دیوارها بلندتر از آنی هستند که بنظر میرسند!

فلان مغازه که کار خاصی نکرده، یک دکور زیبا زده و برخوردهایش را کمی خوب کرده، من هم میتوانم بهتر از آن را ایجاد کنم.

فلان سخنران که فقط انگیزشی است و هیچ حرف درست و حسابی ندارد. من اگر درس بدهم، اصلا قابل مقایسه با امثال فلانی نیست، خیلی خیلی بهتر از او خواهد بود.

فلانی که در وبلاگش حرف خاصی برای گفتن ندارد، فقط هر روز می نویسد، من هم اگر بخواهم، خیلی بهتر از او خواهم نوشت.

فلان سایت که چیز خاصی ندارد، یک وردپرس دارد و چهارتا محتوای ساده. من هم میتوانم بهتر از آن را بسازم.

……..

این جملات را معمولا ما آدمهای اهلِ حرف، زیاد میگوییم.

همیشه آدمهای اهل عمل را تحسین میکنم. کسی که فعالیتی ایجاد کرده و در بازار رقابتی امروز عده‌ای مخاطب/مشتری دارد، کارش بسیار ارزشمند است.

تنها وقتی شروع‌کننده یک فعالیت باشی، سختی‌های میدان عمل را خواهی چشید. این واقعیت را این روزها، با تمام وجود حس میکنم.

حرف آخرم همان تیتر مطلب است: دیوارهای شروع یک فعالیت بلندتر از آن چیزی هستند که بنظر میرسند.

دیدگاه ها

  1. پروین

    از این جمله چقدر خوشم اومد و به دلم نشست:
    همیشه آدمهای اهل عمل را تحسین میکنم. کسی که فعالیتی ایجاد کرده و در بازار رقابتی امروز عده‌ای مخاطب/مشتری دارد، کارش بسیار ارزشمند است.

    شما هم قطعا یکی از همین آددمها هستید. مطالب خوندنیتون رو دنبال میکنم.

    1. نویسنده
      پست
  2. شهرزاد ش

    چه عنوان مناسب و به جایی انتخاب کردی، عمق مطلب رو می‌رسونه، دقیقاً تا کاری رو شروع نکنی سختی‌هاش رو متوجه نمی‌شی
    بدترین وضعیتی که با این واقعیت برخورد کردم در حوزه کاری بوده جایی که با همین استدلال پروژه‌هایی که رقبا واردش شدن ساده فرض شده. بعد در میدان عمل معلوم شده که دیوارها بسیار بلندتر از چیزی بودند که به نظر می‌رسیدند! و هزینه‌های زیادی هم به بار آورده.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      همینطوره شهرزاد عزیز
      به همین خاطر بنظرم بد نیست همیشه توی تحلیل‌های اولیه مون یک ضریب بدبینانه درنظر بگیریم تا به قول تو بعدش تاوانش رو در قالب هزینه های مختلف ندیم.

  3. سینا شهبازی

    امین جان
    من همین تجربه رو توی وبلاگ‌نویسی تجربه کردم.
    اولش زمان بدی رو -تعمّداً- انتخاب کردم و یه زمانی رو جدّی شروع کردم ولی کم‌کم وا دادم و حسّ کردم مطلب ندارم یا اگر هم دارم، دلیل‌تراشی کردم برای خودم که وقت ندارم.
    الآن می‌بینم اونایی که حتّی به قول تو سعی‌شون این بود که مطلب بنویسند (حتّی به درد نخور)، واقعاً ارادۀ خوبی داشته‌اند. سعی کردم دوباره برگردم به گوی و میدان. امیدوارم کم‌کم بتونم محتوای بهتری تولید کنم تا دست کم، بتوانم سرم را بالا بگیرم.

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سیناجان، چقدر خوب که تصمیم به شروع دوباره داری، امیدوارم ایندفعه مداومت بیشتری داشته باشی.
      من هم خوشحال خواهم شد که خواننده نوشته هات باشم، اگر صلاح دونستی به من هم آدرس رو بگو.

  4. محمدحسن بهرامی

    سلام امین جان،
    امروز جایی بودم تقریباً همچنین موضوعی پیش اومد از دور طرف میگه اینکه کاری نداره، از دور میگه بایستی این کارو می کرد، از دور میگه اداره فلان جا کاری نداره، از دور میگه به اونجا رسیدن کاری نداره، هزار تا چیز دیگه
    حالا خود طرف بایستی وارد اون قضیه بشه ببینی چی کار می کنه
    بعضی اوقات چاره ای راه حلی برای چیزی مساله ای پیدا می کنی طرف بعد از حل مشکل و حل مساله این که کاری نداشت
    پیش خودم چاره ای ندارم جز اینکه تو دلم بگم”معما چو حل گشت آسان شود”
    متشکرم

    1. نویسنده
      پست
      امین آرامش

      سلام بر محمدحسن عزیز
      متاسفانه همونطور که گفتی اطرافِ ما پُر از آدمهاییه که فقط “خوب حرف میزنند” و “خوب انتقاد میکنند”.
      امیدوارم با عملگرایی بیشتر، بتونیم رویاهامون رو محقق کنیم.

  5. مهشید

    سلام؛ واقعا همینطوره. یه مساله ش هم زمانه شاید من بتونم برای یه هفته یا یه ماه بهترین وبلاگ از نظر خودم رو بنویسم و هر روز چند پست بذارم ولی تا کی می تونم ادامه بدم؟ برای ایجاد یه روند پایدار و همیشگی در هر کاری ولو با حفظ کیفیت متوسط نیاز به تلاش زیادی هست.

    1. نویسنده
      پست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *