانواده باید انجام بدم.حالا در استانه شروع۲۲سالگی قصد دارم تابوشکنی کنم.قصد دارم دختر محروم و رنج کشیده ی درونم رو که به هزاران ناراحتی جسمی و روحی زیر سایه خانواده دچار شده رهاکنم.میخوام برای اینده ای که ۲۱ساله تمام حق داشتنش رو نداشتم تلاش کنم.طولانی شد ولی برای منی که حق تماس تلفنی با دوستم رو هم ندارم اینجا تنها جایی بود ک بتونم ذره ای از بغض درونم رو تخلیه کنم.ازتون میخوام راهنماییم کنید تا بتونم انتخاب درستی بکنم.نمیدونم کنکور تجربی بدم یا ریاضی.نمیدونم فرصت هست برای ساختن رویاهام یانه؟حتی نمیدونم واقعا رویایی دارم یا فقط یه خیال گذرا و سرابه

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      دالین جان
      حسابی درک میکنم چی میگی، این مشهد رفتنهای هرساله و اون جو خانوادگی رو حسابی درک میکنم…
      حتما فرصت هست. به لطف اینترنت از توی همون خونه خودت میتونی کلی چیز یاد بگیری و کلی کار باحال انجام بدی.
      لطفا این کارها رو بکن:
      ۱- پادکست کارنکن رو گوش بده. شنیدن داستان واقعی آدمها بهت انگیزه و ایده میده. تو هم به انگیزه نیاز داری که سوخت راهته و هم به ایده‌های جدید نیاز داری که بدونی چیکار کنی. خصوصا قسمت ۴ و ۵ و ۶ رو حتما گوش بده.
      ۲- برو به بخش مراجع آنلاین آموزشی و ببین چطور میتونی از توی خونه مهارت یاد بگیری.
      ۳- مطالب بخش نگرش کارنکن رو بخون.
      هر کار یا سوالی هم داشتی از طریق بخش تماس با من بهم بگو.
      منتظر اخبار خوبت هستم هم‌ولایتی. 🙂
      ۲-

  32. نیلوفر

    جناب آرامش
    شما در مطلبی که نوشته بودید گفته بودید که ارتباطات اجتماعی مهمه. من تازه ترم یکم تمام شددر دانشگاه. در طول همین یه ترم خیلی بهم سخت گذشت چون نمیدونم چگونه باید با آدمها ارتباط برقرار کنم حتی توی کلاسها نمیتونم اظهار وجود کنم و حتی سوال‌هایی که استاد میپرسه هر چند که بلد باشم بازم دستمو نمیتونم بلند کنمو جواب بدم. من از اونجایی که خجالتی و کم‌حرف هستم برای همین این خصوصیت به مشکلاتم دامن میزنه. خیلی سعی کردم که مبارزه کنم ولی نتونستم موفق بشم. بعضی موقعها فکر میکنم که من چجوری میخوام در دانشگاه دووم بیارم و چجوری میخوام پیشرفت کنم. واقعا نگران هستم. راستشو بخوای از دانشگاه رفتن میترسم. حالا سوال من از شما اینه که چجوری بر ترسم غلبه کنم؟

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام نیلوفر
      اولا این رو بدون که این داستان یک ضعف مهارتی در تو هست و این مهارت قابل یادگرفتنه. اصلا به خودت برچسب نزنی که «من اصلا نمیتونم».
      دوما این رو بدون که یادگیری این مهارت با چالش همراهه و باید یه خورده سختی بکشی در این مسیر، اما ارزشش رو داره. شک نکن.
      سوما برو درسهای مهارت ارتباطی سایت متمم رو بخون. منابع توی این حوزه زیاده. مهم اینکه که بعد از یادگیری دانش، حتما اونها رو توی ارتباطات بعدیت به کار بگیری، تا اون دانش به مهارت تبدیل بشه.
      چهارما قسمت ششم پادکست کارنکن رو گوش بده. مهمان اون قسمت هم شرایطی شبیه تو رو داشته و امروز کلی اوضاع رو عوض کرده.
      پنجم هم صبور باش. این مهارت به مرور تقویت میشه. عجله نکن.
      موفق باشی

  33. Parisa

    سلام،خسته نباشید.متنی که نوشتید واقعا خوبه و اگه بتونیم خودمون رو راضی کنیم که ازش تو زندگی واقعی استفاده کنیم خیلی خوب میشه.ولی مشکل من اینه که هرچقد با خودم فکر میکنم که چطوری از سر این دوراهی انتخاب شغل رد بشم فکرم به جایی نمیرسه.مدیریت خوندم با معدل۱۸.تو شهرمون تفاضای خاصی نداره.همه فقط ی منشی میخوان با ماهی سیصد تومن!علاقم به کارهای خدمات زیبایی زیاده.خانوادم تشویقم میکنن میگن برو دنبال علاقت از ی چیز ساده شروع کن شاید خدا خواست ی روزی تونستی ی کلینیک زیبایی برا خودت داشته باشی.ولی خب اخه تکلیف چهار سال وقتی که گذاشتم چی میشه؟این همه درسی ک خوندم چی؟

    1. نویسنده
      پست
  34. ناهید یگانه

    سلام.وقتتون بخیر .مطلب تون خیلی مفید بود برام.من از بهمن ۹۸ ترم یک پزشکی هستم.اونجا که گفتین تو فعالیت های دانشگاهی مثل همایش و اینا شرکت کنیم؛بنظرم خیلی خوبه.من چون هنوز ترم یک هستم،شاید اعتماد به نفس اش رو نداشته باشم واسه اینکار.اما باید تجربه اش بکنم تا در آینده بتونم تو کار وزندگی با تجربه باشم و بتونم بهتر با افراد جامعه ارتباط برقرار کنم.خیلی دوست دارم کار دانشجویی انجام بدم اما واقعا نمیدونم چیکار میشه کرد که خیلی هم وقت گیر نباشه؟آخه درس های ما خیلی خیلی سخته و اونقدر رفرنس داریم که وقت کم میاریم تا همه اش رو بخونیم.و سوال دیگه ای که دارم اینه؛برنامه نویسی تو پزشکی به کار میاد یا نه؟

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام ناهید
      یه بلاگ بهت معرفی میکنم که ازش کلی چیز یاد میگیری: وبلاگ امیرمحمد قربانی
      امیرمحمد مثل تو پزشکی میخونه، البته اون سالهای آخره دوره عمومیه.
      جواب این سوالهات و کلی سوالی که بعدا برات پیش میاد رو میتونی لابلای نوشته‌هاش پیدا کنی.
      میتونی براش کامنت هم بذاری.
      شاید این مطلب برای شروع خوب باشه:
      دوران علوم پایه – آن ترم‌های نخستین
      مخلصم

      1. ناهید یگانه

        خیلی ممنونم از لطفتون،بله من کل وبلاگ دکتر قربانی رو چندین بار خوندم.خیلی مطالب مفیدی داره که تونستم ازش استفاده کنم.جدیدا متممی هم شدم.تازه با این جا آشنا شدم و مطالب شما هم خیلی برام مفید هستن.میشه کتاب خوب معرفی کنید تا بهمن ماه وقتم خالیه و میخوام یک کتاب خیلی خوب بخونم.دوست دارم بدونم پیشنهاد شما چیه.
        خوشحالم از آشنایی با وبلاگ شما.

        1. نویسنده
          پست
          امین آرامش

          ایول. منم خوشحالم که خواننده‌ای مثل تو دارم ناهید.
          یه تعداد کتاب خوب رو اینجا معرفی کردم و خلاصه‌شون رو هم گذاشتم.
          معرفی‌ها رو ببین و بعد تصمیم بگیر.
          کتاب طرز فکر هم خیلی خوبه.
          پیشنهاد میکنم اقتصاد هم بخونی. با کتاب اقتصاد برای همه از علی سرزعیم شروع کن. راجع به اقتصاد اینجا نوشتم:
          چرا باید اقتصاد بدانیم؟
          همیشه اهل یادگیری باشی.
          مخلصم

  35. فرانک

    چقدر جالب بود حرفاتون چون تمام حرف دل من بود و من خیلی اتفاقی به نوشته شما برخورد کردم و خوشحالم از این موضوع من یک دختر دانشجو هستم که ۱۸ سالم هست و من توی همین سن به تمام این حرفا رسیدم نباید به مدرک دانشگاهی آدم تکیه کنه چیزی که لازمه واقعا مهارت من تصمیم گرفتم خیلی وقته در کنار دانشگاه مهارت ها و کلاس های مختلفی برم اما یکی یکی اون چیزی که دلم دوست داره و دوست دارم بشم من عاشق طراحی لباس هستم اما در موقع انتخاب رشته در مقطع دبیرستان میخواستم هنرستان هنر برم اما اطرافیان گفتند جای تنبل هاست و نرفتم و وارد رشته انسانی شدم و باید بگم درس عالی بود و نمره هام نسبت به کل کلاس بالاتر بود اما این کافی نبود برای من تلاش پشت تلاش اما دیدم من با نمره بالا روحم آروم نمیشه من باید دنبال چیزی که عاشقشم برم در انتخاب رشته دانشگاهی وارد یکی از رشته های هنر شدم یعنی در شاخه های رشته انسانی اومدم بیرون رشته ادبیات نمایشی خودمو نوشتم و اینکه بازم از هیچکس حمایت نشدم فقط به صدای درونم گوش کردم به خودم گفتم حداقل چیزی بخونم که علاقه دارم ولی به خودم یادآوری کردم نباید به مدرکش تکیه کنه من دنبال چیزی که عاشقشم برم و مهارتشو یاد بگیرم خیلی بهم گفتند نمیتونی اما من خودمو قبول دارم و خوشحال توی این سن کم به این حرفا رسیدم و میدونی چی از خودم و دنیا میخوام من میرم دنبال مهارت های طراحی لباس به امید خدا تا برندمو بزنم که همه می شناسمش.ممنونم از شما ❣

    1. نویسنده
      پست
  36. mhk

    باسلام
    اولا یه سوال داشتم: کدوم کاره که عرضه‌ی نیروی کار کفاف تقاضا رو نمیده ؟
    دوما یه درد دل: همه‌ی دانشجوها خودشون میدونن مهارت ندارن وقتی مراجعه میکنن برای کار آموزی هیچ کس حاضر نیست حتی مفتی کارآموز قبول کنه که ما کار رو یاد بگیریم که توی رشته ی خودمون بتونیم کار کنیم.
    استخدام ها هم همه کسی رو میخوان که کار رو فول بلد باشه و کار رو بدن دستش حتی بهتر از خودشون کار رو تموم کنه بره! هیچ دانشجویی بعد از دانشگاه این توانایی رو نداره باید بره کار کنه کار رو یاد بگیره تا بعد از سال ها جوری بشه که خودش قوی شده باشه و کار رو بدن دستش خودش تموم کار رو از صفر تا صد پیش ببره.
    باتشکر

    1. نویسنده
      پست
  37. علی رشیدیان

    امین عزیز سلام،
    یه تجربه بگم شاید بدرد بعضی ها خورد.
    دیروز داشتم با یکی از دوستام که امریکا بود،حرف میزدم.یه ادمی که دکترا و پسداک رو امریکا بود.بهم میگفت که شما چی داری الان،داری زندگیتو تلف میکنی ایران.میگفت ایران باید ۵% حقوقتو رو بزاری تا یه چلوکباب بخوری(میگفت من خبر دارم)!!!(ینی حقوق یه مهندس باید در ایران ۴۰۰۰۰۰ تومن باشه!!!)
    گفتم که حالا تو چه کردی،گفت که من تازه شروع کردم یه لیسانس تو حقوق بگیرم!!!
    اجازه دادم همه حرفاشو بزنه.تقریبا همه حرفاش غلط بود.من خیلی چیزا داشتم که این نمیدونست

    این تنها یک نمونه غلط از تربیت در محیط اکادمیک صرف،بدون اشنا شدن با قابلیت های جامعه هست.ادمهایی که فکر میکنند که کسایی که شریف و تهران و استنفورد و برکلی نبودن و یا دکترا ندارند،همشون ادمهای ناکارامدی هستند..این انسانها فقط میتونند محیط اکادمیک رو بپذیرند و نه جامعه واقعی رو.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      علی جان سلام
      واقعیت همینه که نه در ایران، بلکه در اکثر نقاط دنیا، نظام آموزش رسمی، چندان تلاشی برای آماده کردن آدمها برای کار و زندگی نمیکنه، بلکه طوری عمل میکنه که انگار هدف نهاییش تحویل یک سری استاد دانشگاهه.
      چون میدونم برات جذابه، پیشنهاد میکنم این فایل تد رو در همین مورد ببینی:
      https://www.ted.com/talks/sir_ken_robinson_do_schools_kill_creativity

      1. علی رشیدیان

        مرسی امین جان از لینکی که برام گذاشتی،بسیار جالب بود.
        بعضی وقتها فکر میکنم که اگر ۱۰% دوستان اکادمیکم که جز مقاله دادن و حل مساله کار دیگری بلد نیستن،دوست عملیاتی ودوست و شریک بیزنسی و مالی داشتم،الان خیلی خیلی بیشتر مفید برای خودم وجامعه خودم بودم

  38. رضا

    بسیار استفاده کردم از این پست
    من رشتم مهندسی بوده و الان در اواس ۲۶ سالگی به خار علاقم دارم برنامه نویسی رو یاد میگیرم اما همش این این فکر به ذهنم میاد نکنه الان دیر شده باشه و تا من مثلا ۶ ماه تا یکسال دیگه بیاد گیریم تموم بشه دیگه کسی در این سن من رو استخدام نکنه و نتونم در جایی کار کنم
    ممنون میشم تو اینن زمینه راهنماییم کنید

    1. نویسنده
      پست
    2. محمد

      من کسی رو میشناسم که سن ۳۰ سالگی شروع کرده لیسانس کامپیوتر از دانشگاه آزاد گرفته الان ۳۷ سالشه و بسیار موفق با درامد بالاست البته اینم بگم که بسیار تلاش کرده

  39. Cloner

    عالی بود تبریک میگم
    من تازه امشب با سایت شما اشنا شدم
    چقدر این مقاله با حال و روز دانشجویان رشته کامپیوتر یکی هست
    که اکثر فارغ التحصیلان فقط به دانشگاه توجه کردند
    که بعد از ۴ سال هیچ کدام مهارت بازار کار ندارند
    لینک این مقاله حتما برای دانشجویان کامپیوتر دانشگاه میفرستم

  40. علی هادیان

    امین جان سلام سایت شما از جمله سایت هایی بود که کمک خیلی بزرگی به من کرد.مخصوصا قسمت رادیو کارنکن.
    واقعیتش من دارم یک کتاب می نویسم تحت عنوان
    (( اگر ترم۱ بودم..))موضوعش در رابطه با این هستش که اگر ترم۱ بودین چه کاری انجام میدادین.حسرت چه کاری رو داشتین.مثلا یکی میگفت زبانم رو ازهمون ترم ۱ میرفتم.
    می خواستم از خودت بپرسم اگه همین الان ترم۱ بودی اولین کاری همین الان نی کردی چی بود؟(مهم ترین کار) پیشاپیش بابت کمکت ازت ممنونم.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام علی جان
      ممنونم از لطفت
      حرفهایی که نوشتم، راستش اکثرش همین موضوع براشون صادقه. یعنی اگر خودم برگردم به بیست سالگی بیشتر انجامشون میدم.
      اما اگر قرار باشه فقط یک چیز رو بگم، اینه که بیشتر تجربه میکنم. بیشتر میرم کارآموزی و توی محیطهای واقعی کاری زمانم رو میگذرونم.
      مخلصم

        1. نویسنده
          پست
  41. بهار

    سلام.آقای آرامش با توجه به رایج شدن ایده های کارآفرینی و بازار داغ استارت آپ ها و مشاوره ی کسب و کار چقدر منطقی میدونید کسی که به حوضه ی کاری رشته ی لیسانسش علاقه مند نیست ارشد رشته ای مثل کارآفرینی رو در ایران ادامه بده؟

  42. دیجی

    امین جان ببخشید که اینطور ناراحتم و کامنت گذاشتم . ولی مطمئنم تموم جوونا مخصوصا اونا که حساب کردن روی همیشگی‌بودن و آزاد بودن اینترنت بین المللی وادامه تحصیل و استخدامی و اپلای و مهاجرت و همه چی رو کناری گذاشتن و دارن روی خودآموزی و ریسرچ شخصی‌ برای خوداشتغالی و استارتاپ و کارافرینی و اینها کار می‌کنن این چند روز خیلی عذاب کشیدن و تا ته افسردگی رو یخ هفته ای طی کردن و الانم دست و پاشون میلرزه که زلزله ی بعدی کی هست.
    خواهش می‌کنم برای ماهایی که حالا تا حدودی شک داریم به مسیرمون تو ایران و با این شرایط و ناامید شدیم و نگرانیم که نکنه یه وقت اون محدودیت و اون نوع اینترنت ملی حاکم بشه و زحمت ها به باد بره هر توصیه ای ، حرف ارامش بخشی تجربه ای ، راهنمایی ای چیزی داری برامون بگی‌لطفا .
    من از مطالبت و از رادیو کار نکن خیلی انگیزه و انرژی می گرفتم . ولی واقعا این قضیه قطعی اینترنت خیلی روی من و دوستان مشابه اثر بدی گذاشته.
    دوستایی داشتم که می خواستن برن ولی قانع شده بودن بمونن . و الان میگن داشتیم چه اشتباهی می کردیم.
    اگه ممکنه یکم دلگرمی یا راهنمایی کن . تشکر

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      دیجی جان
      ناراحتی تو، من و ما چیز عجیبی نیست. حقیقتا اوضاع ناراحت‌کننده‌ایه. اوضاع ناراحت‌کننده‌ست، اما عجیب نیست. با شناختی که در این سالها از دوستان پیدا کردیم، قطع اینترنت کار عجیبی نبوده که انجام دادن.
      حرف زیاد دارم در این مورد، بذار ببینم کدوم‌هاش رو میشه منتشر کرد (و بعد به درون گونی نرفت)، امیدوارم در روزهای آینده بتونم یه چیزکی در این مورد بنویسم.
      خوشحالم که اینجا رو میخونی و برام مینویسی. 🙂

      1. دیجی

        ممنونم امین عزیز
        من همیشه دوست داشتم برم اونور و جهان رو تجربه کنم . زندگی اینترنشنال و بین الملل رو . خلاصه شرایط طوری پیش رفت که نشد و سالهای زیادی هم از زندگیم رفت . شخصیتی هم جنرالیست و چند پتانسیلی هستم . دوتا ندا توی من فریاد می زد . یکی می گفت هنوزم سعی کن اپلای کنی و یکی هم می گفت الان دیره تو این سن . بشین رو خودت کار کن و با خوداشتغالی و تولید محتوا و کسب و کارهای اینترنتی پول در بیار. تازه میشی جز کارنکن ها . بعد با پولش می‌تونی مسافرتم کنی یا بعدا حتی مهاجرت کنی. همینجوریشم شک داشتم بتونم یا نه . ولی بعد قطع شدن اینترنت اینقدر سرد و ناامید شدم که خشکم زده . هنوز تو شوکم . احساس می کنم دیگه همه راه ها روم بستست. اگر مابقی عمرم رو بذارم رو این راه و فردا دوباره فیلترینگ و قطعی بیشتر عادی شد چی؟. اگر‌دولت بعدی از اینم بدتر بود چی ؟ شروع کنم یا نه ؟ … نمی دونم باید چکار کنم . کلا دارم می بینم اون فضای داغ استارتاپی و تولید محتوا و اینها کلا تو همه سرد شده . ممنونم ازت . اره من خیلی به سایتت سر می زنم و خیلی هم توی اشتیاقم تاثیر داشت مخصوصا وقتی می دیدم افرادی حتی از شریف و اون رتبه ها موندن . ممنون میشم واقعا بگی‌ اگر کسی تو این راه میاد حالا با این ترس قطعی و محدودیت ها و اینها که هرآن نگرانیش هست چه باید بکنه . سپس

  43. سپهری

    سلام. با این حرفای شما یه عده از دانشجوها دچار توهم میشن همه که قابلیت های شما رو ندارن اون یه ذره درسی هم که میخونن با حرفای شما بیخیالش میشن و بعد از ۴سال میمونن با یه معدل پایین و بدون هیچ حرفی برای گفتن!! هواییشون نکنید بذارید بی استعدادها لااقل مدرک با معدل خوب داشته باشن…

    1. دیجی

      بنده بشخصه دارم این قابلیت رو . و اونایی که دارن بنظرم خودشون تشخیص میدن و اونایی که ندارن هم فکر کنم متوجه میشن که اینکاره نیستن.
      ولی قضیه اینه تو ایران و شرایطی که هرآن آتش به اختیار ممکنه چیزی فیلتر بشه یا کلا دیدین که از بیخ قطع کنن اینترنت رو همه چی رو هواست.

      کسانی رو در نظر بگیرین چقدر روی تلگرام زحمت کشیدن و یهو بستن تلگرام رو . همین می تونه برای اینستا هم پیش بیاد .
      بدتر از همه سایه قطعی کامل اینترنت روی زحمت های ماست!
      هیچوقت دیگه فکرش رو متصور نمی تونستم بشم که ممکنه جایی در جهان از ریشه اینترنت رو قطع کنه اونم این همه مدت !
      چه کسانی که چه ضربه هایی که نخوردن تو این مدت!
      چه جوون هایی که می خواستن بمونن و تازه امیدوار شده بودن ولی حالا عزم رفتن کردن.
      منطقیم هست . چه صمانتی هست دفعه بعدی قطع اینترنت تکرار نشه؟!
      اگر یه ذره اینترنت ملیشون کاملتر بود کلا جهانی رو قطع می کردن .
      والا اینا هیچی جز یه چیز براشون مهم نیست. لازم بشه آب و برقم قطع می کنن.

    2. سحر

      من با نظر شما موافقم واقعا با این مطالب انگیزه جوونا را پایین میارن خودشون دو تا لیسانس گرفتن اگه دانشگاه بد بود چرا شما ادامه دادید

  44. دیجی

    جناب آرامش
    بنده هم مثل شما فکر می کردم
    ولی حالا با وجود کسانی که انگشتشان‌روی دکمه ی قطع به اختیار خودشان است و هر‌وقت دلشان بخواهد چنین وضعیتی رقم می زنند آیا بازهم ماندن و خود اشتغالی آن هم در بستر فضای مجازی را تایید می کنید یا خیر ؟!

  45. دیجی

    آقای آرامش
    من هم تمام امیدم توی این مملکت‌ به کسب و کارهای اینترنتی بوده . تمام برنامم و دلخوشیم روی بستر اینترنت بوده
    ولی وقتی می بینم تو این مملکت از هیچ چی نمیشه مطمئن بود و حتی نه فقط فیلترینگ بلکه کلا بستن اینترنت جهانی از بیخ یا محدود کردنش
    مثل آب سردی روی آتیشه و حس می کنم مرگ بهتره تا زندگی تو این کشور
    وقتی اینترنت درست درمون نباشه و هر روز سایه فیلترینگ و محدودیت و قطعی دیگه حرفای شما و خود اشتغالی و اینها هم دود میشه میره هوا. الان فقط میگم کاش سالها پیش رفته بودم از ایران . به هر سختی هم که بود . هرجایی هم که می شد . اینترنت تنها امید و خط قرمز خیلیا بود . این حکومت هیچی از انسانیت نمی فهمه. بستن اینترنت به روی مردم مثل همون بستن آب به روی امام حسین (ع) بود. نظرت چیه برادر ؟… خداروشکر امثال سایت شما با اینترنت میلی هنوز باز میشه

      1. دیجی

        خط آخر کامنتم رو خوندین؟
        در ضمن تو اون شرایط اینترنت ملی فقط اینکه سایتت بازبشه برای کسب و کار کافیه؟!

  46. حمید اکرمی

    با سلام و خدا قوت
    متنتون عالی و زیبا بود ، با توجه به آدمایی که اطرافم دیدم و خودم به نوعی تجربه کردم بیشترین ضربه از اهمال کاری و ترس از تجربه ی جدید خواهش میکنم در مورد این دو تا موضوع اگه وقت کردین و دوست داشتین مطلب بزارین.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام حمید
      این روزها در حال تدوین یه محتوای آموزشی جامع با عنوان “مدیریت روز” هستم. یه بخشی از این محتوا در مورد همین اهمال‌کاریه و فکر میکنم به خوبی به این موضوع میپردازه.

      1. سحر

        سلام آقای آرامش من به گفته های شما احترام میزارم ولی این را هم میدانید که ممکن است گفته شما برای جوانانی که امید داشتند که اگر به دانشگاه بروند وبه فکر مدرک باشند آینده آن ها روشنتر است اثرات منفی داشته باشد بعضی از آنها که ابتدای راه هستند ونمیتوانند به چیزی غیر از درس و دانشگاه فکر کنندالان بااین تفاسیر دچار تردیدهستند. شما درستون رو تمام کردید دو تا لیسانس گرفتید بعد این مطالب رو انتشار دادید به نظر من این تجربه نیست .شما از موفقیت وامید حرف بزنید بهتر ایجاد انگیزه در جوانان بوجود می آید

  47. محمد جواد همتی

    چقدر متن خوبی بود. این‌ها تجربیاتی هست که منم داشتم و سعی کردم به نسل‌های بعدی منتقل کنم ولی افسوس همه ما تو سن و سال پایین خودمون دنبال تجربه کردن هستیم و فکر می‌کنیم فقط ما هستیم که می‌فهمیم و عقل کل‌ایم. اگر برسیم به این که چیزی نمی‌دونیم واقعا صد قدم جلو افتادیم!

  48. سر کوچه

    سلام امین جان ، دوست قدیمی من ، خوبه که مطالبی رو عنوان میکنی که واقعا به درد میخوره. من خودم رشته ای که خوندم اصلا به کاری که الان انجام میدم ارتباطی نداره . هیچ وقت هم به این موضوع که ای کاش مثلا کامپیوتر میخوندم که الان برنامه نویس میشدم افسوس نخوردم . واقعیتش من سالهای اول دانشگاه رو خیلی درس میخوندم و مثل تو شاگرد اول بودم ، بعد دیدم خب من به این موضوع رسیدم ، ولی تقریبا هیچ اتفاقی که به آدم حال بده برام پیش نیومد. در واقع میشه گفت شاد بودم ، ولی رضایت نداشتم .کم کم گفتم شاگرد اولی برای بقیه ، ولش کردم . یه سیر نزولی پیدا کردم توی تحصیل و شاگرد اول نشدم دیگه و سعی کردم بزارم خودش بره جلو و منم به بُعدهای دیگه زندگی توجه کردم . در حقیقت به نظرم تعادل باید ایجاد کرد. این مهمترین موضوع هست . حرفام شاید بعضیا بگن بد آموزی داره . سرتون رو بیارید بالا ، سعی کنید از چیزهایی که توش براتون رقابت ایجاد میکنن بیاید بیرون ، خسته میشید الکی .دنبال متر و معیار و خط کشی که بقیه تعیین میکنن برای سنجش خودتون ، مثل فوق لیسانس ، شاگرد اول ، نمره ۲۰ ، این چیزا نباشید.

  49. علی رشیدیان

    بسیار عالی بود اقای ارامش،
    همیشه دوست داشتم تجربیاتم رو از مارکت و کارافرینی های خودمون به بچه ها انتقال بدم،تا شاید یه سری از دوستان تک بعد محور و اکادمیک زده رو از خواب غفلتی که بنا بر جبر محیط یا بودن در یک محیط متعصب علمی مثل شریف یا تهران و.. بیدار کنم
    من هم دغدغه شما رو دارم و کاملا درک میکنم.دوتا رشته خوندم در شریف و…

    1. نویسنده
      پست
  50. فرنوش کاتبی

    سلام وقتتون بخیر خیلی سریع میگم که وقتتون گرفته نشه
    من چندین سال کنکور دادم برای رشته ای که عاشقش بودم یعنی پزشکی ولی خب نشد که بشه،الان دانشجوی ترم یک پرستاری یکی از بهترین دانشگاهای ایرانم با ۲۲ سال سن،رشته ای که از همون اول هم میتونستم بخونمش.به یادگیری علاقه دارم ولی سردرگمم همش فکر سالهاییم که از دست دادم و تصور میکردم که برای رسیدن به هدفم سرمایه گذاری میکنم…به نظرتون چطور میتونم متوجه بشم که بهتره در چه زمینه ای شروع به کسب تجربه ک یادگیری داشته باشم و برای یادگیری مهارتهای نرم بهتره از چه مراجعی استفاده کنم؟متشکرم

    1. نویسنده
      پست
        1. خواننده بیصدا

          حتما به فکر ایده های متفاوت در پرستاری باش، مثل خدمات پرستاری آنلاین!
          جامعه داره به سمت پیر شدن میره نسبت به گذشته، اگه یک اپ پرستاری با خدمات متفاوت وجود داشته باشه، موفقیتش دور از انتظار نیست.

  51. یعقوب نوروزی

    سلام امین جان خیلی عالیه مطالبت چند ماهیه با وبلاگت اشنا شده ام خودمم دارم کارهامو جلو میبرم که وبلاگ بزنم و کانال یوتیوب و اینستا و اپارات بزنم برای اموزش کارهای گرافیکی و محیطی ویندوز و خیلی برنامه های دیگه …..به زودی بهت خبر میدم که کارها رو ببینی…..واقعا انرژی میدی دمت گرم

    1. نویسنده
      پست
  52. علی رئیسی

    جناب آرامش صاحب،
    بسیار تشکر از مطلب منحصر به فرد و ارزشمندتان.
    این را برایت عرض کنم که من خیلی خوشبختم که با سایتت و رادیو کارنکن آشنا شدم. مطالب شان خیلی به دردم خورده و برایم مفید تمام شده است.
    تشکر از زحمات همیشگی تان.
    برقرار باشی.

    1. نویسنده
      پست
  53. خشایار

    امین جان ممنون ازت که می نویسی که ما هم بخونیم و لذت ببریم.
    لابلای پادکست های کار نکن دیده ام که از مهمانت پرسیده ای قصد مهاجرت دارید یا نه و دلایلت چیست؟
    کاش یک پست هم بنویسی در مورد مهاجرت.
    میدونم که میدونی، که تعداد قابل توجهی از بچه هایی که میرن سراغ تحصیلات تکمیلی، هدفشون اپلای کردن و مهاجرت به غربه، نه امیدواری به کسب مهارت و حتا دانش(!) حتا در دانشگاه های خوب، مثل امیرکبیر؛ دانشگاه من و تو.

    1. نویسنده
      پست
  54. علیرضا

    سلام آقای آرامش،چرا شما نقد خوبین؟؟
    من کلاساتون توی طرح صدف اصفهانو اومدم و واقعا مسیر زندگیم به طور کلی عوض شد،امیدوارم به تمام خواسته هاتون برسید

    1. نویسنده
      پست
    2. فاطمه

      سلام..من امروز انتخاب رشته کردم و علیرغم اینکه تقریبا همه اطرافیانم بهم میگفتن بزن پزشکی یا دارو اولین انتخابمو زدم رشته مورد علاقم که بیوتکنولوژی باشه و مطمئنم خیلی حرف پشتم و جلوم میزنن در این باره..اما به این رسیدم که نهایتا این منم که باید ۴ سال درس بخونم نه اونا..
      ممنون بابت چیزای خوبی که معرفی کردین تو کامنتا..
      الان که دانشگاه ها مجازیه متاسفانه و زیاد فرصت تجربه عملی تو خیلی از کارا نیست..اما حتما سراغ یادگیری آنلاین میرم…
      خوشحالم که همچین مطالب خوب و مفیدی به فارسی تو اینترنت هس..
      دمتون گرم! انشاالله حالتون همیشه خوب باشه

      1. نویسنده
        پست
        امین آرامش

        سلام فاطمه
        حالا که این تصمیم رو گرفتی که متفاوت باشی، حتما داستان آدمهای متفاوت رو هم بشنو، در ادامۀ راه بهشون نیاز داری. گفتگوهای من توی رادیوکارنکن با تعدادی از این آدمها رو حتما گوش بده.
        مطالب بخش نگرش کارنکن رو هم بخون.
        لطفا این مطلب رو برای دیگران هم بفرست تا آدمهای بیشتری اینها رو بدونن.
        مخلصم

    1. نویسنده
      پست
    2. فاطمه

      سلام
      خییییلی ممنونم از مطالب عالیتون
      بعد ی مدت افسردگی خوندن این مقاله حس خوبی بهم داد و یجور انگیزه رو جرقه زد

      میخواستم بدونم ک با یادگرفتن برنامه نویسی بدون داشتن مدرک دانشگاهی میتونم کار پیدا کنم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *